کپی شد
حدیث کساء
فهرست
مفهوم حدیث کساء
حدیث کساء از احادیث مشهور بین خاصه و عامه است که در کتب فریقین (شیعه و اهل سنت ) به طرق و اسانید مختلف بیان شده است و مبدأ اصطلاحاتی همچون اصحاب کساء، آل عباء، پنج تن آل عبا و… گردیده است.
مقدار مسلّم و مورد اتفاق این حدیث در تمامی آثار شیعه و سنی چنین است: “روزی پیامبر اکرم و حضرت امیر و فاطمه زهرا و حسن و حسین (علیهم السلام) در منزل ام سلمه گرد هم آمدند، پیامبر بالاپوشی بر سر خود و آن چهار تن دیگر افکند، و در آن حال چنین دعا کرد: «خدایا اینان اهل بیت و وابستگان خاص من هستند، پس هر پلیدی را از ایشان بزدای و آنان را (از هر عیب و گناه) پاک و مطهر بدار» پس از آن جبرئیل فرود آمد، و آیه تطهیر: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً »[1] را فرود آورد.
در جوامع روایی مراد از “حديث كساء” گاه مجموعهاى از احاديث است كه در كتب حديثى و … اهل تسنن و تشيع در شأن نزول آيه تطهير و جريان اجتماع اصحاب خمسه (ع) در زير كساء آمده است، و گاه مراد حديثى است كه در برخى از كتب مانند: “المنتخب” و “عوالم العلوم…”[2] و “منتهى الآمال”[3] “مفاتيح الجنان” و… ذكر گرديده است.
حديث كساء و سند آن
با توجه به مطلب ذکر شده مبنی بر این که در جوامع روایی منظور از حدیث کساء یکی از دو صورت زیر است، سند هریک را به صورت مجزا بررسی می کنیم :
أ. حديث كساء در منابع اهل تسنن و تشيع:
واقعه كساء كه در جريان نزول آيه تطهير: “إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً”[4] به دست مبارك پيامبر گرامى اسلام (ص) تحقق يافته است، امرى است مسلم و قطعى. و اين واقعه كه در متون و احاديث فراوانى از اهل تسنن (صحابه و تابعين) و تشيع (امامان معصوم (ع) و سايرين) نقل شده است، از جمله مواردى است كه بيانگر مقام شامخ و الاهى ذوات مقدسه اصحاب كساء مىباشند. اين واقعه به گونه متواتر از محدثان شيعه و سنّى نقل گرديده و شواهد و قراين بسيارى در تاريخ مؤيد آن مىباشد.
از اين رو، روزى كه اين واقعه در آن رخ داد، به نام “روز كساء” و پنج نفرى كه در آن روز مشمول آيه شريفه و لطف ويژه الاهى قرار گرفتند به نام “اصحاب كساء”[5] شناخته و معروف شده اند. اصحاب (و اهل) كساء عبارتند از: پيامبر اكرم (ص)، اميرمؤمنان على، فاطمه، حسن و حسين (ع).
روايات فراوانى كه در اين زمينه وجود دارد، يكسان نبوده و اختلافاتى در محتوا و الفاظ دارند. عدهاى از آنان اصل ماجرا را بيان نموده، خصوصيات آن را ذكر نمىكنند. عدهاى هم به جزئيات و خصوصيات واقعه پرداختهاند، لكن هر كدام از آنان تشريح گوشهاى از ماجرا را عهده دارند.
بدين سبب سخن در باره آيه تطهير و تفسير و بررسى روايات مربوط به آن و اين كه آيه كريمه، اختصاص به اهل بيت و اصحاب كساء (ع) دارد از مجال فعلى بحث بيرون است و گمان اين است كه با مراجعه به كتابهايى كه در اين زمينه نگاشته شده، و نيز تفاسير و مجامع روايى، غناى كافى براى خواننده آن كتب حاصل خواهد شد.[6]
شايد ذكر اين مطلب كافى به نظر برسد كه يكى از دانشمندان، پيرامون آيه تطهير كتابى تأليف نموده است كه در صفحات قابل توجهى از مجلد اول آن به بيان متون حديث پرداخته و تعداد صحابه را كه اين حديث را نقل مىكنند، بيش از پنجاه تن ذكر نموده است.[7]
تعداد روايات مربوط به آيه تطهير افزون بر هفتاد حديث مىباشد.[8] قندوزى حنفى مذهب، پس از نقل مطالبى در مورد “مودت قربى” كه مىگويد رسول خدا (ص) پس از فرود آمدن آيه “و امر اهلك بالصلاة و اصطبر عليها” مدت نه ماه به در خانه فاطمه (ع) مىآمد و مىفرمود: ” إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً “، چنين گفته است: اين خبر از سيصد تن از صحابه روايت شده است.
شايان ذكر است كسی که تلاش در انكار اكثر روايات مربوط به فضايل اهل بيت (ع) دارد، به صحت حديث كساء اعتراف نموده و مىگويد: “اما حديث كساء صحيح است”.[9]
با فحص در سندهاى احاديث مربوط به آيه تطهير و جريان كساء، اسامى راويان از اصحاب به بيش از سى نفر خواهد رسيد. عدهاى از آنان عبارتند از: 1. اميرمؤمنان على (ع) 2. امام حسن بن على (ع) 3. امام على بن الحسين (ع) 4. امام صادق (ع) 5. امام رضا (ع) 6. جابر بن عبداللَّه 7. عبداللَّه بن عباس 8. عبداللَّه بن جعفر الطيار 9. بريدة الاسلمى 10. عبداللَّه بن عمر 11. عمران بن حصين 12. سلمة بن الاكوع 13. ابوسعيد الخدرى 14. انس بن مالك 15. ابوذر 16. ابوليلى 17. ابوالاسود دئلى 18. عمرو بن ميمون اودى 19. سعد بن ابى وقاص 20. ام سلمه 21. عايشه 22. عمربن ابى سلمه 23. ابوالحمراء 24. زينب بنت ابى سلمه 25. عامر بن سعد 26. البراء بن عازب 27. واثلة بن الاسقع (الاصقع) 28. ثوبان غلام پيامبر (ص) 29. عطاء بن سيار 30. ابوهريرة و… .[10]
البته همان گونه كه قبلاً بيان گرديد، اختلافهايى در الفاظ روايات و شرايط و مكان و زمان جريان كساء و نزول آيه تطهير ممكن است مشاهده شود، ولى هيچ جاى ترديدى در اصل حديث كساء وجود ندارد، اما اين كه سرّ اختلافها چيست، خود موضوع مهمّ و جدايى است كه ضرورت چندانى در مطرح نمودن آن در اين نوشتار وجود ندارد، لكن به طور خلاصه مىتوان گفت حادثه كساء در منزل ام سلمه واقع گرديده است، گرچه برخى احتمال دادهاند كه در منزل ديگر همسران پيامبر (ص) اتفاق افتاده باشد. و اين نه تنها نشانه ضعف نيست، بلكه شواهد و قراين ديگرى است بر اين كه افرادى ديگرى مثل عايشه و زينب نيز، شاهد ماجرا بودهاند، هرچند كه وقوع آن در خانه ام سلمه، نشانه مقام و شخصيت آن بانوى گرامى است.[11]
حتى برخى احتمال اين كه حادثه كساء در منزل فاطمه زهرا (ع) واقع شده باشد را احتمالى قوى دانستهاند.[12] عدهاى از محدّثان احتمال تعداد و تكرار اين حادثه را دادهاند كه چندان صحيح به نظر نمىرسد[13] و مىتوان گفت: اصل حادثه در منزل ام سلمه اتفاق افتاده و در همان جا آيه تطهير نازل شده، لكن بعداً رسول خدا (ص) در موارد مختلف داستان مزبور را تكرار نموده است تا قضيه روشن شود و مصاديق “اهل بيت” معين گردد تا بعداً كسى نگويد زنان رسول خدا مصاديق اهل بيت هستند يا بگويد، داستان مزبور يك امر عادى بوده است،[14] يا در جريان كساء، جمعى از خويشاوندان و خدمتگزاران و ياران خاص رسول اكرم (ص)، شاهد و ناظر حادثه كساء بوده و آن را نقل نمودهاند؛ مانند: امام على (ع) ، امام حسن (ع)، ام سلمه، عايشه، زينب دختر ام سلمه، ثوبان، غلام آزاد شده پيامبر (ص)، واثلة بن اسقع.[15] (با فرض صحت سند تمامى نقلها).
پس در اين كه بعد از نزول آيه تطهير در خانۀ ام سلمه، پيامبر اكرم (ص) على و فاطمه و حسن و حسين (ع) را به نزد خويش خوانده و جامهاى را كه بر دوش داشت، بر سر آنها افكنده و فرمود: “پروردگارا، اينان اهل بيت من هستند، آلودگى را از ايشان برطرف كن و پاكيزه شان گردان”، هيچ ترديد و شبههاى ميان علماى شيعه وجود ندارد و يقيناً، ام سلمه و … هرچند داراى منزلت و مقامى هم باشند، داخل در اهل بيت نبوده و از جمله افرادى كه در زير كساء جمع شده بودند، نمىباشند.[16]
ب. حديث كساء به نقل از فاطمۀ زهرا (ع): از بخش نخست اين نوشتار، چنين نتيجه گرفته شد كه حديث كساء، بنابر اتفاق شيعه و سنى، امرى قطعى و روشن است و جاى هيچ شك و شبههاى در سند و متن حديث وجود ندارد، ولى حديثى تحت عنوان “حديث كساء” به نقل از دخت گرامى پيامبر اسلام (ص) و سرور بانوان جهان، فاطمه زهرا (س) در برخى كتب آورده شده است؛ مثلاً در “مفاتيح الجنان” محدث قمى، اين حديث در پايان كتاب آورده شده است،[17] ولى وجود اين حديث در مفاتيح، دليلى بر صحت و درستى اين حديث در نزد علماى شيعه، حتى مرحوم محدث قمى نمىباشد چرا که این متنی که به عنوان حدیث کساء در مفاتیح آمده است، هم از نظر متن و هم از نظر سند، اشکال دارد….(زیرا) حدیث کساء به اتفاق شیعه و سنی در خانه «ام سلمه» بوده، ولی روایت جدید (مفاتیح الجنان ) می گوید در خانه حضرت فاطمه (س) بوده![18]. ضمن این که در انتساب حدیث کسائی که در انتهای مفاتیح الجنان است به مرحوم محدث قمی شبهه وجود دارد و بسیاری از علما آن را منتسب به محدث قمی نمی دانند و معتقدند که پس از ایشان به کتاب اضافه شده است.
از اين رو، مىتوان گفت آنچه به عنوان “حديث كساء” از فاطمه زهرا (ع) نقل شده، سند معتبرى ندارد؛ زيرا:
1. آن گونه كه محدث قمى، فرموده است، شايد اولين كسى كه اين حديث را بدون ذكر سند، نقل نموده است، شيخ طريحى در كتاب “المنتخب” مىباشد،[19] كه از علماى قرن يازدهم هجرى قمرى مىباشد و به مدت هزار سال و … از چنين حديثى، خبرى نبوده است. چنان كه مرحوم محدث قمى به اين مطلب تصريح نموده است. او مىگويد: “حديثى كه در عصر ما به اين شكل به حديث كساء معروف شده است، در هيچ يك از كتابهاى معتبر حديث و يا اصول حديثى و مجامع متقن محدثان ديده نشده است. و مىتوانيم آن را از مختصات كتاب المنتخب بدانيم.”[20]
2. به رغم اين كه حديث كساء در كتاب المنتخب، بدون سند مىباشد، در نقلى كه در حاشيه كتاب “عوالم العلوم” آمد، به صورت مسند ذكر گرديده است،[21] “رأيت بخط الشيخ الجليل السيد هاشم، عن شيخه السيد ماجد البحرانى، عن…، عن على بن ابراهيم، عن ابيه ابراهيم بن هاشم، عن احمد بن محمد بن ابى نصر البزنطى، عن قاسم بن يحيى الجلا الكوفى، عن جابر بن عبداللَّه الانصارى، عن فاطمة الزهرا (ع)، بنت رسول اللَّه (ص)، قال: سمعت فاطمة، انها قالت: دخل علىّ ابى رسول اللَّه (ص)، فقال: السلام عليك يا فاطمة…”.
لكن با فرض اين كه شيخ عبداللَّه بن نوراللَّه بحرانى اين سند را در حاشيه عوالم نوشته باشد، بر اساس چه ملاك و معيارى تشخيص داده است كه آنچه كه مشاهده نموده است، همان خط سيد هاشم بحرانى باشد؟
ثانياً، سند (از ناحيه برخى راويان مانند، قاسم بن يحيى و…) مشكل داشته و معتبر نمىباشد.
ثالثاً، با اين كه سيد هاشم بحرانى در دو كتاب خود به نامهاى “تفسير البرهان” و “غاية المرام” اهتمام خاصى به جمع آورى احاديث دارد (نه تصحيح احاديث)، چرا دليل اين حديث را در آنها ذكر ننموده است؟
رابعاً، محدثان بزرگى مانند كلينى، شيخ طوسى، شيخ مفيد و … در سلسله سند وجود دارند، لكن هيچ كدام اين حديث را در كتابهاى خود ذكر نكردهاند!
3. هيچ يك از منابع حديثى اهل تسنن و تشيع كه در صدد جمع آورى روايتهاى منسوب به اهل بيت (ع) بودهاند، مانند بحارالانوار و…، اين حديث را ذكر ننموده است.
4. با ملاحظه نظر محدث قمى در مورد اين حديث در “منتهى الآمال” از يك سو و سخن او در مقدمۀ ملحقات مفاتيح الجنان كه نگران كم و زياد شدن بعضى زيارتها و يا دعاها به كتاب خود مىباشد، و اهميت و جايگاهى كه اين كتاب در ميان مردم دارد، از سوى ديگر، و انضمام مطالب و اشكالاتى كه قبلاً بيان شد، شايد بتوان گفت حديث كساء با عنوان “حديث كساء به سند صحيح از عوالم” از اضافاتى است كه بعد از رحلت ايشان، در مفاتيح الجنان صورت پذيرفته است، يا… .[22]
در نتيجه، حديثى كه در برخى كتب به فاطمه زهرا (ع) نسبت داده مىشود، نمىتواند معتبر باشد، به ويژه آن كه، متن حديث با ساير متنهاى معتبر، متفاوت است.
گروهی از دانشمندان شیعه رساله های مستقلی درباره اسناد حدیث کساء نگاشته و به اثبات اعتبار آن پرداخته اند که از جمله آنهاست:
1 . سند حدیث کسا ء، اثر آیة الله مرعشی نجفی، چاپ 1356 ق.
2. آیة التطهیر فی الخمسة اهل الکساء، اثر محیی الدین موسوی غریفی، چاپ 1377 ق؛
3. حدیث الکساء عند اهل السنة، اثر سید مرتضی عسکری، چاپ اول
4. سند حدیث شریف کساء، از علی اکبر مهدی پور، چاپ 1410 ق.
همچنین شرح هایی بر متن معروف حدیث کساء نوشته شده که از آن جمله است:
1. التحفة الکسائیة، از شیخ بافقی یزدی (م 1310 ق)
2. کشف الغطاء عن حدیث الکساء، از شیخ علی آل عبدالغفار کشمیری (م 1345 ق) . و نیز ده ها تن از شعرای نامدار عرب و فارس و ترک و لر و اردو، حدیث کساء را به نظم درآورده اند. [23]
حدیث کساء و اثبات ولایت و عصمت اهل بیت
همانگونه که مشاهده شد روايات فراوانى در مورد حديث كساء به طور اجمال وارد شده[24] كه از همۀ آنها استفاده مىشود، پيامبر (ص)، على، فاطمه، حسن و حسين (ع) را فرا خواند و يا به خدمت او آمدند؛ پيامبر (ص) عبايى بر آنها افكند، و فرمود:
خداوندا! اينها خاندان من هستند، رجس و آلودگى را از آنها دور كن، در اين هنگام آيه إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ نازل گرديد.
دانشمند معروف اهل سنت حاكم حسكانى نيشابورى در شواهد التنزيل[25] و هم چنین سيد ابن طاووس [26] اين روايات را به طرق متعدّد از راويان مختلفى گردآورى كرده اند.
این حدیث از نظر معنا دارای دو نکتۀ قابل توجه و دارای اهمیت است:
1.اثبات امامت و ولایت:
حدیث کساء در مرحلۀ اول به مسئلۀ امامت و ولایت اهل بیت اشاره می کند و این مقام را در ایشان منحصر می کند.
الف) مقام امامت اهل بیت: حضرت رسول (ص) در مناسبت ها و زمان های مناسب از جانشینی امام علی (ع) سخن گفته اند. حدیث کساء یکی از آن موارد است. آن حضرت (ص) در یکی از فرازهای حدیث، امام علی (ع) را برادر، وصی، خلیفه و پرچمدار خود معرفی می کند.[27] و برای آن که به مقام اهل بیتش و اهمیت آنان نزد خود اشاره کند تا بعد از وفاتشان حرمت آنان حفظ شود، بعد از جمع نمودن اهل بیت در زیر کساء فرمودند: اينانند خاندان من و خواص و نزديكانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است؛ مى آزارد مرا هرچه ايشان را بيازارد، و به اندوه مى اندازد مرا هرچه ايشان را به اندوه در آورد. من در جنگم با هر كه با ايشان بجنگد. از من اند و من از ايشانم پس درودهاى خود و بركت ها و مهر و آمرزشت را بر من و آنان بفرست و در صلحم با هر كه با ايشان در صلح است و دشمنم با هر كس كه با ايشان دشمنى كند و دوستم با هر كس كه ايشان را دوست دارد.
ب) انحصار مقام امامت: بعد از این که امام حسن، امام حسین، امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) به خدمت رسول گرامی اسلام (ص) رسیدند ایشان کساء یمانی را روی این بزرگوارن قرار دادند و از خداوند خواستند که آنها را از رجس و پلیدی دور شمرد که آیۀ شریفه نازل شد. اکنون سؤال این است که آیا واقعاً این کار پیامبر دلیلی داشته یا بیهوده و بدون دلیل صورت گرفته؟ در پاسخ باید گفت که ممکن نیست پیامبر (ص) با آن عظمت و آگاهی کاری بیهوده انجام دهد.[28] پس این کار حضرت دلیل و حکمتی داشته که با کمی دقّت در سیاق جمله های قبل و بعد از آیۀ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ…» روشن می شود، آن حضرت قصد داشته اهل بیت را کاملاً مشخص و جدا از دیگران كند و بگويد: آيۀ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ…» تنها در باره اين گروه صادق است، که مبادا كسى مخاطب در اين آيه را تمام افراد خانوادۀ پيامبر (ص) و همه كسانى كه جزء خاندان او هستند بداند؛ یعنی اگر پیامبر این کار را برای تمییز اهل بیتش انجام نمی داد، ممکن بود تمامی زنان و خویشاوندان آن حضرت از اطلاق آیه استفاده کنند و خود را داخل در مضمون آیه بدانند. فلذا در بعضى از روايات آمده است كه پيامبر (ص) سه بار اين جمله را تكرار كرد:” خداوندا اهل بيت من اين ها هستند پليدى را از آنها دور كن.[29]
و در منابع اهل سنت نيز آمده که آن حضرت تا چهل شب نزدیک نماز صبح در خانۀ علی و فاطمه (ع) را می زد و می فرمود: «السلام عليكم أهل البيت و رحمة الله و بركاته ، الصلاة رحمكم الله »، إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا[30].[31]
2. اثبات عصمت:
نکتۀ مهم دیگری که در این حدیث به آن اشاره شده، عصمت اهل بیت و به تبع آن تمامی امامان از رجس و پلیدی است. از آن جا که این حدیث شأن نزول برای آیۀ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ» است، همان طور که این آیه بر معصومیت اهل بیت(ص) دلالت می کند، حدیث کساء هم این گونه است.
در آیۀ فوق بعضى از مفسران،”رجس” را، تنها اشاره به شرك و يا” گناهان كبيره زشت” همچون” زنا” دانستهاند، در حالى كه هيچ دليلى بر اين محدوديت در دست نيست، بلكه اطلاق “الرجس” (با توجه به اين كه الف و لام آن” الف و لام جنس” است) هرگونه پليدى و گناه را شامل مىشود، چرا كه گناهان همه رجسند، و لذا اين كلمه در قرآن به”شرك”،”مشروبات الكلى”، “قمار”، “نفاق”، “گوشت هاى حرام و ناپاك” و مانند آن اطلاق شده است.[32]
از سویی دیگر، با توجه به اين كه ارادۀ الاهى تخلف ناپذير است، و جمله «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ» دليل بر اراده حتمى او مىباشد، مخصوصاً با توجه به كلمه “انّما” كه براى حصر و تأكيد است، روشن مىشود كه اراده قطعى خداوند بر اين قرار گرفته كه اهل بيت از هرگونه رجس و پليدى و گناه پاك باشند، و اين همان مقام عصمت است.
اين نكته نيز قابل توجه است كه منظور از ارادۀ الاهى در اين آيه دستورات و احكام او در مورد حلال و حرام نيست (ارادۀ تشریعی)، چرا كه اين دستورات شامل همگان مىشود و اختصاص به اهل بيت ندارد، بنابر اين با مفهوم كلمه “انّما” سازگار نمىباشد.
پس اين اراده مستمر اشاره به يك نوع امداد الاهى است كه اهل بيت را بر عصمت و ادامه آن يارى مىدهد و در عين حال منافات با آزادى اراده و اختيار ندارد.
در حقيقت مفهوم آيه همان چيزى است كه در زيارت جامعه نيز آمده است: خداوند شما را از لغزش ها حفظ كرد و از فتنه انحرافات در امان داشت، و از آلودگي ها پاك ساخت و پليدى را از شما دور كرد، و كاملاً تطهير نمود.[33] با اين توضيح در دلالت آيه فوق بر مقام عصمت اهل بيت نبايد ترديد كرد.[34]
با بیان نکات فوق اهمیت حدیث کساء که در اثبات ولایت و عصمت اهل بیت است، روشن شد.
[1]. احزاب، 33.
[2]. اينكتاب، كه “عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الآيات و الاخبار و الاقوال” نام دارد، توسط محدث عالي قدر، شيخ عبداللَّه بن نوراللَّه بحرانى از علماى قرن دوازدهم، تأليف گرديده است.
[3]. مؤلف كتاب “منتهى الآمال، در احوالات نبى و الآل” مرحوم حاج شيخ عباس قمى است كه در سال 1359 ه ق وفات نموده است. و از محدثان عظيم الشأن جهان تشيع مىباشد.
[4]. احزاب، 33، همانا خداوند اراده كرده كه ناپاكى و آلودگى را از شما اهل بيت برطرف كند و شما را پاك و طاهر گرداند”.
[5]. ر.ك: مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 22، ص 245 و 246 و ص 494 و 495، ح40.
[6]. ر.ك: تفاسير ذيل آيه 33 احزاب؛ طباطبایی، محمد حسین، الميزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 309 – 320؛ آية التطهير فى احاديث الفريقين، موحد ابطحى، محمد على؛ تفسير البرهان، ج 3، ص 309 – 329؛ احقاق الحق، ج 2، ص 502 – 573، ج 3، ص 513 – 531 و…؛ فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج 1، ص 224 – 243؛ مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 22، ص 245 – 246 و ج 35، ص 206 – 237؛ تأويل الآيات الظاهرة، ج 2، ص 457 – 459؛ بحرانى، سيد هاشم، غاية المرام، – اثبات الهداة، محمد بن حسن حر عاملى؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة، اسد حيدر؛ شواهد التنزيل، ج 2، ص 5 -140؛ سنن ترمذى؛ ينابيع المودة، سليمان بن ابراهيم قندوزى؛ درالمنثور، سيوطى و…؛ مسند احمد، ج 6، ص 298؛ ميرحامد حسين، عبقات الانوار ؛ المالكى، على بن محمد بن احمد فصول المهمة فى معرفة احوال الائمة ؛ امينى، ابراهيم، بررسى مسائل كلى امامت ، ص 174 – 196؛ مرتضى عاملى، سيد جعفر، اهل بيت در آيه تطهير؛ رى شهرى، محمد، اهل البيت فى الكتاب والسنة، ص 35 – 71.
[7]. مهد ابطحى، سيد على، آية التطهير فى احاديث الفريقين (آيهى تطهير در احاديث شيعه و سنّى).
[8]. طباطبايى، محمد حسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 311.
[9]. مرتضى عاملى، سيد جعفر، اهل بيت در آيه تطهير، ص 27.
[10]. همان؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 35، ص 236؛ امينى، ابراهيم، بررسى مسايل كلى امامت، ص 178 – 180؛ بحرانى، سيد هاشم، غاية المرام؛ ميرحامد حسين، عبقات الانوار؛ سيوطى، جلال الدين، درالمنثور؛ ترمذى، محمد بن عيسى سورة، سنن ترمذى؛ طبرى، احمد بن عبداللَّه، ذخائر العقبى؛ هيثمى، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه؛ و… .
[11]. جوادى آملى، عبداللَّه، تجلى ولايت در آيه تطهير، ص 90 و 91؛ امينى، ابراهيم، بررسى مسائل كلى امامت، ص 179 و180.
[12]. جوادى آملى، عبداللَّه، تجلى ولايت در آيه تطهير، ص 92.
[13]. ر.ك: رى شهرى، محمد، اهل البيت فى الكتاب والسنة، ص 39؛ جوادى آملى، عبداللَّه، تجلى ولايت در آيه تطهير، ص 91 – 92.
[14]. ر.ك: امينى، ابراهيم، بررسى مسايل كلى امامت، ص 179 – 180.
[15]. همان، ص 171 – 179؛ جوادى آملى، عبدللَّه، تجلى ولايت در آيه تطهير، ص 91؛ شريف مرتضى الموسوى، ابوالقاسم على بن الحسين، الفصول المختارة من العيون و المحاسن، ص 53 – 54 و… .
[16]. ينابيع المودة، ص 125؛ جامع الاصول، ج 10، ص 101؛ ذخائر العقبى، ص 21؛ درالمنثور، ج 5، ص 198؛ شواهد التنزيل، ج 2، ص 65 – 140؛ بحارالانوار، ج 35، ص 222؛ مجمع البيان، ج 8، ص 357؛ مسند احمد، ج 6، ص 292 و 404.
[17]. مفاتيح الجنان، بخش آخر، حديث كساء.
[18] بر گرفته از سایت دانشکده علوم حدیث
[19]. قمی، شیخ عباس، منتهى الآمال، ج 1، ص 527، به نقل از “اهل البيت فى الكتاب و السنة”، ص 39 و 40.
[20]. همان.
[21]. عوالم العلوم، ج 2، ص 930، (نقل از اهل البيت فى الكتاب والسنة، ص 41؛ تجلى ولايت در آيه تطهير، ص 92).
[22]. ر.ك: رى شهرى، محمد، اهل البيت فى الكتاب و السنة، ص 42 – 34.
[24] حلى، حسن بن يوسف، نهجالحق و كشف الصدق، ص 228 و 229، مؤسسه دار الهجرة قم، 1407 هـ ق، در “مسند أحمد بن حنبل” از طرق متعدد و در “الجمع بين الصحاح الستة” عن أم سلمة نقل شده که گفت: فاطمه بر پیامبر وارد شد حضرت فرمود: همسر و دو فرزند پسرت را بگو بیایند همه زیر کساء خیبری بودند که این آیه نازل شد. “إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً” حضرت گوشۀ کساء را گرفت و به سوی آسمان اشاره کرد و گفت: هؤلاء أهل بيتي، ام سلمه می گوید: سرم را داخل کساء کردم عرض کردم من هم جزء اهل بیت هستم حضرت فرمود: تو شخص خوبی هستی (امّا داخل اهل بیت نیستی)؛ همین معنا از صحيح أبي داود، موطإ مالك و صحيح مسلم في جاهای متعدد و طرق مختلف وارد شده است.
[25]حسكانى، حاكم، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج2، ص17، تهران، 1411 ق، نشر موسسه طبع ونشر
[26] سيد ابن طاووس، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، جلد1، ص124، نشر خيام، 1400 ق
[27] قالَ لَهُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا اَخى يا وَصِيّى وَخَليفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى. بر اساس آنچه در مفاتیح الجنان آمده است.
[28] نجم، 3 و 4، و هرگز از روى هوى و هوس سخن نمىگويد آنچه مىگويد به جز وحى كه به وى مىشود نمىباشد.
[29] اللهم هؤلاء أهل بيتي و خاصتى فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهير. شيخ صدوق، أمالي الصدوق، نشر اعلمى، چاپ بيروت، 1400 ق
[30] احزاب، 33.
[31] المعجم الاوسط للطبرانی، ج 17، ص 438، ح 8360.
[32] حج، 30. مائده، 90. توبه، 125. انعام، 145.
[33] عصمكم اللَّه من الذلل و آمنكم من الفتن، و طهركم من الدنس، و اذهب عنكم الرجس، و طهركم تطهيرا
[34] مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 17، ص 298، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374 ش.