Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

مسجد غدیر

از زمان واقعه‌ غدیر، آن‌جا به عنوان مکانی متبرک در تاریخ ثبت شد و چون بر سر راه حجاج بود هیچ‌گاه از خاطره‌ها محو نشد. در مکانی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) توقف نمود و نماز خواند و خطابه ایراد کرد و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) را به عنوان صاحب اختیار و خلیفه‌ مردم تعیین کرد، مسجدی ساخته شد که محل آن بین چشمه و آبگیر بوده است و آن‌جا را به نام «مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)» نام نهادند و به زیارت آن‌جا می‌رفتند.

بکری می‌گوید: «بین غدیر و چشمه، مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) است».[1]

حموی می‌گوید صاحب مشارق گفته است: «خم موضعی است که چشمه‌ای در آن می‌ریزد، و بین غدیر و چشمه، مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است».[2]

دگرگونی‌های مسجد غدیر:

به تصریح تاریخ، اولین‌بار عمر اقدام به تخریب و از بین بردن آثار مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در غدیر نمود. ابن شهرآشوب در کتاب مثالب می‌گوید: «آثار مسجد غدیر را به دستور عمر مخفی کردند».[3]  این، دلالت بر آبادی آن قبل از این تخریب دارد.

بار دیگر مسجد غدیر در زمان امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) احیا شد، ولی پس از شهادت آن حضرت، به دستور معاویه آثار غدیرخم با خاک یکسان گردید. ابن شهرآشوب در کتاب مثالب می‌گوید: «صاحب کتاب الاغانی (ابوالفرج اصفهانی) ذکر کرده که معاویه، سایبانی را با دویست نفر از خوارج فرستاد تا آثار غدیرخم را با خاک یکسان کنند».[4]

در زمان‌های بعد بار دیگر مسجد غدیر بنا شد، و از آن جا که کناره جاده حجاج قرار داشت محلی معروف بود و حتی تاریخ‌نگاران و جغرافی‌نویسان اهل سنت هم آن را نام برده و محل آن را تعیین کرده‌اند.

بعد از تخریب معاویه، بازسازی آن را در زمان امام باقر (علیه‌السلام) می‌بینیم که در بیان ماجرای غدیر می‌فرماید: «پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از سمت راست جاده به سمت مسجد غدیر آمد، و این را جبرئیل به آن حضرت امر کرده بود».[5]

این تعبیر، حکایت از احیا و بازسازی مسجد غدیر بعد از معاویه و در زمان بنی‌امیه دارد که ظاهرا همزمان با دوره حکومت عمربن عبدالعزیز بوده‌است.

بعداز آن امام صادق (علیه‌السّلام) شخصاً به غدیر آمده‌اند و توضیحات دقیقی از موقعیت جغرافیایی غدیر بیان فرموده‌اند.حسان جمال می‌گوید: «امام صادق (علیه‌السّلام) را از مدینه به مکه می‌بردم. وقتی به مسجد غدیر رسیدیم، حضرت نگاهی به سمت چپ آن کرد و فرمود: آن جا، جای پای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است آن‌گاه که فرمود: من کنت مولاه…اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. سپس امام صادق (علیه‌السّلام) به سمت دیگر مسجد نگاهی کردند و فرمودند: آن جا خیمه ابوبکر و عمر و سالم مولی ابن حذیفه و ابوعبیده جراح است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را مسخره می‌کردند و درباره آنان آیه‌ای نازل شد.[6]

امام کاظم (علیه‌السّلام) نیز به گونه‌ای درباره مسجد غدیر سخن گفته‌اند که حکایت از آبادی آن در زمان حضرت دارد.

عبدالرحمان بن حجاج می‌گوید: «از حضرت موسی بن جعفر (علیهما‌السلام) درباره نماز در مسجد غدیرخم به هنگام روز در حالی که مسافر باشم سؤال کردم. فرمود: در آن جا نماز بخوان که فضیلت خاصی دارد و پدرم امام صادق (علیه‌السّلام) نیز به آن امر می‌فرمود».[7]

بعد از آن در زمان غیبت صغری (حدود سال ۲۶۰ قمری) علی بن مهزیار اهوازی را می‌بینیم که درباره بیستمین سفری که به شوق دیدار امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به حج مشرف شده، می‌گوید: «از مدینه به قصد مکه خارج شدم تا وارد جحفه شدم و یک روز آن‌جا ماندم. سپس از جحفه راهی غدیر شدم که در چهار مایلی آن است. در آن‌جا وقتی وارد مسجد شدم به نماز ایستادم و سپس صورت بر خاک نهادم و بسیار دعا کردم».[8]

مسجد غدیر در کلام علما:

از کلام شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ قمری) نیز وجود مسجد غدیر در زمان او فهمیده می‌شود، آن‌جا که می‌گوید: «وقتی به مسجد غدیرخم رسیدی داخل آن شو و هرچه می‌خواهی نماز بخوان».[9]

شیخ طوسی (متوفای ۴۶۰ قمری) نیز به همین‌گونه سخن می‌گوید. او در مصباح المتهجد می‌گوید: «وقتی حاجی از مکه به سوی مدینه حرکت کرد و به مسجد غدیر رسید وارد آن شود…».[10]

قاضی ابن براج (متوفای ۴۸۱ قمری)، شیخ ابن ادریس (متوفای ۵۹۸ قمری)، شیخ ابن حمزه (متوفای ۵۶۰ قمری) و علامه حلی (متوفای ۷۲۶ قمری) نیز تصریحاتی به همین صورت دارند که درباره نماز در مسجد غدیر است. پس از او شهید اول (متوفای ۷۸۶ قمری) به بقای چهاردیواری مسجد غدیر در کتاب دُروس تصریح می‌کند و می‌گوید: «وقتی حاجی به سوی مدینه بازمی گردد و به مسجد غدیر می‌رسد، وارد آن‌جا شود و نماز بخواند و بسیار دعاکند. چهاردیواری مسجد غدیر تاکنون باقی است».[11]

بعد از ایشان هم، شیخ یوسف بحرانی از قرن دوازدهم تصریحی در این‌باره دارد. سید حیدر کاظمی (متوفای ۱۲۶۵ قمری) در عمدة الزائر می‌گوید: «از مساجد شریفه، مسجد غدیرخم است و این مسجد نزدیک جحفه است که امروزه به نام رابغ خوانده می‌شود. دیوارهای این مسجد تا امروز باقی است…راه حج غالباً از غدیر بوده، ولی ناصبیان برای مخفی کردن این فضیلت، جاده را تغییر داده‌اند، اگرچه غدیر به جاده کنونی هم نزدیک است».[12]

آخرین کسی که تصریح به بقای مسجد غدیر در زمان خود نموده، محدث نوری است که در احوال استادش سید مهدی قزوینی حلی (متوفای ۱۳۰۰قمری) می‌گوید: «با ایشان در رفت و بازگشت حج همراه بودم و با هم در مسجد غدیر نماز خواندیم».[13]

نکته‌ای که در این باره جلب توجه می‌کند اقدامات پادشاهان شیعه‌ هند در احیای مسجد غدیر است.

سمهودی در این‌باره می‌گوید: «این مسجد چندین‌بار توسط سلاطین شیعه هند، تجدید بنا و بازسازی شده است».[14]

البته از آن‌جا که مسجد غدیر در مسیر سیل بوده گاهی آسیب‌های طبیعی باعث خرابی آن شده‌است. به عنوان نمونه سمهودی نقل کرده‌است: «در زمان دولت عثمانی سیل مقداری از مسجد غدیرخم را خراب کرد».[15]

به هرحال، تا صد سال پیش مسجد غدیر برپا بوده، و با آن‌که در منطقه‌ اهل سنت قرار داشته، ولی رسماً محل عبادت و به عنوان مسجد غدیر معروف بوده است، تا آن‌که آخرین ضربه را وهابی‌ها زده‌اند. آنان دو اقدام کینه‌توزانه برای از بین بردن مسجد غدیر انجام داده‌اند: از یک سو مسجد را خراب کرده و آثار آن را از بین برده‌اند، و از سوی دیگر مسیر جاده را طوری تغییر داده‌اند که از منطقه‌ غدیر فاصله‌ زیادی پیدا کرده است.[16]

 

[1]. بلاذری، احمد بن یحیی، معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۸۹.

[2]. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مثالب النواصب، ص ۶۳- ۶۴.

[3]. همان، ص ۶۳.

[4]. همان، ص ۶۳- ۶۴.

[5]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۲۰۱، ح ۸۶.

[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۴، ص ۵۶۶، ح ۲؛ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج ۳، ص ۱۹، ح ۶۷ و ۲۴، ح۸۷ و ج ۱۰۰، ص ۲۲۵، ح۲۱.

[7]. کافی، ج ۴، ص ۵۶۶، ح ۱.

[8]. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص ۲۶۳؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۰، ح ۶.

[9]. طوسی، محمد بن حسن، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۵۹.

[10]. طوسی، محمد بن حسن ، مصباح المتهجد، ص ۷۰۹.

[11]. شهید اول، الدروس، ج ۲، ص ۱۹؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج ۲۰، ص ۷۵.

[12]. کاظمی، سید حیدر، عمده الزائد، ص ۵۲.

[13]. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج ۳، ص ۶۳.

[14]. امین، سید محسن، مفتاح الجنات، ج ۲، ص ۳۶؛ رغد عاملی، یوسف، معالم مکه و المدینه بین الماضی و الحاضر، ص ۲۵۴.

[15]. مفتاح الجنات، ج ۲، ص ۳۶؛ معالم مکه و المدینه بین الماضی و الحاضر، ص ۲۵۳

[16]. ویکی فقه.