کپی شد
خلاصه خطبه غدیر
نظر به اهمیت خطبه غدیر، این خطبه به طور خلاصه در اینجا بیان میشود:
- فرمان الهی:
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «اقرار میکنم به بندگی خدا و شهادت میدهم که او پروردگار من است، و آنچه به من وحی نموده، ادا مینمایم و الا ترس دارم عذابی بر من فرود آید… خداوند بر من چنین وحی کردهاست: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نرساندهای و خداوند تو را از مردم حفظ میکند.[1]
ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکردهام، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام رساند…و مرا مأمور کرد که در این محل اجتماع بپاخیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم: «ان علی بن ابی طالب اخی و وصیی و خلیفتی و الامام من بعدی، الذی محله منی محل هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی و هو ولیکم بعد الله و رسوله؛[2] به راستی علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من و امام بعد از من است. کسی که نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است، جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش میباشد».
- اعلان امامت دوازده امام:
«ای مردم! این مطلب را درباره او بدانید و بفهمید که خداوند او را برای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است…».
آن گاه فرمود: «ثم من بعدی علی ولیکم وامامکم بامرالله ربکم، ثم الامامة فی ذریتی من ولده الی یوم تلقون الله و رسوله. لا حلال الا ما احله الله و رسوله و هم و لاحرام الا ما حرمه الله و رسوله و هم…، و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند پروردگار شما است، و سپس امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید. حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال کرده باشند و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان حرام کرده باشند…».
آنگاه فرمود: «فمن شک فی ذلک فقد کفر کفر الجاهلیة الاولی و من شک فی شی ء من قولی فقد شک فی کل ما انزل الی و من شک فی واحد من الائمة فقد شک فی الکل منهم و الشاک فینا فی النار…، هر کس در این گفتار شک کند، مانند کفر جاهلیت نخستین کافر شده است و هر کس در چیزی از سخن من شک کند، در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است و هر کس در یکی از امامان شک کند، در همه آنان شک کرده است و شک کننده درباره ما، در آتش است….»
تا رسید به جمله معروف «من کنت مولاه فهذا علی مولاه…؛ هر کس من صاحب اختیار او هستم، این علی صاحب اختیار اوست….»
۳. توجه أکید به مسأله امامت:
بعد از آنکه آیه اکمال را بیان نمود، فرمود: «معاشر الناس، انما اکمل الله عزوجل دینکم بامامته، فمن لم یاتم به و بمن یقوم مقامه من ولدی من صلبه الی یوم القیامة و العرض علی الله عزوجل فأولئک الذین حبطت اعمالهم…، ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او (علی (علیهالسلام)) کامل نمود، پس هر کس به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او تا روز قیامت و رفتن به پیشگاه خدای عزیز و جلیل، هستند، اقتدا نکند، پس چنین کسانی اعمالشان از بین رفته است…».
«ای مردم! بدانید که با علی، دشمنی نمیکند، مگر شقی، و با علی دوستی نمیکند، مگر کسی که دارای تقوا باشد، و به او ایمان نمیآورد مگر مؤمن مخلص…».
۴. هشدار به کارشکنی منافقان:
در ادامه فرمود: «معاشرالناس آمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزل معه «من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها او نلعنهم کما لعنا اصحاب السبت»،[3] ای مردم! به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شدهاست ایمان آورید، قبل از آنکه صورتهایی را هلاک کنیم و آن صورتها را به پشت برگردانیم یا آنان را مانند اصحاب سبت هلاک کنیم.
آن گاه فرمود: «بالله ما عنی بهذه الایة الا قوما من اصحابی اعرفهم باسمائهم و انسابهم و قد امرت بالصفح عنهم فلیعمل کل امریء علی ما یجد لعلی فی قلبه من الحب و البغض، به خدا قسم! از این آیه قصد نکرد، مگر قومی از اصحابم که آنان را به اسم و نسبشان میشناسم، ولی مأمورم که از آنان پردهپوشی کنم. پس هرکس باید مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی مییابد، عمل کند».
«معاشر الناس عدونا من ذمه الله و لعنه و ولینا کل من مدحه الله و احبه…؛ ای مردم! دشمن ما کسی است که خداوند او را مذمت و لعنت نموده، و دوست ما، هر کسی است که خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد…».
- یادی از امام مهدی:
«الا ان خاتم الائمة منا القائم المهدی، الا انه الظاهر علی الدین الا انه المنتقم من الظالمین الا انه فاتح الحصون و هادمها الا انه غالب کل قبیلة من اهل الشرک…، بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست، آگاه باشيد که او چيره است بر همه اديان، او انتقام گیرنده از ظالمین، او فاتح قلعهها و منهدم کننده آنها، و غالب بر هر قبیلهای از اهل شرک است…».
- بیعتگرفتن رسمی:
«ای مردم! من برایتان بیان کردم و به شما فهمانیدم، و این علی است که بعد از من به شما میفهماند، بدانید که من بعد از پایان خطابهام شما را به دست دادن با خودم به عنوان بیعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا میخوانم.
بدانید که من با خدا بیعت کردهام و علی با من بیعت کرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت میگیرم… .
ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و پروردگارم مرا مأمور کرده است که درباره آنچه برای علی، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و امامانی که بعد از او میآیند و از نسل من و او هستند، منعقد نمودم، از زبان شما اقرار بگیرم… پس همگی چنین بگویید: ما شنیدیم و اطاعت میکنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود میآوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت درباره امر امامت اماممان، علی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و امامانی که از صلب او به دنیا میآیند به ما رساندی. بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت میکنیم. بر این عقیده زندهایم و با آن میمیریم و با آن محشور میشویم. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمیکنیم و شک نمیکنیم و انکار نمینماییم و تردید به دل راه نمیدهیم و از این قول بر نمیگردیم و پیمان را نمیشکنیم…».
آن گاه فرمود: «معاشر الناس فبایعوا الله و بایعونی و بایعوا علیا امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و الائمة کلمة باقیة؛ ای مردم! با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با علی امیرمؤمنان (علیهالسّلام) و حسن و حسین و امامان از ایشان به عنوان کلمه باقیه، بیعت کنید».
و فرمود: هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است، و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند، خداوند به او اجر بزرگی عنایت میفرماید…».
و در پایان خطبه فرمود: «معاشر الناس من یطع الله و رسوله و علیا و الائمة الذین ذکرتهم فقد فاز فوزا عظیما، ای مردم! هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم اطاعت کند، به رستگاری بزرگ دست یافته است».[4]
[1]. مائده، ۶۷.
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۲۰۶؛ بحرانی، عبدالله، عوالم العلوم، ج ۲، ص ۱۸۰؛ ۲۱؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج ۱، ص ۱۲ و ۲۹۴؛ سید بن طاووس، علی بن موسی، طرائف، ص ۱۲۱؛ هندی، میر حامد حسین، عبقات الانوار، جلد غدیر.
[3]. نساء، ۷؛ بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۲۱۱.
[4]. همان، ص۲۱۷؛ عوالم العلوم، ج ۲، ص ۱۹۳؛ الغدیر، ج ۱، ص ۳۹۹ – ۳۴۰؛ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص ۶۳ – ۷۳؛ فرج الله، سید محمدرضا، الغدیر فی الاسلام، ص ۸۴ – ۲۰۹؛ قمی، عباس، فیض الغدیر؛ عبقات الانوار، جلد غدیر.