کپی شد
شیخ مرتضی انصاری و احترام به دیگران
- احترام به سادات
داستانهای فراوانی از علاقه شیخ انصاری به خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهل بیت (علیهم السلام): نقل شده که به نقل دو مورد از آنها اکتفا میشود:
الف) شیخ چند روزی دیرتر از وقت همیشگی برای تدریس حاضر شد. وقتی سبب را پرسیدند، فرمود: «یکی از سادات به تحصیل علوم دینی مایل گشته، ولی کسی حاضر نشدهاست که برای او مقدمات بگوید، به همین دلیل، من خودم درس او را به عهده گرفتهام.»[1]
ب) سید علی دزفولی از یکی از خویشاوندانش نقل کرده است: «در نجف اشرف به سبب فقری که داشتم، خدمت شیخ رسیدم و او را از حالم آگاه ساختم. شیخ فرمود: در حال حاضر از وجوه شرعی چیزی نزد من نیست، ولی نزد فلانی برو و بگو دو سال نمازِ استیجاری به تو بدهد، پول آنها را برای خود بردار. نمازها را من میخوانم.»[2]
- احترام به پدر و مادر
شیخ در برخورد با پدر و مادر نیز الگوی بسیار خوبی برای دیگران است.
الف) پس از حضور چهار سال شیخ در کربلا سپس یک سال در نجف،[3] عدهای از مردم دزفول که به زیارت کربلا آمده بودند، به وی گفتند: پدرت شوق دیدار تو را دارد وی به شوق دیدار والدین به اتفاق همشهریانش به زادگاهش دزفول بازگشت [4].
ب) شیخ عادت داشت که در بازگشت از جلسه تدریس، نخست نزد مادرش میرفت و برای به دست آوردن دل او، با وی سخن میگفت. همچنین از حکایتهای مردم پیشین و زندگی آنان میپرسید و مزاح میکرد تا مادر را بخنداند، سپس به اتاق عبادت و مطالعه میرفت.[5]
ج) مادر شیخ از زنان عابد بود، به گونهای که نافلههای شب را تا هنگام مرگ ترک نکرد و شیخ، سحرها نخست مقدمات نماز شب مادر را فراهم مینمود، حتی آب وضویش را در صورت نیاز، گرم میکرد، سپس خود به نماز میایستاد.[6]
- احترام به علماء
وقتی یکی از درباریان سرشناس زمانش به خدمت شیخ رسید و زندگی زاهدانه ایشان را مشاهده نمود، با تجلیل از شیخ، از حاج ملا علی کنی انتقاد کرد که «او ثروتمند است و با شما خیلی فرق دارد.» شیخ انصاری خیلی ناراحت شد و فرمود: «باید از این حرفها استغفار کنی. میان من و او خیلی فاصله است. من سرو کارم با طلبههاست و اگر بخواهم در رفاه زندگی کنم، طلبهها به درس خواندن رغبتی نشان نمیدهند، باید سطح زندگی من با وضع آنها هماهنگ باشد؛ ولی حاج ملا علی کنی سروکارش با شما سلاطین و اشراف است. او باید آنگونه باشد و من باید اینگونه زندگی کنم.»[7]
[1]. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص ۲۹۱.
[2]. همان، ص۳۶۱.؛ عقیقی بخشایشی، صدر، فقهای نامدار، ص ۳۲۹.
[3]. امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج ۱۰، ص ۱۱۷.
[4] . انصاری، مرتضی، زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص 179؛ حوزه نت
[5].. سیمای فرزانگان، ص ۴۲۸.
[6]. عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۰.
[7]. شبیری زنجانی، سید موسی، ابعاد شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۶.