کپی شد
عوامل پیدایش توابین
لشکر توابین در ۵ ربیعالاول از نخیله راهی دمشق شدند. هنگامیکه سپاه به کربلا رسید، از اسبها پیاده شدند و با گریه خود را به قبر امام حسین(علیه السلام) رسانده و اجتماع پرشوری را تشکیل دادند.[1] سلیمان در میان آنان گفت: خدایا تو شاهد باش که ما بر دین و راه حسین(علیه السلام) و دشمن قاتلان او هستیم.[2] توابین نیز به دعا پرداختند تا حال که توفیق شهادت در رکاب حسین(علیه السلام) نصیبشان نشده است، خداوند آنان را از شهید شدن پس از او محروم نسازد.[3]
بعد از شهادت امام حسین (علیهالسلام)، شیعیان کوفه به خاطر بىوفایى و پیمانشکنى که نسبت به آنحضرت از خود نشان دادهبودند، به شدّت پشیمان بودند. آنها به امام حسین (علیهالسلام) نامه نوشتند و اصرار کردند تا آنها را از ظلم و جور امویان نجات دهد. اگرچه امام حسین (علیهالسلام) باید براساس رسالت الهى خویش اقدام به امر به معروف و نهى از منکر مىکرد و در مقابل ظالمان موضع مىگرفت، حتى اگر کوفیان از او دعوت نمىکردند؛ ولى دعوت آنها نیز یکى از علل قیام امام و حرکت او به طرف کوفه بود. با این وجود، آنها بعد از دعوت امام حسین (علیهالسلام) او را تنها گذاشتند و یارىاش نکردند!
کوفیان براى سومین بار، در حادثه کربلا طعم تلخ شکست و زبونى را در مقابل شامىها چشیده بودند. آنها تنها راه جبران گناه عظیم کشته شدن امام و شکستهاى تحقیرکننده خویش را، قیام و خونخواهى امام حسین (علیهالسلام) مىدانستند و مىگفتند: ما مثل بنىاسرائیل شدهایم که حضرت موسى براى جبران نافرمانى و برگشت از گوسالهپرستى آنها، دستور داد یکدیگر را بکشند. تنها راه توبه ما نیز قیام و کشتن دشمنان است…«انّکم ظلمتم انفسکم باتّخاذکم العجل فتوبوا الى بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیرلکم عند بارئکم فتاب علیکم…»1 آنان به دلیل پشیمانى از اعمال گذشته خود، در تاریخ اسلام به «توّابین» شهرت یافتند.2
[1]. ابن اثیر علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۱۷۸.
[2]. طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک ج ۴، ص ۴۵۶ و ۴۵۷.
[3]. ابیمخنف، لوط بن یحیی، مقتل الحسین، ص ۲۹۱؛ ویکی شیعه.