کپی شد
سلیمان بن صرد خزاعی و امام علی (علیه السلام)
سلیمان از جمله شخصیتهایی است که در تاریخ اسلام اثر شگرفی از خود برجای گذاشته است. حضور وی در رکاب امام علی (علیه السلام) و رجزی که در جنگ صفین میخواند، به خوبی عقیده او را مشخص میکند و اینکه بسیاری از مورخان و محدثان درباره بودن و یا نبودن وی در جنگ جمل سخن گفتهاند، بیانگر شخصیت بارز وی است.[1] او از مخالفان سرسخت خلیفه سوم بود و کسی است که از زبان مردم کوفه به فسادهای حاکم شهر اعتراض کرده است.[2] او در زمان حکومت امام علی (علیه السلام) نیز وظیفه خود را به خوبی بهجا آورد.[3]
سلیمان پس از بیعت مردم با امیرالمؤمنین (علیه السلام) ظاهراً او در جریان طغیان پیمانشکنان دچار تردید شد و از یاری آن حضرت در جنگ جمل خودداری کرد؛ زیرا پس از ورود امیرمؤمنان (علیه السلام) به کوفه وقتی به خدمت حضرت رسید، مورد توبیخ امیرالمؤمنین(علیه السلام) واقع شد و این ظاهرا اولین خطای وی بود.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به او فرمود: «تو گرفتار تردید شدی و نیرنگ زده (به جنگ نیامدی)، در حالی که مورد اعتمادترین مردم بودی و میپنداشتم در کمک به من سریعترین آنها باشی. چرا از یاری اهل بیت پیغمبرت (علیهم السلام) دست برداشتی؟ و چه چیز تو را نسبت به یاری آنها بیمیل ساخت»[4]؟ سلیمان ضمن عذرخواهی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) از آن حضرت خواست تا گذشتهها را فراموش کند و به یاری و همکاری او از این به بعد امید داشته باشد. حضرت امیر (علیه السلام) به او پاسخی نداد؛ لذا نزد امام حسن(علیه السلام) رفت و از برخورد امیرالمؤمنین(علیه السلام) گلایه کرد. امام حسن(علیه السلام) به او فرمود: «کسی توبیخ میشود که به محبت و خیرخواهی وی امید باشد». سلیمان با اظهار وفاداری و اطمینان دادن به یاری خود، از حضرت خواست که به او بدگمان نشوند.[5]
وی در جنگ صفین، فرمانده پیادگان جناح راست سپاه امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود[6] و طی آن، به جنگ حوشب ذوظلیم از بزرگان لشکر معاویه و پرچمدار آنها رفت که با پیشروی خود گروهی از سپاه عراق را کشته و زخمی کرده بود. سلیمان با شجاعت با وی نبرد کرد و حوشب را کشت.[7] در آن حال امیرالمؤمنین(علیه السلام) به او فرمود: «تو از جمله افرادی هستی که در انتظار شهادت هستند و پیمان خود را تغییر ندادهاند».[8]
پس از پایان نبرد صفّین و پذیرش حکمیت از سوی عراقیان، سلیمان نزد امام رفت و ضمن ابراز ناخشنودی از خاتمه کار جنگ با عهدنامه حکمیت، از ناکامیاش در ترغیب سپاهیان به ادامه جنگ سخن گفت.[9] از پارهای روایات برمیآید که سلیمان از طرف امام، چندی در ناحیه جبل مسئول جمعآوری مالیات بوده است.[10]
[1]. دینوری، ابوحنیفه، أخبار الطوال، ترجمه: مهدوی دامغانی، محمود، ص۲۴۱. این سخن منسوب به امیرمؤمنان(ع) خطاب به سلیمان بن صرد در منابع شیعی نیامده است.
[2]. الامامة و السیاسة، ص۱۶۵.
[3]. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۶۵؛ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب، ج ۴، ص ۸۹؛ دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۲۷. دینوری نام آنها را عبیدالله بن سبیع همدانی و عبدالله بن وال تیمی ضبط کرده است.
[4]. رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۳۶۳.
[5]. منقری، نصر بن مزاحم، پیکار صفین، ص ۱۹.
[6]. همان، ص ۲۸۱؛ الأخبار الطوال، ص ۲۱۲.
[7]. همان، ص ۵۴۸؛ همان، ص ۲۲۸.
[8]. همان؛ همان، ص ۲۲۸.
[9]. نصر بن مزاحم مِنْقَری، وقعة صفّین، ص ۵۱۹.
[10]. بلاذری، احمد بن یحیی، انسابالاشراف، ج ۲، ص ۱۲۱.