Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

نزهة الابصار و محاسن الآثار

باسمه تعالی

چکیده مقاله

کتاب «نزهة الابصار و محاسن الآثار»، نوشته ابوالحسن علی بن مهدی طبری مامطيری در قرن چهارم هجری، به زبان عربی و در موضوع تاريخ و سيره است كه بيشترين مطالب آن راجع به مولی الموحدين علی بن ابى‌طالب (علیه السلام) می‌باشد. اجداد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، نسب حضرت علی (علیه السلام)، زندگی و سيره آن‌حضرت و هم‌چنين به مناسبت، خطبه‌ها و بياناتی از ايشان، تشكيل دهنده مطالب آن می‌باشند.

اين اثر ذی‌قيمت را كه در سال‌های اخير بدان دسترسی حاصل گرديده، شايد از دو لحاظ بتوان بی‌نظير و اعجاب‌انگيز دانست اول آن‌كه نویسنده آن يک عالم سنی مذهب شافعی اشعری است كه چنين اقدامی گران‌سنگی درباره امام اول شیعیان نموده و جای بسی تأمل دارد. دوم اين‌كه خود مطالب غالباً  موضوعاتی هستند كه قبلا در جايی به اين صورت نقل و گردآوری نشده‌اند و اين كتاب در نوع خود مهم، بي‌نظير و ارزشمند می‌باشد.

 

معرفی و ساختار کتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار

کتاب نُزهَةُ الاَبصَار و مَحَاسِنُ الاَبرَار از روی تنها نسخه موجود در جهان که در کتابخانه کشور واتیکان نگه‌داری می‌شود، تهیه شده و پس از تحقیقات مرحوم آیت الله محمدباقر محمودی، چاپ و منتشر شده است. این اثر حدود 60 سال پیش از نهج‌البلاغه شریف رضی تألیف شده‌است. در این اثر گران‌قدر خطبه‌هایی از حضرت علی (علیه السلام) نقل شده‌است که در نهج البلاغه موجود نیست. این کتاب از اسناد و کلماتی برخوردار است که از این پس کمک شایانی به محققان و پژوهشگران شیعه خواهد کرد.

گفتنی است، کتاب نزهه الابصار و محاسن الاثار از کتاب‌های تاریخی و مذهبی شیعه و حاوی خطبه‌ها و کلمات حضرت علی (علیه السلام) است که نویسنده این اثر از علمای اهل سنت زمان خود بوده و در سال‌های 280 تا 360 هجری قمری می‌زیسته است.[1]

گرچه این کتاب سال‌ها ناپدید بوده و در دسترس علاقه‌مندان نبوده، اما پس از تألیف آن، سال‌ها در دسترس دانشمندان قرار داشته و شخصیت‌هایی؛ مانند ابن شهر آشوب در مناقب،[2] علامه مجلسی در بحار،[3] مقدس اردبیلی در حدیقة الشیعه[4] و علامه بیاضی در کتاب الصراط المستقیم[5] از آن حدیث گزارش ‌کردنده‌اند.

مامطيری در این كتاب، ابتدا کمی از علم، جود و اوصاف حضرت علی (علیه السلام) سخن می‌گوید، سپس در باره اجداد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)؛ جناب هاشم، عبدالمطّلب، عموی آن‌حضرت جناب ابوطالب و هم‌چنین در باره پدر و مادر پیامبر اکرم سخن به‌میان می‌آورد. پس از آن، مختصری پیرامون زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بحثی را ارائه نموده که مجموع این بحث‌ها حدود 60 صفحه از این کتاب 440 صفحه‌ای را شامل می‌شود.

وی پس از این بحث‌ها که کمتر یک چهارم کتاب را دربرمی‌گیرد، وارد بحث از زندگی حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) شده و تحت بیش از دویست و بیست عنوان، کلمات قصار، خطبه‌ها و نامه‌های آن‌حضرت را بیان می‌نماید.

 

گردآورنده کتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار

گردآورنده کتاب گرانسنگ نزهة الابصار و محاسن الابرار، ابوالحسن علی بن مهدی طبری مامطيری است که در قرن سوم و چهارم قمری در سال‌های 280 تا 360 ق می‌زیسته است.[6] وی که يک عالم سنی مذهب شافعی اشعری است، این کتاب را به‌زبان عربی نگاشته‌است.

 

نزهة الابصار و محاسن الآثار عِدل (همتای) نهج البلاغه

برخی بر این گمان هستند که مرحوم سید رضی اولین شخصی است که به گردآوری خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام) در ضمن نهج البلاغه اقدام نموده‌است، اما این سخن درستی نیست.

با توجه به این‌که مؤلف این کتاب در سال 280 – 360 قمری[7] می‌زیسته، از جناب سید رضی که در سال ۳۵۹ – ۴۰۶ قمری می‌زیسته مقدم است؛ بر این اساس، تألیف این کتاب از حیث زمانی بر نهج البلاغه مقدم است.

کتاب «نزهة الابصار و محاسن الآثار»، نوشته ابوالحسن علی بن مهدی طبری مامطیری، به زبان عربی و در موضوع تاریخ و سیره می‌باشد كه بیشترین مطالب آن راجع به مولی الموحدین علی بن ابى‌طالب (علیهما السلام) است. نسب حضرت، زندگی و سیره حضرت و هم‌چنین به مناسبت، خطبه‌ها و بیاناتی از ایشان تشكیل‌دهنده آن مطالب می‌باشند. این اثر ارزشمند كه در سال‌های اخیر بدان دسترسی حاصل گردیده را شاید از سه لحاظ بتوان بی‌نظیر و اعجاب‌انگیز دانست؛ اول آن‌كه نویسنده آن یک عالم سنی مذهب شافعی اشعری است كه چنین اقدام گران‌سنگی درباره امام اول شیعیان نموده و جای بسی تأمل دارد. دوم این‌كه خود مطالب غالباً موضوعاتی هستند كه قبلا در جایی به این صورت نقل و گردآوری نشده‌اند.[8] سوم این‌که این کتاب حدود 1200 سال بعد از از تألیف، مفقود شده‌بود و توسط مرحوم شیخ محمدباقر محمودی احیاء شد.[9]

 

محتوای کتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار

کتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار تألیف محدثی بزرگ، عالم و ادیبی هوشمند، که محتویات آن، خود مؤید این مطلب است. این کتاب پر است از حقایق عقیدتی و شواهد نقلی مستفیض[10] که در شأنش گفته شده: اگر کسی حقایق این کتاب را در مقابل گوهرهای دنیا بفروشد، فروشنده آن مغبون است.[11]

ابوالحسن مامطيري مطالب كتاب را در ضمن مقدمه‌ای آغاز می‌كند كه در آن مقدمه هدف خود را بيان فضائل و مناقب اهل‌بيت رسول‌الله (صلوات الله علیهم اجمعین) معرفی می‌كند. او در ابتدای آن به ذكر اخبار سيد المرسلين (صلی الله علیه و آله) و يعسوب المؤمنين علی بن ابى‌طالب (علیه السلام) می‌پردازد.

مامطیری این کتاب را تحت بیش از 220 عنوان موضوع‌بندی نموده‌است. او پس از بیان علم و دانش حضرت علی (علیه‌السلام)، راجع به قضاوت ایشان می‌گويد و اين‌كه خداوند علم بی‌نظير و خدشه‌ناپذير او را در قضاوت و داوری، در اثر دعای رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) به هنگام اعزام آن‌حضرت برای قضاوت در ميان یکی از اقوام، عطا فرموده‌است.[12] او در همين زمينه به ذكر چند مصداق تاریخی از قضاوت‌های امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرداخته‌است. جود آن‌حضرت هم نكته‌ای دیگر كه مؤلف در همان ابتدای كتاب مورد توجه قرار داده[13] و برای اين مطلب به اشعاری نيز استناد كرده‌است.[14]

 

نسب شناسی امام علی (علیه السلام) در نزهة الابصار و محاسن الابرار

مامطیری پس از بیانی مختصر از جایگاه حضرت علی (علیه السلام) از نگاه ابن عباس و ديگران،[15] در ادامه وارد نسب‌شناسی حضرت از آباء و اجدادش و قوم قبيله‌اش شده و اسماعيل پسر حضرت ابراهيم (علیهما‌السلام) را به‌عنوان جدّ آن‌حضرت مشخص نموده‌است.[16] سيادت عبدالمطّلب بر اهل مكّه از ديگر نكات بارز در اين قسمت كتاب است كه توضيحات مورد توجهی را در اين زمينه ارائه كرده‌است؛[17] از آن جمله به ممانعت وی و پسرش حارث از شرب خمر و فجور می‌توان اشاره كرد.[18] ولادت پيامبر (صلی الله علیه و آله)،[19] انتخاب حليمه سعديه به‌عنوان دايه برای آن‌حضرت[20] و خبر دادن اشخاص مختلفی از نبوّت سيدالمرسلين (صلی الله علیه و آله)[21] از مطالبی هستند كه مؤلف در مورد آن‌حضرت ارائه نموده‌است. عقيل و جعفر فرزندان ابو‌طالب و فضائل و مناقب اين دو برادر حضرت علی (علیه السلام) و ذكر سی و سه فرزند آن‌حضرت؛ اعم از دختر و پسر، ديگر مبحث مورد توجه مامطيری در این کتاب می‌باشد. [22]

 

کلمات قصار و حکمت آموز امام علی (علیه السلام) در نزهة الابصار و محاسن الابرار

مامطیری در این کتاب دسته‌بندی میان خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار نکرده‌است، بلکه بر اساس موضوع‌بندی‌ای که داشته، چینش کتاب را بر اساس آن قرار داده‌است. اما در عین حال در بخشی از كتابش به چند مورد از كلمات قصار و حكمت‌آميز آن‌حضرت اشاره دارد كه به‌عنوان نمونه به چند مورد اشاره می‌شود:

«نحن العلماء و نحن النجباء و حزبنا حزب الله سبحانه و الفئة الباغیة حزب الشیطان و من یساوی بیننا و بین عدونا فلیس منّا».[23] ما دانشمندان و نجيبانيم و حزب ما حزب خداوند سبحان است و گروه طغيانگر (سپاه شام) حزب شيطان است و هركه ما و آنان را برابر بداند از ما نيست.

«یروی ان غلامین تخایرا الی الحسن (علیه السلام) في خطّ کتباه، فقال له أمیرالمؤمنین: تثبّت یا بنيّ فإنه حکم و الله سائلک عنه یوم القیامة».[24]

گزارش شده دو نوجوانی که هر دو خطی نوشته بودند، برایب داوری به حضور امام حسن مجتبی (علیه السلام) رسیدند ، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: پسرم دقیق باش و درست حکم کن این هم حکم است به خداوند در روز قیامت از این مورد بازخواست قرار می‌گیری.

«لا خیر في الصمت عن العلم کما لا خیر في الکلام عن الجهل».[25]

در سکوت با علم خیری نیست همان‌طور که در سخن گفتن با جهل خیری نیست.

«ما ابن آدم و الفخر؟ ]و انما[ أوّله نطفة و آخره جیفة، لایرزق نفسه و لا یدفع حتفه».[26]

آدميزاد را چه به فخر فروشى! آغازش نطفه‌اى است و فرجامش مردارى. نه مى‌تواند خود را روزى دهد و نه مى‌تواند جلو مرگ خويش را بگيرد.

«و روی عنه انه قال لرجل: لا تعملنّ شیئا من الخیر ریاء و لا تترکنه حیاء».[27]

هيچ كار خيرى را از روى ريا انجام مده و از سَرِ شرم ، آن را وا مگذار.

البته توصيه‌های دیگری در فرمایشات حضرت در ضمن خطبه‌ها و نامه‌ها، کلمات قصار دیگری وجود دارد که با توجه به محدودیت ما در این نوشتار، پرداختن به همه آن‌ها برای ما ممکن نیست.

 

خطبه شقشقیه امام علی (علیه السلام) در کتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار

نام مشهور این خطبه، «شقشقیه» است که به اعتبار جمله‌ای است که پس از پایان خطبه و درخواست ابن عباس از امام (علیه‌السلام) برای ادامه دادن آن، توسط امام بیان شده است: «هیهاتَ یا ابنَ عباس تلک شِقشِقَةٌ هَدَرَت ثُم قَرَّت». شقشقه، چنان‌که از مجموع سخنان لغویون و شارحان خطبه استفاده می‌شود، چیزی است؛ مانند شش که هنگام هیجان یا غضب از دهان شتر بیرون می‌آید که با چرخیدن صدا در گلوی شتر همراه است و سپس در جای خود آرام می‌گیرد، اما در مواقع عادی چنین چیزی پیش نمی‌آید. امام (علیه السلام) در این‌جا حالت خود را به حالت هیجان شتر تشبیه کرده‌است که گویا لحظه‌ای از خود بی‌خود شده و آن خطبه چون شعله‌ای از دل او زبانه کشیده و اکنون دیگر در حال عادی خود است؛ لذا دیگر آن را ادامه نخواهد داد.[28] بدین طریق، امام به‌درخواست ابن عباس، که راوی این خطبه است، برای ادامه دادن خطبه، پاسخ منفی داد؛ از این رو، ابن عباس می‌گوید: بر ناتمام ماندن هیچ سخنی مانند این، دریغ نخوردم.[29]

این خطبه[30] هم‌چنان‌که در نهج البلاغه سید رضی نیز وارد شده،[31] از مهم‌ترین خطبه‌های امام علی (علیه السلام) معرفی شده‌است. [32]

جناب مامطیری ابتدای خطبه را نقل نکرده، بلکه گفته‌است: «و قال في آخرها: فَلَمّا نَهَضتُ بِالأَمرِ نَكَثَت شرذمة و مَرَقَت طائِفَةٌ و قَسَطَ آخَرونَ، كَأَنَّهُم لَم يَسمَعوا كَلامَ اللّهَ سُبحانَهُ يَقولُ: «تِلْكَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَ لَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»![33] بَلى! وَ اللّهِ لَقَد سَمِعوه، و لكِن راقتهم دنياهم و أعجبهم زِبرِجُها. أما وَ الَّذي فَلَقَ الحَبَّةَ و بَرَأَ النَّسَمَةَ ، لَولا حُضورُ الحاضِرِ و لزوم الحُجَّةِ ]بِوُجودِ النّاصِرِ[، و ما أخَذَ اللّه ُ عَلَى ولاة الأمر ألاّ يُقارّوا عَلى كِظَّةِ حديث ظالِمٍ و لا سَغَبِ حديث مَظلومٍ، لاَلقَيتُ حَبلَها عَلى غارِبِها و لَسَقَيتُ آخِرَها بِكَأسِ أوَّلِها، و لاَلفوا دُنياهم هذِهِ أهون عِندي مِن عَفطَةِ عَنزٍ».[34]

حضرت در آخر این خطبه فرمود: «وقتى زمام امور را به‌دست گرفتم، گروهى اندک پيمان شكستند و گروهى ديگر از جمع دينداران بيرون رفتند و گروهى ديگر ستم‌كارى ورزيدند، گويى كلام خداوند سبحان را نشنيده‌اند كه مى‌فرمايد: «سراى آن جهان را براى كسانى قرار داده‌ايم كه تصميم به برترى‌جويى در زمين و فسادگرى ندارند و پايان كار از آنِ پرهيزکاران است». آرى، به‌خدا سوگند، شنيدند و دانستند، امّا دنيا در چشمشان زيبا جلوه نمود و زيورهايش بر ايشان خوش نمود! هان! سوگند به آن‌كه دانه را شكافت و جان را آفريد، اگر حضور آن جمعيّت [بيعت كننده] نبود و اين‌كه با وجود ياوران، حجّت تمام مى‌شود و اين كه خداوند از والیان امر پيمان گرفته‌است كه در برابر شكم‌بارگىِ ستم‌گر و گرسنگى رنج‌آورِ ستم‌ديده آرام نگيرند، هر آينه مهار [اشتر[ خلافت را بر گردن آن می‌انداختم (به‌حال خود رهايش مى‌كردم) و آخرِ آن را با همان جام نخستينش آب مى‌دادم و اين دنياى‌شان، در نزد من، ناچيزتر از تيز دادن (باد معده) يک بز است».[35]

 

وصیت حضرت علی به فرزندش امام حسن(علیهماالسلام)  در کتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار

جناب مامطیری وصیت حضرت علی (علیه السلام) به فرزندش امام حسن (علیه السلام) را در آخرین ساعات عمر شریفش نیز آورده‌است كه به این صورت می‌باشد: «وقتی ابن ملجم بر حضرت علی (علیه السلام) ضربه شمشیر را وارد کرد، امام حسن (علیه السلام) در حالی‌که می‌گریست، بر پدر وارد شد. حضرت سؤال فرمود: پسرم چرا گریه می‌كنی؟ امام حسن (علیه السلام) پاسخ داد، پدرجان چگونه گریه نكنم؛ در حالى‌كه تو در اولین روز آخرت و آخرین روز دنیا هستی؟». فقال: « یَا بُنَیَّ! اِحْفَظْ عَنِّی أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً لاَ یَضُرُّکَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ. فقال الحسن: و ما هنّ یا أمیر المؤمنین؟ فقال: إِنَّ أَغْنَی اَلْغِنَی اَلْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ اَلْفَقْرِ اَلْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ اَلْوَحْشَهِ اَلْعُجْبُ وَ أَکْرَمَ اَلْحَسَبِ حُسْنُ اَلْخُلُقِ. فقال الحسن: یا ابه هذه الأربع، فأعطنی الأربع الأخر. فقال: یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَهَ اَلْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَهَ اَلْکَذَّابِ فَإِنَّهُ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ اَلْبَعِیدَ وَ یُبَاعِدُ عَنکَ اَلْقَرِیبَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَهَ اَلْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَهَ اَلْفَاجِرِ فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ الیسیر».

حضرت جواب داد: پسرم دو تا چهار چیز از من حفظ كن كه با آن در عملت ضرر نمی‌كنی. امام حسن (علیه السلام) عرض كرد: یا امیرالمؤمنین (علیه السلام) آن‌ها چه چیزهایی هستند؟ حضرت فرمود: بدان بی‌نیازترین بی‌نیازها عقل و بزرگ‌ترین فقر، حماقت و وحشتناک‌ترین وحشت، عُجب و با كرامت‌ترین حسب، خوش خلقی است. امام حسن (علیه السلام) عرض كرد: این چهارتا؛ اما چهارتای دیگر را نیز به‌من عطا كن (برایم بیان فرما). حضرت علی (علیه السلام) فرمود: پسرم همواره مواظب دوستی با احمق باش؛ زیرا كه او می‌خواهد به تو منفعت برساند، ولی ضرر می‌رساند. هم‌چنین مواظب دوستی با دروغ‌گو باش كه چیز دور را به‌تو نزدیک و نزدیک را برایت دور جلوه می‌دهد و نیز مواظبت كن به دوستی با بخیل كه تو را از چیزی كه نیاز بدان داری منع می‌كند، هم‌چنین از دوستی با فاجر ااحتراز کن كه بدی را برایت به آسانی می‌فروشد.[36]

 

سخنان علی (علیه السلام) خطاب به کمیل در کتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار

یکی از مطالبی که در کتاب نزهه الابصار و محاسن الابرار آمده است، سخنان امیر مؤمنان (علیه‌السلام) خطاب به کمیل در باره تقسیم کلی مردم است.

این روایت یکی از مشهورترین روایات است كه قدری مفصّل است و ما به‌ذكر مقداری از آن اكتفا می‌كنیم.

كمیل می‌گوید: روزی امیرالمؤمنین (علیه السلام) دستم را گرفته و به ناحیه‌ای به‌نام جبّانه برد. وقتی به صحرا رسیدیم، نفس عمیقی کشید و فرمود: یا كمیل، «ان هذه القلوب اوعیه فخیرها أوعاها احفظ عنّی، ما اقول، الناس ثلاثه: عالم ربانی و متعلم علی سیبل النجاة ٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِق عاف و …».[37]

اى كمیل! این دل‌ها؛ همچون ظرف‌ها هستند و بهترین آن‌ها آن است كه بهتر در خود نگاه دارد. پس آن‌چه را هم‌اكنون به‌تو مى‏گویم در خاطر نگاه‌دار. مردمان بر سه گونه‏اند: عالمان ربّانى، و آموزندگانى براى رسیدن به رستگارى، و باقى مردم همه ابلهان و نادانانی هستند كه در پى هر بانگ‏كننده‌ای به‌راه مى‏افتند و هر بادى آنان را به‌سویى متمایل مى‏كند، نه از نور علم كسب روشنى مى‏كنند، و نه به پناهگاهى مطمئن و ایمن پناه مى‏برند. اى كمیل! علم نیكوتر از مال است. علم پاسدار تو است و تو پاسدار مال. مال با خرج كردن كم مى‏شود و علم با انفاق افزایش پیدا مى‏كند و آن دوستى‌ای كه از مال پدید آید، با زوال آن زایل مى‏شود. اى كمیل بن زیاد! شناخت مقام علم خود مرتبه‏اى از طاعت است. آدمى با علم، در این زندگى، كسب طاعت مى‏كند و پس از مرگ به نام نیک مى‏رسد. علم حاكم است و مال محكوم. اى كمیل! نگهبانان اموال در زمان زندگى مرده‏اند و دانشمندان تا جهان باقى است زنده‏اند، خود از میان رفته‏اند، اما یاد ایشان در دل‌ها باقى است».[38]

 

یادآوری روز غدیر در کتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار

حضرت علی (علیه السلام) برای اثبات حقانيت خود همواره يادآور روز غدير خم و سفارشات پيامبر (صلی الله علیه و آله) به ولايت و وصايتش بوده‌است كه مواردی از اين تذكرات، مورد توجه مامطيری واقع گرديده‌است. وی در بخشی از این کتاب به نامه حضرت علی (علیه‌السلام) خطاب به مالک اشتر اشاره می‌کند.[39] او هم‌چنین در آخرين بخش‌های كتابش به فرمایشات امیر المؤمنین (علیه السلام) خطاب به زبیر،[40] خطبه متقين،[41] قضيه نفرين سعد بن ابی وقاص به دشنام‌دهنده به امیرالمؤمنین (علیه السلام)،[42] خطبه آن‌حضرت در صفین[43] و پیش‌گویی شهادت اصحابشان در صفين[44] و فرمايشات حضرت به هنگام مشاهده كشته‌های جنگ جمل،[45] اشاره كرده‌است.

آخرين قسمت كتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار، بيان ماجرای مبارزه مالک اشتر و عبدالله ابن زبير است.[46]

 

کتاب نامه مقاله نرهه الابصار و محاسن الآثار

  1. قرآن کریم.
  2. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على؛ مناقب آل أبي طالب (عليهم السلام)؛ علامه‏، چاپ اول، قم‏، 1379 ق‏.
  3. سایت پاتوق کتاب فردا.
  4. سایت ویکی شیعه
  5. سایت ویکی فقه
  6. سایت ویکی نور.
  7. سید رضی، محمد بن حسین؛ نهج البلاغة (للصبحي صالح)، محقق / مصحح: فيض الإسلام‏، سید علی‌نقی، هجرت‏، چاپ اول، قم، 1414 ق؛ طالقانی، سید محمود؛ پرتوی از نهج‌البلاغه، بی‌نا، ۱۳۷۴ش.
  8. طبری مامطیری، علی بن مهدی؛ نزهه الابصار و محاسن الابرار؛ محمودی، محمد باقر؛ مرکز التحقیقات و الدراسات العلمیة التابعة للمجمع العالمي للتقریب بین المذاهب الاسلامیة، چاپ اول، 1430 ق/ 2009 م.
  9. مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ مؤسسة الوفاء، بيروت‏، 1404 ق‏.
  10. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار شهید مطهری.
  11. مقدس اردبيلي‏، احمد؛ حدیقة الشیعه؛ تصحيح: حسن زاده، صادق؛ انصاريان‏، چاپ سوم، قم‏، 1383 ش‏.
  12. نباتی بياضى‏، علی بن یونس؛ الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم؛ المكتبة المرتضوية، چاپ اول، 1384 ش‏.

[1]. پاتوق کتاب فردا.

[2]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب (عليهم السلام)، ج ‏1، ص 10‏.

[3] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 1، ص 66؛ ج 18، ص 18 و ج 22، ص 191 و ج 40، ص 225 و … .

[4]. مقدس اردبيلي‏، احمد، حدیقة الشیعه، تصحيح: حسن زاده، صادق ‏ج 4، ص 611 و ج 4، ص 6096 و 6606 ‏.

[5]. نباتی بياضى‏، علی بن یونس،‌ الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج 2، ص 12 و 249.

[6]. پاتوق کتاب فردا.  خط بین پاورقی و متن در سمت راست قرار گیرد.

[7]. سایت ویکی نور.

[8].  همان.

[9]. طبری مامطیری، علی بن مهدی، نزهة الابصار و محاسن الابرار، محمودی، محمد باقر، ص 46،

[10]. برای حدیث مستفیض تعاریفی ذکر شده است که ذیلاً به برخی اشاره می‌شود:

۱- حدیثی است که تعداد راویانش در هر طبقه زیاد باشد.

۲-حدیثی است که تعداد راویان آن در هر طبقه بیش از سه نفر است ولی به حد تواتر نرسد.

۳- حدیثی است که تعداد راویان آن در هر طبقه بیش از دو نفر باشد.

۴- حدیثی است جماعتی آن را نقل کرده باشند ابتداء و انتهاء آن یکسان باشد

۵- حدیثی است که بدون اعتبار تعداد راویان آن تلقی به قبول شود، ویکی فقه.

[11]. طبری مامطیری، علی بن مهدی، نزهه الابصار و محاسن الابرار، محمودی، محمد باقر، ص 48.

[12]. همان، ص 51.

[13]. همان، ص 60.

[14]. همان، ص 63.

[15]. طبری مامطیری، علی بن مهدی، نزهه الابصار و محاسن الابرار، محمودی، محمد باقر، ص 65.

[16]. همان، ص 72 – 74.

[17]. همان، ص 75.

[18]. همان، ص 88.

[19]. همان، ص 89.

[20]. همان، ص 100.

[21]. همان، ص 103.

[22]. همان، ص 142.

 

[23]. طبری مامطیری، اعلی بن مهدی، نزهه الابصار و محاسن الابرار، محمودی، محمد باقر، ص 312.

[24]. همان، ص 354.

[25] . همان.

[26]. همان، ص 408.

[27]. همان، ص 244.

[28]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از نهج‌البلاغه، ص ۱۳۰.

[29]. همان، ص۱۳۰؛ ویکی شیعه.

[30]. طبری مامطیری، علی بن مهدی، نزهه الابصار و محاسن الابرار، محمودی، محمد باقر، ص 255.

[31]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، محقق / مصحح: فيض الإسلام‏، سید علی‌نقی، خطبه سوم، ص 49.

[32]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۳۵۹ و ۳۶۰.

[33]. قصص، ۸۳ .

[34]. نزهه الابصار و محاسن الابرار، ص 255.

[35]. البته در این مقداری که از خطبه شقشقیه در این کتاب گزارش شده برخی از واژگان آن با کلمات نهج البلاغه متفاوت است و در برخی نیز جابه‌جا شده‌است.

[36]. طبری مامطیری، علی بن مهدی، نزهه الابصار و محاسن الابرار، محمودی، محمد باقر، ص 182.

[37]. طبری مامطیری، علی بن مهدی، نزهه الابصار و محاسن الابرار، محمودی، محمد باقر، ص 147.

[38]. همان، ص 148.

[39]. طبری مامطیری، علی بن مهدی، نزهه الابصار و محاسن الابرار، محمودی، محمد باقر، ص 282.

[40]. همان، ص 398 و 405.

[41]. همان، ص 425.

[42]. همان، ص 414 و 415.

[43]. همان، ص 416.

[44]. همان، ص 436.

[45]. همان، ص 435.

[46]. همان، ص 439.