کپی شد
رابطه و تأثیر متقابل حجاب و عفاف
حجاب و عفاف بر یکدیگر اثرگذار و از یکدیگر تأثیرپذیر هستند. هرچند در برخی از نمودهای عینی هم شاید بتوان آن دو را از یکدیگر تفکیک نمود، اما الزاماً نمیتوان هر بیحجابی را متهم به بیعفّتی کرد، ولی در معارف دین اسلام حجاب بازتاب بیرونی عفاف شناخته میشود. یکی از مهمترین نشانههای عفاف در بانوان، حجاب پوشش، رفتار و گفتار است و انسان عفیف به کسی گفته میشود که سه عنصر فوق در او مشاهده گردد. به دیگر سخن؛ میتوان عفاف را به دو قسمت تقسیم کرد: یکی ساحت درونی عفاف، که منشأ فضایل اخلاقی مربوط به آن؛ مانند حیا، غیرت، حجاب و … است و دیگری ساحت بیرونی عفاف است که در رفتارهای ظاهری افراد در زندگی و معاشرت اجتماعی نمایان میشود.
نکتۀ دیگری که در این جا باید بدان پرداخت این است که اگر زنان بیحجابی – که مدّعی عفّت هستند – با وضع آرایش کرده در اجتماع ظاهر شوند، نگاه شهوتآلود مردان هوسباز را چگونه میتوانند تحمّل نمایند؟! چنانچه آنها مورد تعرّض و توهین این مردان مریض القلب قرار گیرند، بدیهی است خود نیز مقصّر خواهند بود؛ زیرا این زن، آنها را بهسوی خود جلب کرده و موجبات وهن و اذیّت خویش را فراهم نمودهاست. بنابر این، زنان بیحجاب ممکن است عفیف باشند، امّا هرگز نه آرامش روانی خواهند داشت و نه امنیّت اخلاقی – اجتماعی. ضمن اینکه در ایجاد زمینههای فساد اجتماعی نیز نقش خواهند داشت.
در نتیجه؛ حجاب و عفاف علیرغم اختلاف مفهومی که در برخی از مواقع دارند، ارتباط وثیقی نیز میان آنها وجود دارد. پس فلسفه احکام حجاب برای این است که کرامت انسانی زن حفظ شود و از انسانیت به یک کالای جنسی سقوط نکند و این جز با حجاب امکانپذیر نیست، هرچند که بتوان در برخی از زنان بیحجاب نشانی از عفّت نیز یافت.[1]