کپی شد
استناد امام علی (علیه السلام) به لیلة المبیت
امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در موارد متعدد؛ از جمله پس از غصب خلافت، با ذکر واقعه لیلة المبیت، بر حقانیت و برتری خود استناد نمودند:
- آن هنگام که كار ابىبكر و بیعت مردم با او تمام شد و مردم نسبت به على بن ابىطالب (علیه السلام) بیوفایى كرده و حضرت را خانهنشین كردند، همواره ابوبكر به آنحضرت، اظهار نشاط و خوشرویى میكرد، ولى ایشان، گرفته و ناراحت بود، پس این بر ابوبكر گران آمد و خواست تا با آن حضرت ملاقات کرده، خلافت را از خود بیرون آورد و عذرخواهى كند كه مردم بر من اجتماع كرده و منصب و پست خلافت را بر گردنم گذارده و امر امّت را به من واگذار نمودند و حال آنكه من رغبت به آن ندارم، بلكه بىمیل به آن بودم، پس روزی بر آن حضرت وارد شده و تقاضاى مذاكره محرمانه نمود و گفت: اى ابو الحسن قسم به خدا، این كار به توطئه و رغبت و میل من نبوده و من نسبت به آن حریص نیستم و اعتمادى به خودم در آنچه مورد نیاز مردم است، ندارم و من نیروى مالى و فامیل زیاد هم ندارم و كسى هم جز من اهلیت این كار را ندارد، پس چیست كه شما در دلتان خاطرهاى از من دارید و اظهار كراهت میكنید در اینكه من خلیفه شدهام و به من به دیده بد نگاه میكنید؟. پس على (علیه السلام) به او فرمود: چه چیزی تو را بر آن داشت كه این بار گران را بردارى اگر میلى به آن ندارى، و حریص بر آن نیستى و اعتمادى به خودت در قیام به آن نمیبینی… تو را به خدا قسم میدهم: آیا اوّلین اجابتكننده پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیش از همه مسلمانان تو بودى یا من؟ گفت: تو بودی، فرمود: تو را به خدا قسم میدهم آیا من جانم را در شب غار (لیلة المبیت) فداى پیغمبر كردم یا تو؟ گفت: تو… ».[1]
- در شورای شش نفری که به فرمان عمر برای تعیین خلیفه تشکیل شد، علی (علیه السلام) با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضای شورا احتجاج کرد و به اعضای شورا فرمود: «شما را به خدا سوگند، آيا در ميان شما جز من كسى هست كه از جان پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) محافظت كرده باشد آنگاه كه مشرکان تصميم به قتل آن حضرت گرفتند، من در بستر حضرتش آرميدم و پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به سوى غار رهسپار شد، آنها گمان مىكردند كه من او هستم، (وقتى مرا ديدند) گفتند: پسر عمويت كجاست؟ گفتم: نمىدانم، آنقدر مرا زدند كه نزديک بود مرا بكشند.» گفتند: نه!».[2]
- امام علی (علیه السلام) خود پیرامون این حادثه تاریخی اشعاری سروده که گواه روشن بر فضیلت آن حضرت است:
وقيت بنفسي خير من وطئ الحصى و من طاف بالبيت العتيق و بالحجر
رسول إله الخلق أن مكروا به فنجّاه ذو الطول الكريم من المكر
و بتّ أراعيهم و ما يثبتونني و قد صبّرت نفسي على القتل و الأسر[3]
ترجمه:
با جان خودم محافظت كردم از بهترين كسى كه بر زمين گام نهاده * و از كسى كه خانه كعبه و حجر را طواف كرده است.
رسول خدای آفريدگان بود که به او نيرنگ زدند* خداى تواناى كريم او را از نيرنگ نجات داد.
و من در بستر خوابيدم و مواظب آنها بودم، ولی آنها مرا بجا نياوردند* و من خود را براى كشتهشدن و اسيرى آماده كردم.[4]
[1]. صدوق، محمد بن على، الخصال، محقق: غفارى، على اكبر، ج 2، ص 548 و 549؛ بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان في تفسير القرآن؛ تحقيق: قسم الدراسات الاسلامية مؤسسة البعثة- قم، ج 5، ص 320 و 321؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، تحقيق: ستوده، رضا، ترجمه: مترجمان، ج 24، ص 289 – 291.
[2]. الخصال، ج 2، ص 560.
[3]. كراجكى، ابو الفتح، التعجب من أغلاط العامة في مسألة الإمامة، ص 123.
[4]. كراجكى، ابو الفتح، گنجينه معارف شيعه امامیه- ترجمه کتاب كنز الفوائد و التعجب، محقق/ مصحح: كمرهاى، محمد باقر، ج 2، ص 347.