کپی شد
استفاده پیامبر (صلی الله علیه و آله) از آیات سوره «یس» هنگام خروج از خانه
به دنبال توطئه دار الندوة، و آگاهی پیامبر (صلی الله علیه و آله) از نقشه شوم مشرکان توسط فرشته وحى، آن حضرت تصمیم گرفت به مدینه هجرت نماید. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در حالى از خانه خارج شد که قریش خانه را در محاصره داشتند و انتظار مىکشیدند تا آن حضرت بخوابد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به هنگام بیرون شدن از خانه، این آیات را تلاوت مىکرد: «يس، وَ الْقُرْآنِ الْحَكيمِ، إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلينَ، عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ» تا «وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ».[1] آنگاه حضرت مشت خاکى برگرفت و بر سر آنان پاشید و بىآنکه مشرکان او را ببینند، از میان ایشان گذشت و راهى غار ثور شد.[2]
در تفسیر قمی آمده است: «… مشرکان در اطراف خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خوابیدند. آن حضرت فرمود تا بسترش را بگسترند، آن گاه به على بن ابىطالب (علیه السلام) فرمود: جانت را فداى من كن، عرض كرد: چشم يا رسول اللَّه، فرمود: در بستر من بخواب و پتوى مرا به سر بكش. على (علیه السلام) در بستر پيغمبر (صلی الله علیه و آله) خوابيد و پتوى آن حضرت را بر سر كشيد. آن گاه جبرئيل آمد و دست رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را گرفت و از منزل بيرون برد، و از ميان قريشيان كه همه در خواب بودند عبور داد، و اين در حالى بود كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آيه «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ» را مىخواند. جبرئيل گفت: راه ثور را پيش گير…».[3]
[1]. یس، 1 – 9، «يس. سوگند به قرآن حكيم. كه تو قطعاً از رسولان (خداوند) هستى، بر راهى راست (قرار دارى). اين قرآنى است كه از سوى خداوند عزيز و رحيم نازل شده است، تا قومى را بيم دهى كه پدرانشان انذار نشدند، از اين رو آنان غافلند! فرمان (الهى) درباره بيشتر آنها تحقق يافته، به همين جهت ايمان نمىآورند! ما در گردنهاى آنان غلهايى قرار داديم كه تا چانهها ادامه دارد و سرهاى آنان را به بالا نگاه داشته است! و در پيش روى آنان سدّى قرار داديم، و در پشت سرشان سدّى و چشمانشان را پوشاندهايم، لذا نمىبينند!». در برخی از گزارشها آمده که حضرت فقط آیه 9 سوره مبارکه یس را تلاوت فرمودند.
[2]. طبري، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق: محمد أبو الفضل ابراهيم، ج 2، ص 373.
[3]. قمى، على بن ابراهيم، تفسير قمى، تحقيق: موسوى جزايری، سيد طيب، ج 1، ص 275 و 276.