کپی شد
حکومت فاطمیان در مصر
پیش از تسلط کامل فاطمیان بر سرزمینهای غربی آفریقا، آنان تلاشهایی برای فتح مصر صورت دادند؛ از جمله در زمان ابو محمد عبيداللّه المهدى، بعد از غلبه بر بَرْقَه، مدتی اسکندریه را نیز تصرف کردند، اما موفق به غلبه بر مصر نشدند.[1]
درگذشت کافور اخشیدی[2] در مصر موجب آشفتگی امور، قحطی و هرج و مرج شده بود و شرایط را از نظر اجتماعی برای پیروزی فاطمیان و پذیرش آنان از سوی مردم مصر آماده کرد؛[3] ازاینرو هنگامی که جوهر؛ فرمانده سپاه فاطمیان در زمان معز لدین الله، در سال ۳۵۸ قمری به فسطاط، پایتخت مصر وارد شد، بزرگان مصر از او استقبال کردند.[4] جوهر نیروهای خود را در محلی در نزدیکی فسطاط مستقر کرد که بعدها شهر قاهرة المعزیة در آن بنا گردید. معز خلیفه فاطمی، چهار سال بعد در سال ۳۶۲ ق به مصر رفت و در قاهره ساکن شد.[5]
با ورود فاطمیان به مصر، سیاست مذهبی فاطمیان بر اساس آزاد گذاشتن غیر اسماعیلیان در اجرای شعائر خود و نیز ترویج تدریجی مناسک اسماعیلی ادامه یافت.[6] با این حال مظاهر اندیشه و عمل اسماعیلی در مناطقی که فتح میشد به اجرا در میآمد؛ مانند خطبه خواندن به نام ائمه (علیهم السلام) و تغییر در اذان یا اجرای مناسکی؛ مانند مراسم خاکسپاری مطابق با عقیده شیعه.
[1]. مقریزی، احمد بن علی، اتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفاء، ج ۱، ص ۶۸، ۷۱.
[2]. کافور که در کتب تاريخ با عناوين: استاد، ابوالمسک و کافور اخشيدي مشهور است، نام و عنوان برده و غلامي خصي (خواجه) است که توسط برده فروشي از سودان به مصر آورده شد. اين غلام در اوایل سده چهارم (312 ق) به عنوان مملوک به خدمت ابوبکر محمدبن طغج فرغاني ملقب به اخشيد (پادشاه و احيانا شاه شاهان) از امرا عصر عباسي در آمد و از خواص او گرديد. کافور به دليل برخورداري از استعداد ذاتي و هوش سرشار در دستگاه اخشيد به مراتب عالي رسيد و در مدتي کوتاه توانست منصب فرماندهي سپاه او را به خود اختصاص دهد و در زمره مشاوران و محرم اسرار او در آيد. کافور ضمن انجام وظایف محوله، سرپرستي و تربيت دو پسر اخشيد: ابوالقاسم انوجور و ابوالحسن علي را نيز عهده دار گرديد. در سال (335 ق) که اخشيد در گذشت، فرزند ارشد او انوجور جانشين او گرديده عنوان سلطنت از ان او بود، ولي اداره امور و کشورداري به عهده کافور قرار گرفت. در سال (349 ق) که انوجور در گذشت و برادرش ابوالحسن علي به سلطنت رسيد، همچنان نام و عنوان سلطان از آن علي و اداره امور به دوش کافور قرار داشت؛ تا آنکه در تاريخ (355 ق) علي بن اخشيد نيز در گذشت و کافور به طور مستقل حکومت مصر و توابع آن را در دست گرفت و تا (357 ق) به مدت دو سال و چند ماه در آن خطه فرمانروایي کرد. نصیریان، یدالله، کافور اخشیدی و جایگاه او در حکومتهای اسلامی مصر، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، دوره 48، شماره 160، ص 255.
[3]. واکر، پلای، پژوهشی در یکی از امپراتوریهای اسلامی: تاریخ فاطمیان و منابع آن، ترجمه: بدرهای، فریدون، ص ۴۴.
[4]. اتعاظ الحنفاء بأخبار الإئمة الفاطمیین الخلفاء، ج ۱، ص ۱۰۲ و ۱۰۳.
[5]. همان، ص ۱۱۱؛ ابن اثیر جزری، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج ۸، ص ۵۹۰؛ ویکی شیعه.
[6]. چلونگر، محمدعلی، «مقایسه و تحلیل سیاستهای مذهبی فاطمیان در مغرب و مصر تا پایان الظاهر»، مجله پژوهشهای تاریخی اصفهان، دانشگاه اصفهان، شماره ۹، ص ۲۵.