کپی شد

همسر حبیب بن مظاهر

درباره زندگی خانوادگی حبیب بن مظاهر مطالب کمی در دسترس است.

یکی از افراد تأثیرگذار در زندگی حبیب بن مظاهر، همسر او بود که مهم‌ترین نقش خود را در زندگی حبیب، در زمان قیام امام حسین (علیه السلام) ایفا کرد. وقتی نامه امام حسین (علیه السلام) به حبیب رسید، همسرش در کنار او بود و از متن نامه باخبر شد و فوراً حبیب را به یاری آن حضرت تشویق کرد و گفت: «ای حبیب! تو را به خدا در یاری امام حسین (علیه السلام) کوتاهی نکن». حبیب او را تائید کرد و گفت: «می‌روم تا محاسنم با خون گلویم رنگین شود».

چند روز بعد آشنایان حبیب برای منع کردن او از یاری امام حسین (علیه السلام) به سراغ او آمدند تا اجازه این کار را به او ندهند. به همین دلیل حبیب قصد خود را از این کار پنهان کرد و آن‌ها با خیال راحت، حبیب را ترک کردند. همسر حبیب که صحبت آن ها را شنید، نگران شد و سراغ حبیب آمد و گفت: «آیا تو دوست نداری به یاری حسین بن علی (علیهما السلام) بروی؟» حبیب هم برای این‌که او را امتحان کند، گفت: «بله دوست دارم». زن به گریه افتاد و گفت: «ای حبیب! آیا سخن پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) درباره حسین بن علی (علیهما السلام) و برادرش را از یاد برده‌ای که فرمود: این دو فرزندم، سید جوانان بهشت هستند. این دو امام هستند، چه قیام کنند و چه سکوت کنند. حالا این پیام‌رسان و نامه اوست که به سوی تو آمده و از تو یاری می‌طلبد. آیا تو او را بدون جواب می گذاری؟!» حبیب گفت: «از یتیم شدن فرزندانم و بیوه شدن تو می‌ترسم». زن جواب داد: «ما هم به زنان و دختران بنی‌هاشم و یتیم‌های خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تأسّی می‌کنیم و خداوند کفیل و سرپرست ماست و بهترین وکیل خواهد بود». حبیب وقتی این صداقت و حقیقت را از زبان همسرش شنید، برای او دعای خیر کرد و نیت واقعی خودش را به او گفت. زن گفت: «از تو درخواستی دارم که وقتی به خدمت امام حسین (علیه السلام) رسیدی، دست و پای او را به نیابت از من ببوسی و سلام من را به او برسانی.

با این توضیحات این شجاعت، غیرت دینی و حق‌طلبی همسر حبیب بود که او را در راه دفاع از حق تشجیع می‌کرد.[1]

 

[1]. نسیم نیوز.