کپی شد

برتری مسلمانان قبل از فتح مکه بر مسلمانان بعد از فتح مکه

گرویدن به آیین توحید و پیش‌قدم بودن در آن از اموری است که قرآن مجید بر آن تکیه کرده، صریحا اعلام می‌دارد کسانی‌که در گرایش به اسلام پیش‌گام بوده‌اند، در کسب رضای حق و نیل به رحمت الهی نیز پیش‌قدم هستند. آن‌جا که می‌فرماید: والسابقون السابقون اولئک المقربون.[1] توجه خاص قرآن به موضوع «سبقت در اسلام» به حدی است که حتی کسانی‌را که پیش از فتح مکه ایمان آورده و جان و مال خود را در راه خدا ایثار کرده‌اند بر افرادی که پس از فتح مکه، ایمان آورده و جهاد کرده‌اند برتری داده است؛ لا یستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئک اعظم درجة من الذین انفقوا من بعد و قاتلوا.[2] چه رسد به مسلمانان صدر اسلام و گرایش به اسلام پیش از مهاجرت به مدینه.

توضیح این‌که، فتح مکه در سال هشتم هجرت انجام گرفت و پیامبر (صلی الله علیه و آله) 21 سال پس از بعثت دژ محکم بت‌پرستان را گشود. علت برتری ایمان مسلمانان پیش از فتح مکه این است که آنان در زمانی ایمان آوردند که اسلام در شبه جزیره به قدرت و حکومت نرسیده‌بود و هنوز پایگاه بت‌پرستان به صورت یک دژ شکست‌ناپذیر باقی بود و جان و مال مسلمانان را خطرات بسیار تهدید می‌کرد. اگرچه مسلمانان، بر اثر مهاجرت پیامبر از مکه و گرایش اوس و خزرج و قبایل مجاور مدینه به اسلام، از یک قدرت نسبی برخوردار بودند و در بسیاری از برخوردهای نظامی پیروز می‌شدند، ولی خطر به کلی مرتفع نشده‌بود.

در موقعیتی که گرویدن به اسلام و بذل جان و مال از ارزش خاصی برخوردار باشد، قطعا ابراز ایمان و تظاهر به اسلام در آغاز کار که قدرتی جز قدرت قریش و نیرویی جز نیروی دشمن نبود باید ارزش بالاتر و بیشتری داشته‌باشد؛ از این نظر، سبقت به اسلام در مکه و میان یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) از افتخاراتی محسوب می‌شد که هیچ فضیلتی با آن برابری نمی‌کرد.

عمر در یکی از ایام خلافت خود از خباب، ششمین مسلمان زجر کشیده صدر اسلام، پرسید که رفتار مشرکان مکه با او چگونه بود. وی پیراهن خود را از تن بیرون کرد و آثار زجر و سوختگی پشت خود را به وی نشان داد و گفت: بارها زره آهنی بر او می‌پوشاندند و ساعت‌ها در زیر آفتاب سوزان مکه نگاهش می‌داشتند، و گاه آتشی برمی‌افروختند و او را به روی آتش می‌افکندند و می‌کشیدند تا آتش خاموش شود.[3]

مسلما فضیلت بزرگ و برتری معنوی از آن افرادی است که در راه اسلام هر زجر و شکنجه‌ای را به جان می‌خریدند و از صمیم دل می‌پذیرفتند و تا پایان عمر هم بر همان ایمان محکم خود باقی می‌ماندند.[4]

 

[1]. واقعه، 10و 11.

[2]. حدید، 10.

[3]. ابن‌اثیر، عزالدین، اُسد الغابة فی معرفة الصحابه، ج 2، ص 99.

[4]. سایت پرسمان.