کپی شد

محبت معصومین (علیهم السلام) به عثمان بن مظعون

با توجه به جایگاه معنوی عثمان بن مظعون، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و امام علی (علیه السلام) علاقه بسیاری به وی داشتند و این محبت را در عمل و گفتار نشان می‌دادند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) وقتى سنگ بر قبر عثمان گذاشت، فرمود: با این سنگ، قبر برادرم را مشخص می‌‌کنم و هر یک از فرزندانم که از دنیا رفتند را همین‌جا دفن خواهم کرد.[1]

بعدها هنگامی که ابراهیم فرزند پیامبر(صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت حضرتشان فرمود: او به نزد یکی از درگذشتگان نیکوکارمان عثمان بن مظعون رفت.[2]و همین سخن را هنگام مرگ دخترشان زینب نیز تکرار فرمود.[3] ابابصیر از امام باقر و امام صادق‌(علیهما السلام) نقل می‌کند که چنین سخنی را پیامبر(صلی الله علیه و آله) هنگام وفات دختر دیگرشان رقیه نیز بر زبان آورد.‏[4]

پیامبر زمانى طولانى بر عثمان بن مظعون گریه کرد. سپس فرمود:خوشا به حالت، دنیا تو را آلوده نکرد، و تو نیز به دنیا آلوده نشدى.[5]

امام علی(علیه السلام) می‌فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بعد از آن‌‌که عثمان را به خاک سپرد بر خاک قبرش آب پاشید و پارچه‌‌ای بر روی قبرش پهن کرد. و او اولین کسی بود بر روی خاکش پارچه پهن کردند.[6]

پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بعدها نیز به زیارت قبر وی می‌رفت. [7]

ام العلاء مى‏گوید: در خواب دیدم در کنار عثمان بن مظعون چشمه‏اى جارى است. خوابم را برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) بازگو کردم و حضرتشان فرمود: آرى! آن چشمه، اعمال او است.[8]

از آن‌جا که عثمان بن مظعون در میان صحابه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شخصیتی کم‌نظیر بود، امام علی(علیه السلام) به دلیل علاقه‌ای که به ایشان داشت، نام او را بر یکی از پسرانش نهاد. راوی می‌گوید: خدمت علی(علیه السلام) نشسته بودیم، فرزندش عثمان را صدا زد، بعد فرمود: او را به نام برادرم عثمان بن مظعون نام‌گذاری کردم‏.[9]

هم‌چنین امام علی(علیه السلام) در خطبه‌ای با تعبیر «كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ‏ فِي‏ اللَّه‏» فردی را توصیف فرمود و از او به عنوان برادر خود یاد کرد و ویژگی‌های مثبت فراوانی را برای او برمی‌شمرد،[10]که برخی منابع گفتند مراد حضرتشان از این برادر، عثمان بن مظعون است.[11]

 

[1]. مجلسی، محمد باقر،بحار الأنوار، ج ‏48، ص 297.

[2].[2]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج 3، ص 1053.

تیعاب، ج ‏3،ص 1053.

[3]. همان، ص 1054.

[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، كافی، ج ‏3، ص 241.

[5].بحار الأنوار، ج ‏79، ص 91.

[6]. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، محقق، مصحح: فیضی، آصف،‏ ج 1، ص 238.

[7]. الاستیعاب، ج ‏3، ص 1054.

[8]. کاتب واقدی، محمد بن سعد‏،  الطبقات‏الكبرى، ج ‏3، ص 304.

[9]. بحار الأنوار، ج ‏31، ص 307؛ ج ‏45، ص 37- 38.

[10]. سید رضی، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 526.

[11]. بحار الأنوار، ج ‏66، ص 296.