کپی شد
بداء از دیدگاه قرآن
برخلاف پندار يهود كه بر این باور هستند که خداوند پس از خلقت از تدبير امور عالم دست كشيده است: «یهود گفتند: دست (قدرت) خدا بسته است! به واسطه این گفتار (دروغ) دست آنها بسته شده و به لعن خدا گرفتار گردیدند، بلکه دو دست (قدرت) خدا گشاده است و هرگونه بخواهد (بر خلق) انفاق میکند». [1]
با اعتقاد به بداء، ارزش امورى همچون توبه، دعا و كارهاى خير در سايه التزام به توكل روشنتر مىشود.
آيات قرآن افزون بر يادآورى اين اصل كلى كه سرنوشت انسانها با خواست خود آنها تغيير پذير است: «اِنَّ اللّهَ لايُغَيِّرُ ما بِقَوم حَتّى يُغَيِّروا ما بِاَنفُسِهِم»[2] به موارد عينى و مصاديق خارجى آن نيز اشاره كرده، که به برخی از آن موارد اشاره میشود:
- برطرف شدن عذاب از قوم حضرت يونس (علیه السلام) بر اثر تضرع و دعاى آنان.[3] قرآن کریم میفرماید: «چرا هيچ يک از مردم شهرها و آبادىها ايمان نياوردند تا ايمانشان سودشان دهد؟ مگر قوم يونس كه چون ايمان آوردند، عذاب ذلت و خوارى را در زندگى دنيا از آنان برداشتيم، و تا مدتى آنان را برخوردار ساختيم.[4]
فشرده داستان حضرت يونس (عليه السّلام) آنگونه كه در تفسير طبرى و قرطبى و مجمع البيان آمده، چنين است: «قوم يونس (عليه السّلام) در نينوا از ناحیه موصل مىزيستند و بت مىپرستيدند. خداوند حضرت يونس (عليه السّلام) را به سوى ايشان فرستاد تا آنان را به توحید فراخوانده و از بتپرستى بازدارد. همگی از ايشان سرباز زده و تنها دو نفر از آنان؛ يكى عابد و ديگرى عالم، يونس (عليه السّلام) را پيروى كردند. عابد از يونس (عليه السّلام) خواست تا بر عليه آن قوم نفرين كند و عالم او را از اين كار نهى كرد و گفت: بر اينان نفرين مكن؛ زيرا خدا دعايت را مستجاب مىكند، ولى هلاكت بندگانش را دوست ندارد. يونس (عليه السّلام) سخن عابد را پذيرفت و نفرين كرد، خداوند فرمود: عذاب در فلان روز نازل مىگردد. يونس (عليه السّلام) آن را به آنان خبر داد. وقت عذاب كه نزديک شد، يونس (عليه السّلام) به همراه آن عابد از ميان ايشان بيرون رفت، ولى آن عالم در ميانشان باقى ماند. قوم يونس (عليه السّلام) با خود گفتند: ما تا به حال از يونس دروغى را نديدهايم، مواظب باشيد اگر او امشب در بين شما باقى ماند كه عذابى در كار نيست، ولى اگر بيرون رفت، بدانيد كه صبح فردا عذابتان قطعى است. شب كه به نيمه رسيد، يونس (عليه السّلام) آشكارا از بينشان بيرون رفت. آنان كه اين را دانستند و آثار عذاب را مشاهده و به هلاكت خود يقين كردند، نزد آن عالم رفتند. او به ايشان گفت: به سوى خدا زارى كنيد كه او به شما رحم مىكند و عذاب را از شما برمىدارد. به سوى بيابان بيرون رويد و بین زنان و كودكان همچنین بين حيوانات و بچههایشان جدائى افكنيد، سپس دعا كنيد و بگرييد! آنان با زنان و كودكان و چهارپايان خويش سر به صحرا نهاده، لباس پشمينه پوشيده و اظهار ايمان و توبه كردند. آنها نيت خود را خالص نموده و ميان همه مادران و بچههایشان از آدمى و حيوانات جدائى افكندند. سپس ناليدند و فرياد زارى سر دادند.
Disse tal kan vise sig at være https://denmarkrx.com/cialis-jelly-uden-recept.html en tilstrækkelig fordel som hæmatomer i forhold til racemisk bupivacain til epidural analgesi.
صداها كه درهم پيچيد و فريادها كه آميخته شد، با ناله و اندوه به سوى خداى عزّ و جلّ توجه نموده و گفتند: [پروردگارا] ما به آنچه يونس آورده بود ايمان آورديم، خداوند آنان را بخشيد و دعايشان را پذيرفت و عذابى را كه بر سرشان سايه گسترده بود، از ايشان برطرف ساخت و …».
خداوند بدين گونه عذاب را از قوم يونس – بعد از آنكه توبه كردند – محو و برطرف كرد. آرى، خداوند هر چه را بخواهد محو كرده يا برقرار مىدارد.[5]
- تغيير فرمان الهى به حضرت ابراهيم (عليه السلام) در مورد ذبح حضرت اسماعيل (عليه السلام). قرآن کریم میفرماید: «اِنّى اَرى فِى المَنامِ اَنّى اَذبَحُكَ…» .[6]
- حرام ساختن ورود بنىاسرائيل به سرزمين مقدس به مدت 40 سال در پى مخالفت آنان با فرمان ورود در آن.[7] قرآن کریم میفرماید: «يقَومِ ادخُلوا الاَرضَ المُقَدَّسَة… قالَ فَاِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيهِم اَربَعينَ سَنَةً».[8]
- تكميل ميقات حضرت موسى (عليه السلام) و پايان يافتن آن در 40 شب. قرآن کریم میفرماید: «و واعَدنا موسى ثَلثينَ لَيلَةً واَتمَمناها بِعَشر …»؛[9] «ما با موسى سى شب وعده گذاشتيم، و آن را با ده شب ديگر تكميل كرديم تا ميقات پروردگارش چهل شب تمام شد».[10]
همچنین در سوره بقره میفرماید: «و هنگامى كه با موسى چهل شب وعده گذارديم، و شما بعد از او -در حالى كه ستمكار بوديد- گوساله را برگزيديد».[11]
- تأثير ايمان و تقوا و استغفار در گشودن بركاتى از آسمان و زمين و نزول بركات آسمانى. قرآن کریم میفرماید: «ولَو اَنَّ اَهلَ القُرَى ءامَنوا واتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكات مِنَ السَّماءِ والاَرضِ ولكِن كَذَّبوا فَاَخَذناهُم بِما كانوا يَكسِبون»؛[12] «و چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار میشدند، همانا ما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر روی آنها میگشودیم و لیکن (چون آیات و پیغمبران ما را) تکذیب کردند، ما هم آنان را سخت به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم». در جای دیگری میفرماید: «فَقُلتُ استَغفِروا رَبَّكُم اِنَّهُ كانَ غَفّارا يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيكُم مِدرارا»؛ «پس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او بسيار آمرزنده است. تا بارانهاى پربركت آسمان را پى در پى بر شما فرستد..[13]
- اعتبار تأثير برخى از امور در افزايش يا كاهش عمر، در علم الهى.[14] قرآن کریم میفرماید: «… و ما يُعَمَّرُ مِن مُعَمَّر ولا يُنقَصُ مِن عُمُرِه اِلاّ فى كِتب اِنَّ ذلِكَ عَلَى اللّهِ يَسير».[15]
- نقش دعا و تضرع در شب قدر و تأثير آن در دگرگون شدن تقديرات غيرمحتوم. قرآن کریم میفرماید: «فيها يُفرَقُ كُلُّ اَمر حَكيم»[16] و ارتباط آن با آيات «محو و اثبات» كه در روايات نيز مطرح شده است.[17]
نتیجه اینکه اعتقاد به بداء از امور ضروری است که همه در عمل و اعتقاد به آن باور دارند و لو اینکه برخی به دلیل عدم درک معنای آن و نسبت دادن جهل به خدا، آن را ردّ میکنند.
[1] . مائده، 64.
[2] . رعد، 11.
[3] . بابویه قمی، علی بن ابراهیم، تفسير قمى، ج 1، ص 319.
[4] . يونس، 98.
[5] . ر ک: عسکری، سید مرتضی، عقايد اسلام در قرآن كريم، ج 2، ص 510 و 511.
[6] . صافات، 102.
[7] . عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسير، تحقيق: رسولى محلاتی، سید هاشم، ج 1، ص 304.
[8] . مائده، 21 – 26.
[9] . اعراف، 142.
[10] . همان.
[11] . بقره، 51؛ عقايد اسلام در قرآن كريم، ج 2، ص 512.
[12] . اعراف، 96.
[13] . نوح، 10.
[14] . قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج 14، ص 333.
[15] . فاطر، 11.
[16] . دخان، 4.
[17]. طبرى، محمد بن جرير، جامعالبيان، ج 13، ص 113.