searchicon

کپی شد

شیخ کلینی

چکیده مقاله شیخ کلینی‏

ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی معروف به «شیخ کلینی» (متوفای ۳۲۸ ق)، از بزرگان شیعه و از بزرگ ترین محدثان شیعه به شمار می آید. وی در ابتدای غیبت صغرا و در نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری می زیسته است. پدر او یعقوب بن اسحاق، از دانشمندان عصر خویش بوده است.

زمان و محل ولادت کلینی دقیقا مشخص نیست؛ اما مسلّم است که وی در ‏روستای کُلَین از توابع شهر ری متولد شده است.

او تحصیلات اولیه را نزد پدرش و «استاد شهید، علی بن محمد بن ابراهیم ابان؛ (عُلانِ رازى دایی شیخ کلینی)» در زادگاه خویش؛ «کلین» گذراند، وی برای کسب علوم بیشتر از کلین به ری و از آن جا به قم، سپس به بغداد رفت.

از جمله اساتید او می توان به ابو العباس محمد بن جعفر رزّاز، أبو علی أحمد بن إدريس اشعری، حميد بن زياد، و أبو سليمان داود بن كوره قمّی، أحمد بن محمد عاصمی، حسين بن محمد اشعری اشاره کرد.

وی دارای القاب متعددی از قبیل: «ثقة الاسلام، شیخ المشایخ، رئیس المحدثین، سلسلی و بغدادی» است.

از نظر اندیشه و مکتب، کلینی یک شخصیت حدیث شناس و محدِّثی بزرگ است که مکتبش از مکتب حدیثی قم برگرفته شده است. مهم ترین تألیف و بزرگ ترین میراث کلینی که بعد از ایشان به یادگار مانده، کتاب شریف «الکافی» است. او به جز این کتاب، تألیف‌های دیگری نیز دارد که برخی از آنها عبارتند از:

  1. الرد علی القرامطة: این کتاب در رد عقاید التقاطی قرمطیان نگاشته شده است.
  2. رسائل الائمه (علیهم السّلام).
  3. کتاب الرجال.
  4. ما قیل فی الائمه (علیهم السّلام) من الشعر.

کلینی شاگردان ارزشمندی تربیت کرد که برخی از آنها عبارتند از:

  1. احمد بن ابراهيم معروف به ابن ابى رافع صيمرى.
  2. احمد بن احمد كاتب كوفى.
  3. احمد بن محمد بن سعد كوفى.
  4. ابوغالب احمد بن محمد رازى.

سخن از کلینى، سخن از تمام فضیلت ها و عزم و اراده تشیع در کسب معارف و علوم است. بسیاری از اندیشمندان شیعه و اهل سنت، هنگامی که به نام کلینی رسیده اند، در مقابل عظمت و بزرگی و زحمات طاقت فرسای وی در باب علم حدیث، سر تعظیم فرود آورده و اظهار احترام و ادب نموده اند.

مرحوم كلینی پس از هفتاد سال زندگی، در ماه شعبان سال 329 ق و بنابه قولی دیگر، در سال ۳۲۸ ق، آفتاب زندگی اش غروب کرد و در بغداد در محله «باب الکوفه» به خاک سپرده شد.

زندگی‌نامه شیخ کلینی

ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی، معروف به «شیخ کلینی» (متوفای ۳۲۸ ق) از بزرگان شیعه ایرانی و از بزرگ ترین محدثان شیعه است. او در عهد امامت امام حسن عسکری (علیه السلام) در دهی به نام کلین، در ۳۸ کیلومتری شهر ری و در خانه ای سرشار از عشق به اهل بیت (علیهم السلام) چشم به جهان گشود. وی که در زمان غیبت صغرا و در نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری می زیسته، برای فراگیری حدیث راهی قم شد. ورود کلینی به قم، مقارن با حاکمیت سیاسی و دینی مردان با فضیلت و با تقوایی بود که از حدیث گویان مشهور زمان خود به شمار می رفتند. در قله این هرم، احمد بن محمد بن عیسی و علی بن ابراهیم قمی قرار داشتند که تقوا، فضل و عشق آنها به اهل بیت (علیهم السلام) بر کسی پوشیده نیست. کلینی، بعد از استفاده از دریای بیکران معارف اهل بیت (علیهم السلام) در قم، برای یافتن روایات و احادیث ناشنیده، آن جا را به قصد بلاد دیگری ترک کرد. او روستاها و شهرهای زیادی را پشت سر نهاد و هر جا محدث یا راوی حدیثی می یافت که حدیثی از اهل بیت (علیهم السلام) را نزد خویش داشت، در مقابلش زانوی ادب می زد و پس از مدتی، باز کوله بار عشق و صفایش را بر دوش می گرفت و راهی دیاری دیگر می شد. کلینی پس از کسب فیض از ده ها استاد و محدث در شهرها و مناطق مختلف، سرانجام به بغداد رسید. مدت مسافرت کلینی به درستی معلوم نیست.

وی پس از کسب علم و حدیث، از اساتید و محدثان مورد افتخار شیعیان قرار گرفت و نخستین کسی بود که به لقب «ثقة الاسلام» شهرت یافت.

کلینی نام آورترین شخصیت عصر خود بود که اوج تلاش محدثان و عالمان بزرگ حتی در عصر چهار نایب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است. در این عصر به دلیل محدودیت ها و ممنوعیت های اجتماعی این بزرگان، مسئولیت فرهنگی و علمی تشیع بر دوش کلینی بوده است.

عظمت و بزرگی کلینی در میان اهل سنت به قدری است که ابن اثیر ضمن نقل این روایت از پیامبر (صلی الله علیه و آله) که می فرماید: «خداوند در آغاز هر قرن، شخصی را برمی انگیزد که دین او را زنده نگه دارد»، می گوید: «احیا کننده مذهب شیعه، در آغاز قرن اول، محمد بن علی؛ امام باقر (علیه السلام)، در ابتدای قرن دوم، علی بن موسی؛ امام رضا (علیه السلام) و در ابتدای قرن سوم، ابو جعفر محمد بن یعقوب رازی بوده است». به جرأت می توان گفت: کلینی نام آورترین و بلند آوازه ترین اندیشمند عصر خود بود.[1]

نسب و خاندان شیخ کلینی

خاندان کلینی از تبار علم و فضیلت به شمار می روند. پدر او یعقوب بن اسحاق، از دانشمندان عصر خویش بوده و در دوره غیبت صغری می زیسته است.[2] ابوالحسن علی بن محمد معروف به «عُلان رازی»؛ دایی شیخ کلینی می باشد. محمد بن عقیل کلینی، احمد بن محمد و محمد بن احمد، همگی از خاندان کلینی و از علما و

بزرگان شیعه به شمار می روند.[3]

ولادت شیخ کلینی

علی رغم پاره ای ابهامات درباره محل و تاریخ دقیق تولد کلینی، بسیاری از شرح حال نویسان مسلّم دانسته اند که او در روستای کُلَین از توابع ری متولد شده است.

درباره زمان ولادت وی، برخی قراین تاریخی نشان می دهد که او در فاصله ‏کوتاهی قبل یا پس از ولادت امام زمان (علیه السلام)؛ یعنی حدود سال 255 هجری قمری ولادت یافته و در عصر غیبت صغرا ‏می زیسته است. علامه بحرالعلوم احتمال داده که مرحوم کلینی بخشی از حیات امام حسن عسکری (علیه السلام) را درک کرده ‏است.[4] مرحوم خویی معتقد است ولادت او پس از شهادت امام عسکری (علیه السلام) و در زمان امام زمان (علیه السلام) بوده ‏است.[5]

اسامی و القاب مشهور شیخ کلینی

کتب رجالی و شرح حال نویسانی که به زندگانی کلینی پرداخته اند از وی با عناوین ابوجعفر، محمد بن یعقوب، ابن ‏اسحاق، ثقة الاسلام، رازی، سِلسِلی و بغدادی نام برده اند.[6] مشهور ترین لقب او؛ عنوان «ثقة ‏الاسلام» است.[7]

خانواده شیخ کلینی

یکی از مسایل مورد تأکید دین اسلام به ویژه مذهب شیعه اثنی عشری برای یک خانواده خوب و خداپسند، داشتن ایمان و تقوا و دینداری است. بر همین اساس آیات شریف قرآن و روایات پربرکت معصومان (علیهم السلام)، همه خوبی ها را در ایمان و دینداری می دانند. همچنین ایمان و دینداری را زمانی با ارزش تلقی می کنند که بر محور ولایت ‌مداری نسبت به معصومان (علیهم السلام) باشد. پس می توان نتیجه گرفت که بهترین هدف، برای یک خانواده دیندار، باید تربیت انسان های ولایت ‌مدار باشد.

قرآن در این زمینه می فرماید: «(بندگان خدای رحمان) کسانی (هستند) که می گویند: پروردگارا، به ما زنان و فرزندانی مرحمت فرما كه مايه چشم روشنی ما باشند و ما را پيشوای اهل تقوا قرار ده».[8]

با نگاهی کوتاه و گذرا به زندگی نامه شیخ کلینی، می توان فهمید که وی دارای خانواده ای پاک، دیندار و ولایت ‌مدار بوده است.

ناگفته نماند پیرامون نام و مشخصات فردی همسر یا همسران مرحوم شیخ کلینی، همچنین فرزندان احتمالی او و مشخصات فردی آنها؛ مانند پسران و دختران وی و تعداد آنها، پس از تفحص و جست وجو در منابع تاریخی با توجه به اینکه از زندگی كلينی مطلب قابل ملاحظه ای در دست نيست، هیچ گونه گزارش و مدرکی در این زمینه یافت نشد.

تحصیل و تجارب شیخ کلینی ‏

مرحوم کلینی تحصیلات اولیه را نزد پدرش در زادگاه خویش؛ «کلین» گذراند. سپس در همان جا برای کسب علوم بیشتر، نزد بزرگ ترین عالم آن ‌زمان،[9] شاگردی کرد.

شیخ کلینی پس از گذراندن دوران آغازین تحصیل و آشنایی با منابع رجالی و حدیثی، از كلین مهاجرت كرد و وارد ری شد. «ری» در آن زمان شهری بزرگ بود و عقاید و مذاهب گوناگونی در كنار هم و در آرامش كامل در آن جا به حیات خود ادامه می دادند، اما این آرامش، گاه دستخوش حركت های سیاسی می شد. فرقه اسماعیلیه با انگیزه تسلط بر ایران در این نقطه، بیش از سایر فرق و مذاهب، سرمایه‌گذاری كرده بود و به ترویج و تبلیغ تفكر و آراء خود می‌پرداخت؛ از این رو، ری به نقطه برخورد آراء و اندیشه های فرقه اسماعیلیه و مذهب شافعی، حنفی و شیعه تبدیل شده بود. كلینی در این زمان در كنارِ گذراندن تحصیلات خود نه تنها با عقاید و اندیشه‌های دیگر مذاهب و فرقه‌ها آشنا شد. بلكه به ماهیت واقعی بعضی از این فرقه ها كه می رفت تشیع را از مسیر واقعی‌اش خارج كنند پی برد.

وی در این شهر در محضر استادان بزرگی؛ چون «ابوالحسن محمد بن اسدی كوفی»[10] به فراگیری حدیث پرداخت و در نوشتن و بحث و گفتوگو پیرامون احادیث، از خود شایستگی بسزایی نشان داد.

کلینی برای گرد آوری احادیث امامان شیعه (علیهم السلام)، روستاها و شهرهای بی‌شماری را پشت سر نهاد و هر جا محدثی می یافت از او حدیث فرا می گرفت. كوفه یكی از شهرهایی بود كه كلینی به آن قدم نهاد. در آن زمان كوفه یكی از مراكز بزرگ علمی به شمار می ‌رفت و كمتر محدث و یا محققی بود كه در سفرهای خود به آن شهر وارد نشده و از محضر عالمان آن جا استفاده ای نبرده باشد.[11]

كلینی پس از كسب علم و حدیث از ده ها استاد و محدث در شهرها و روستاهای آن زمان، سرانجام به بغداد رسید. او در مسافرت های خویش چنان علم و فضل خود را به نمایش گذاشته و تصویری از شیعه واقعی را در اذهان مردم هر دیار باقی نهاده بود، كه هنگام ورود به بغداد فردی گمنام نبود. شیعیان به او افتخار می كردند و اهل سنت به دیده تحسین به او می نگریستند.[12]

به گفته نجاشی، کلینی در زمان خود پیشوای علمای شیعه و چهره درخشان آنها در ری و موثق ترین آنها در حدیث و ضبط آن بوده است.[13]

اساتید شیخ کلینی

مرحوم کلینی با توجه به این که خود از مُحَدّثان بزرگ شیعه است، اساتید و مشایخ او نیز از بزرگان بوده و اهمیت بسزایی دارند. به صورت کلی می توان گفت: او بیشتر روایات خود را از علی بن إبراهيم بن هاشم قمّی، و محمد بن يحيى عطار اشعری نقل کرده است. همچنین برخی از استادان برجسته او عبارتند از: ابو العباس محمد بن جعفر رزّاز، ابو علی احمد بن ادريس اشعری، حميد بن زياد، ابو سليمان داود بن كوره قمّی، احمد بن محمد عاصمی، و حسين بن محمد اشعری.[14]

فرازهای زندگی شیخ کلینی

زندگی هر فرد، با توجه به مکان و زمانی که در آن زندگی می کند، همواره با درس ها، تجربه ها، سختی ها، راحتی ها، دلشکستگی ها، غم ها، شادی ها، شکست ها و پیروزی های زیادی همراه است. راه زندگی همیشه هموار نیست. انسان ها در طول سفر زندگی با چالش ها و دست اندازهای متعددی مواجه می شوند. فردی که از آگاهی لازم برخوردار است، این چالش ها را نه تنها مانع پیشرفت در زندگی نمی پندارد، بلکه موانع را محکی برای جرأت، قدرت، ضعف و ایمان خود می داند.

شیخ کلینی از زمره افرادی است که در طول حیات پربرکت خود، مجاهدت های فراوان نموده و زحمت های بسیاری کشیده است. او برای احیاء سیره و سخنان معصومان (علیهم السلام) مجاهدت های فراوانی نمود. وی برای این امر مهم؛ وطن، پدر و مادر و سایر نزدیکان خود را ترک کرد و با هجرت به ری، قم، کوفه و در نهایت بغداد، و همچنین تحمل سختی های بسیار و طاقت فرسا، توانست از محضر تعداد بسیاری از بزرگان علمی آن روز استفاده های شایانی برده و به بالاترین مقام و جایگاه علمی و حدیثی زمان خود برسد و از بزرگ ترین محدثان شیعه شود.

شیخ کلینی از جمله شخصیت هایی است که خدمات فراوانی به اسلام و مسلمانان کرد. وی با نوشتن کتاب های متعدد که مهم ترین آنها کتاب شریف «کافی» است، خدمات فراوانی به اسلام و مذهب شیعه نمود.

وفات شیخ کلینی

مرحوم كلینی پس از هفتاد سال زندگی که مدتی طولانی از آن، همراه با تلاش، تحقیق، رنج ها و غربت ها برای تدوین كتاب كافی بود، از این جهان فانی رخت بربست. در مورد زمان رحلت او گفته شده: (بنابر قولی) وی سرانجام در ماه شعبان سال 329 ق[15] و بنابه قولی دیگر، در سال ۳۲۸ ق[16] آفتاب زندگی اش غروب کرد و نه تنها شیعیان، بلكه پیروان سایر مذاهب اسلامی را سوگوار و بغداد را با رفتنش یكپارچه غرق ماتم كرد. ابو قیراط محمد بن جعفر حسنی یكی از بزرگان بغداد بر پیكر مطهرش نماز خواند و شیعیان با دلی پر اندوه، پیكر مقدس او را در «باب الكوفة» بغداد، در بازار و در نزدیكی پل به خاک سپردند.[17]

ویژگی‌های شخصیتی شیخ کلینی

ثقة الاسلام کلینی مشهورترین دانشمند، فقیه و محدث نامی شیعه در سده سوم و چهارم هجری قمری، از نظر شخصیتی دارای ویژگی هایی است که به برخی از آنها اشاره می شود:.

  1. کلینی عالم درد شناس:

اولین ویژگی شیخ کلینی درد شناسی و تشخیص بیماریِ فرهنگیِ جامعه ای است که در آن زندگی می کند. او در دوران برخورد آراء و اندیشه های فرقه اسماعیلیه و مذاهب شافعی، حنفی و شیعه، می زیست؛ لذا در کنارِ گذراندن تحصیلات خود، نه تنها به عقاید و اندیشه های دیگر مذاهب و فرقه ها آشنا شد، بلکه به ماهیت واقعی بعضی از این فرقه ها که می رفت تشیع را از مسیر واقعیش خارج کند پی برد، درد را شناخت و درمان را تشخیص داد. درد، فاصله مردم از سخنان اهل بیت (علیهم السلام) و درمان، رساندن این سخنان به مردم بود. او تصمیم به فراگیری و نوشتن احادیث و سخنان اهل بیت (علیهم السلام) گرفت؛ از این رو در محضر استادان بزرگی؛ چون ابوالحسن محمد بن اسدی کوفی؛ ساکن ری، به فراگیری حدیث پرداخت.[18]

مرحوم کلینی بیشتر زندگی خود را صرف حدیث کرد، اما با این حال از واقعیت های اطراف خویش و مسائلی که شیعیان با آن دست به گریبان بودند، غافل نبود. او هرگز گوشه عزلت را اختیار نکرد، بلکه در دوران های پر آشوب، همراه و همگام با جامعه شیعی عصر خویش بود.

  1. عالم زمان شناس:

عصر کلینی را باید عصر حدیث نامید؛ زیرا نهضتی که برای فراگیری و نوشتن احادیث آغاز شده بود، سراسر ممالک اسلامی را فرا گرفت. تشنگان علم حدیث از شهری به شهر دیگر و از این محفل به آن محفل در جست وجوی روایتگری بودند تا بر اندوخته‌های خویش بیفزایند. تلاش اهل سنت در این عصر به قدری چشمگیر بود که می توان گفت: اهل سنت هر چه دارند، از این عصر دارند. در این عصر که تقریبا حدود یک قرن به طول انجامید، کتاب های شش گانه حدیثی اهل سنت؛ موسوم به «صحاح ستة» تدوین شد. در همین عصر بود که خطر نابودی احادیث، این میراث گرانقدر پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام)، هر لحظه احساس می شد؛ زیرا با وفات حاملان احادیث و غیبت امام زمان (علیه السلام)، شیعیان از این سخنان گرانبها محروم می شدند؛ لذا گرچه قم مرکز تشیع به شمار می رفت و هر جوینده کلام اهل بیت (علیهم السلام) را سیراب می کرد، اما کلینی به امید یافتن روایات و احادیث ناشنیده، شهر قم را به مقصد کوفه ترک کرد. کوفه در حقیقت جای تبادل نظر مذاهب مختلف به شمار می رفت که همه آزادانه در آن به تبلیغ مذهب خود می پرداختند؛ از این رو هریک از نویسندگان و محدثان مذاهب گوناگون اسلامی، مجلس درس و بحثی برای خود برپا داشته بودند و به نقل احادیث خویش می پرداختند.[19] کلینی پس از کسب علم و حدیث از ده ها استاد و محدِّث در شهرها و روستاهای آن زمان، سرانجام به بغداد رسید.[20]

  1. جامعیت کلینی:

ممکن است برخی این گونه تصور کنند که کلینی تنها یک محدث و یک شخصیت حدیث شناس است و در زمیه های دیگر علمی و فقهی فعالیتی نداشته است، اما وی علاوه بر کتاب با عظمت «کافی» که مهم ترین اثر ایشان؛ بلکه جامعه شیعه است، دارای آثار دیگری نیز بوده که جایگاه علمی او را در غیر از علم حدیث آشکار می سازد.[21]

فلسفه اسامی، القاب و شهرت شیخ کلینی

مشهورترین لقب شیخ کلینی؛ لقب ثقة الاسلام است. در مورد علت شهرت وی به این لقب، برخی از رجال نویسان و نویسندگان زندگی علما نوشته اند: «ثقة الاسلام، شیخ المشایخ شیعه، رییس محدثان علمای امامیه، اوثق و اعدل و اثبت و اضبط ایشان،[22] مروّج مذهب شیعه در غیبت امام عصر (علیه السلام)، ممدوح خاص و عام، مفتی طوایف اسلام[23] و جلالت وی مسلم فریقین است.[24] عامه و خاصه در فتاوی به او مراجعه می کردند؛ بدان جهت به ثقة الاسلام شهرت یافته است. وی اولین دانشمند اسلامی است که در دوره اسلامی، عنوان «ثقة الاسلام» را به خود اختصاص داده است.[25]

یکی دیگر از القابی که مرحوم کلینی به آن ملقب شده، لقب «سلسلی» است. بعضی گفته اند: «از آن جهت وی را به سلسلی نسبت می دهند که وی در بغداد، در محله «درب السلسله» واقع در باب کوفه، سکنی گزید.[26]

از دیگر القاب کلینی؛ «رازی» است. وی در روستای «کلین» از روستاهای قدیمی پیرامون شهر ری و در ۳۸ کیلومتری آن و از توابع آن شهر ، به دنیا آمده است؛ به همین جهت، او را به لقب رازی، منسوب به ری هم می‌خوانند.[27]

شیخ کلینی به «بغدادی» نیز شهرت دارد. علت شهرت او به این لقب، اقامت طولانی و وفات او در این شهر است. ضمن این که مرقد وی در شهر بغداد است. به همین جهت، به بغدادی نیز شهرت دارد.

کسوت و پیشه شیخ کلینی

مکتب اسلام، مکتب کار، تلاش، کوشش و تولید است. اسلام همه را به فعالیت برای معاش کسب زندگی دعوت کرده و به شدت با بیکاری که عامل سقوط شخص و جامعه می باشد، برخورد نموده و آن را ممنوع دانسته است. شیخ کلینی با توجه به آن چه از زندگی او، در باب زندگی نامه و القاب وی نقل شده، او؛ یکی از فقیهان، محدّثان و عالمان بزرگ است. پر واضح است که وی یک شخصیت علمی است که شغل و پیشه او چیزی جز تحصیل، تدریس، تحقیق، پژوهش و نوشتن نبوده است. او در طول زندگی پر بار و پر برکت خود، شاگردان بزرگی را که هر کدام در جای خود، دانشمندی وارسته و عظیم الشأن هستند، تربیت نموده و به اسلام و مسلمانان تقدیم کرده است. همچنین نوشته ها و کتاب های او، کارگشای تحقیق و پژوهشِ بسیاری از علما و دانشمندان بعد از وی بوده است.[28]

اخلاق و صفات شیخ کلینی

علما و شخصیت های بزرگ شیعه به دلیل این که در مکتب پر برکت اهل بیت (علیهم السلام) شاگردی کرده و تعلیم دیده اند، بهترين و نيكوترين اخلاق را از آن مكتب كسب نموده و آن اخلاق پاک و نیکو را در وجود خود پیاده و به آن عمل کرده اند.

شیخ کلینی، از جمله بزرگان و دانشمندانی است که بهترین ویژگی های اخلاقی اسلام را در وجود خود نهادینه کرده و به مرحله عمل آورده است. یکی از مهم ترین ویژگی های اخلاقی این اندیشمند جهان تشیع، خلوص و تقوای او بود. عموم طبقات او را به راستی گفتار و درستی کردار و احاطه کامل بر احاديث و اخبار می ستودند. طوری که نوشته اند: شيعه و سنی در أخذ فتوی به وی مراجعه می کردند و در اين خصوص مورد وثوق و اعتماد هر دو فرقه بود. این خصوصیت، او را مورد احترام و تواضع دیگران قرار داده و صفا و معنویتی خاص به وی بخشیده بود. کلينی در امانت و عدالت، تقوی و فضيلت، حفظ و ضبط احاديث، که همه از شرايط يک فرد محدث موثق جامع الشرايط می باشد، کم نظیر بوده است. تزکیه نفس او موجب شده بود همگان به وی عشق بورزند و به توصیه و اندرزهای وی توجه و عمل نمایند. او در راه انجام وظیفه، لحظه ای از پا نایستاد و با همت و جهد و کوشش فراوان به فرامین حق عمل کرد و وظایف شرعی خود را در حد کمال انجام داد. وی عالمی بزرگ، نویسنده ای زبردست، فقیهی وارسته و مجتهدی والا مقام بود.

کرامات شیخ کلینی

شیخ کلینی از جمله عالمان و دانشمندان بزرگ شیعه اثنی عشری است که آرامگاهش در باب الکوفة شهر بغداد زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مؤمنان است.

بزرگ ترین کرامت مرحوم شیخ کلینی، جمع آوری و تدوین کتاب بزرگ و ارزشمند «کافی» است که شامل مجموعه ای بزرگ از روایات گهر بار معصومان (علیهم السلام) است. تعداد روايات این كتاب را با رقم هاى مختلف گفته اند: يوسف بحرانى در لؤلؤة البحرين 16199، دكتر حسين على محفوظ در مقدمه كافى 15176، علامه مجلسى 16121 و برخى از معاصران؛ مثل شيخ عبدالرسول الغفار 15503 حديث، شمارش كرده اند.[29]

در ضمن گزارش شده است: یکی از حکام بغداد که سخت دشمن شیعیان بود، روزی از کنار قبر مرحوم شیخ یعقوب کلینی رد می‌شد، پرسید: این قبر از آن کیست؟، گفتند:‏ قبر یکی از علمای شیعه، شیخ یعقوب کلینی، است.

او به خاطر عداوتی که بر علمای شیعه داشت، دستور داد قبر مرحوم کلینی را نبش کردند و همه ناظران دیدند، بدن آن بزرگوار، صحیح و سالم در لابه لای کفن است، نه بدن ذره‌ای آسیب دیده و نه کفن و یک طفل کوچک هم در پهلوی ایشان مدفون است که گویا پسر خود ایشان بوده، بدن و کفن او هم سالم است. پس آن حاکم دستور داد: قبر را بپوشید و بقعه‌ای هم در روی قبر بنا کنید.[30]

آثار و اقدامات تاریخی شیخ کلینی

انسان های آگاه به زمان و مکان و بندگان فرهیخته خدا، وظیفه خود می دانند در هر زمانی، رسالت خود را برای حفاظت و نگهبانی از اعتقادات دینی مردم ایفا کنند. شیخ کلینی از زمره افرادی است که با شناخت و درک موقعیت حساس زمان خویش، اقدامات تاریخی را صورت داد و با تحقیق و نوشتن، خدمات ارزنده ای به اسلام و مسلمانان نمود. کلینی با درک این مطلب که تشیع اگر از این مرحله به سلامت بگذرد، برای همیشه از انحراف و التقاط رهایی یافته است، برای تکمیل هدف و رسالت خویش دست به مهاجرت زد. شاید بتوان گفت مهم ترین اقدام تاریخی مرحوم کلینی؛ هجرت های پی درپی او از ری به قم و از قم به کوفه و از کوفه به بغداد، برای ثبت و ضبط احادیث اهل بیت (علیهم السلام) است. در زمان کلینی، در قم، راویان و محدثان در هر مسجد و حسینه ای به نقل حدیث می پرداختند. بسیاری از ایشان در شمار آخرین محدثانی بودند که بدون واسطه از زبان امامان (علیهم السلام) حدیث شنیده بودند. وجود این فرزانگان موجب شد که عاشقان کلام اهل بیت (علیهم السلام) به این شهر مهاجرت کنند و کلینی یکی از این افراد بود. او در قم با استادان و محدثان بزرگی آشنا شد که در شکل گیری شخصیت او نقش اساسی داشتند. در این میان به رادمردی به نام ابوالحسن على بن ابراهیم بن هاشم قمى (زنده در 307 ق) از راویان بزرگ و موثق شیعه برمی خوریم که کلینی را با او و او را با کلینی می شناسیم. کسی که نامش در سلسله سندهای یک سوم کافی؛ «بیش از هفت هزار و یکصد و چهل روایت کافی (7140)» به چشم می خورد. شخصیتی که نامش ‍ با کافی جاودانه شد. کلینی پروانه وار به گرد شمع وجود او چرخید و او را لحظه ای چه در حال بیماری و چه سلامت در خانه و مدرسه رها نکرد و از او غافل نماند.

بعد از قم، عطش سیری ناپذیر کلینی او را بر آن داشت تا آن دیار مقدس را به امید یافتن روایات و احادیث ناشنیده ترک کند. وی از قم به کوفه که در حقیقت جای تبادل نظر و نقطه آغاز در جهان اسلام به شمار می آمد، رفت. در آن زمان در کوفه، همه آزادانه به تبلیغ مذهب خود می پرداختند؛ از این رو هر یک از نویسندگان و محدثان مذاهب گوناگون اسلامی، مجلس درس و بحثی برای خود برپاداشته بودند و به نقل احادیث خویش می پرداختند. «ابن عقده» یکی از کسانی بود که در این شهر سکونت داشت. او از حافظان بزرگ حدیث به شمار می رفت و حافظه قوی او موجب شده بود که آیتی از آیات شاخص الهی درجهان شود.[31] او اگر چه نظر مذهبی «زیدی جارودی»[32] بود، اما زهد و پارسایی، از او محدثی موثق ساخته بود که همه مذاهب در نقل احادیث، به او اعتماد داشتند. کلینی نیز از این مرد بزرگ استفاده کرده و از او روایاتی فرا گرفت.

کلینی پس از کسب علم و حدیث از ده ها استاد و محدث در شهرها و روستاهای آن زمان، سرانجام به بغداد رسید. او در اندک مدتی موفق شد از نظر علم و تقوا جایگاهی در بغداد پیدا کند که هم شیعه و هم اهل سنت در مشکلات دینی به او مراجعه کنند، طوری که عامه و خاصه در فتاوا به او روی آورند. شیخ کلینی در بغداد، بزرگ ترین اقدام و اثر علمی خود؛ یعنی نوشتن کتاب «الکافی» را به انجام رساند.[33] [34]

اندیشه و مکتب شیخ کلینی

درباره اندیشه و مکتب شیخ کلینی گفتنی است: آن چه که وی به آن معروف و مشهور است، این است که او یک شخصیت حدیث شناس و محدِّثی بزرگ است. دلیل این مطلب آن است که عصر كلینی، عصر حدیث بوده است؛ لذا مرحوم کلینی برای احیاء روایات و سخنان پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام)، اقدام به فراگیری و نوشتن احادیث نمود. البته گرایش اصلی کلینی برگرفته از مکتب حدیثی قم[35] بوده است.

آثار علمی شیخ کلینی

معروف ترین و مهم‌ترین اثر علمی شیخ کلینی، کتاب «الکافی» است. کلینی حدود بیست سال از عمر شریف خود را برای جمع آوری و نگارش این کتاب صرف کرد[36] و این نشان از اهمیت و ارزش این کتاب دارد.. کتاب «الکافی» از جمله کتاب های چهارگانه (کتب اربعه)[37] شیعه است که از بیشترین اعتبار در میان منابع حدیثی شیعی برخوردار است، نگارش آن بر دیگر کتب اربعه مقدم‌ بوده و نیز در زمان غیبت صغری نگارش یافته و این دسترسی و کوتاه بودن سلسله اسناد آن به معصومان (علیهم السلام)، اعتماد به این کتاب را بیشتر می‌کند.

مرحوم کلینی افزون بر «کافی» دارای آثار دیگری نیز بوده که جایگاه علمی او را در غیر از علم حدیث آشکار می سازد. برخی از آن آثار عبارتند از:

  1. الرد علی القرامطة: این کتاب در رد عقاید التقاطی قرمطیان[38] نگاشته شد.
  2. رسائل الائمه (علیهم السّلام).
  3. تعبیرالرؤیا.
  4. کتاب الرجال.
  5. ما قیل فی الائمه (علیهم السّلام) من الشعر.
  6. الزی و التجمل.
  7. الدواجن و الرواجن.
  8. الوسائل.
  9. فضل القرآن.[39]

گفتنی است که تمام این کتاب ها (به جز کافی)، از بین رفته اند و امروزه تنها از طریق نامی که از آنها در کتاب های دیگر آمده است، شناخته شده اند.

شاگردان شیخ کلینی

كلينى در مسير تلاش برای حفظ آثار بر جای مانده از معصومان (علیهم السلام)، به پرورش شاگردانی اقدام نمود که هریک در جای خود ستاره درخشانی در آسمان علم حدیث بودند. او علاوه بر تحقیق و نگارش، از تغذيه فكرى شاگردانى كه به اميد كسب علم از محضرش به بغداد سفر كردند، لحظه اى غافل نبود. او در باور كردن انديشه خدايى شاگردانش از جان مايه گذاشت. بسياری از بزرگان از او حدیث نقل كرده اند. برخی از آنها عبارتند از:

  1. احمد بن ابراهيم معروف به ابن ابى رافع صيمرى.
  2. احمد بن احمد كاتب كوفى.
  3. احمد بن محمد بن سعد كوفى.
  4. ابو غالب احمد بن محمد رازى.
  5. عبدالكريم بن عبدالله بن نصر بزار تنسى.
  6. على احمد بن موسی دقاق.
  7. محمد بن مطلب شيبانى.
  8. محمد بن على ماجيلونه.
  9. محمد بن عصام كلينى.
  10. جعفر بن محمد بن قولويه قمى؛ مؤلف كتاب «كامل الزيارات».
  11. هارون بن موسى تلعكبرى.
  12. محمد بن احمد صفوانى.
  13. محمد بن ابراهيم نعمانى.[40]

لیست اقدامات تاریخی شیخ کلینی

  1. هجرت از ری به قم و از قم به کوفه و در نهایت مسافرت به بغداد، به منظور کسب علم از علما و دانشمندان و دست پیدا کردن به احادیث اهل بیت (علیهم السلام).
  2. جمع آورى روايات اهل بيت (عليهم السلام) و تأليف کتاب پر ارزش کافی و كتاب هاى نفيس دیگر.
  3. تربیت شاگردان شایسته و راویان احادیث آل رسول (علیهم السلام). [41]

شیخ کلینی از دیدگاه اندیشمندان

بزرگان وقتی سخن از کلینى به میان می آورند، سخن از تمام فضیلت ها و عزم و اراده تشیع در کسب معارف و علوم می گویند. کلینی از جمله افرادی است که بزرگان بسیاری، زبان در مدح او گشوده اند و قطعاً این تأییدها، طالبان معرفت به عظمت او را در شناخت بهتر و بیشتر وی کمک خواهد کرد. بسیاری از اندیشمندان شیعه و اهل سنت، هنگامی که به نام کلینی رسیده اند، در مقابل عظمت و بزرگی او و زحمات طاقت فرسای وی در باب علم حدیث، سر تعظیم فرود آورده و اظهار احترام و ادب نموده اند.

شیخ کلینی از دیدگاه اندیشمندان شیعه

کلینی در نظر دانشمندان شیعه دارای جایگاه خاصی است. در این مقال مختصر به نظرات برخی از بزرگان شیعه اشاره می شود:

  1. شیخ الطائفه؛ محمّد بن حسن طوسى، پیشواى فقیهان شیعه (متوفای ۴۶۰ ق): وی در کتاب گران قدر خود «رجال الطوسی»، مى‏ نویسد: «ابو جعفر محمّد بن یعقوب کلینى، دانشمندى جلیل القدر و عالم به اخبار و احادیث بود. او داراى تصنیفاتى است که در کتاب الکافى تدوین شده است …».[42]
  2. دانشمند گران‏قدرِ رجالى، ابوالعباس احمد بن على بن عباس، معروف به «نجاشى»[43] (متوفای ۴۵۰ ق)؛ وی در کتاب نفیس و نامدار خود؛ «الرجال»، از کلینى دانشمند بلند آوازه شیعه امامیه، این‏گونه یاد مى ‏کند: «ابوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق کلینى، عُلّان کلینى رازى؛ دایى او است. وى، در زمان خود پیشواى علماى شیعه و چهره درخشان آنها در رى، و موثق‏ترین دانشمند شیعه در حدیث و ضبط آن بوده است».[44]

پس از شیخ و نجاشى که پیشواى علماى رجال و تراجم هستند، سایر دانشمندان بزرگ شیعه، هر جا به نام کلینى برخورد نموده، یا از کتاب «کافى» نام برده اند، از وى به عنوان موثق ترین دانشمند شیعه در فهم، نقل، ضبط حدیث، حسن ترتیب و تنظیم کتاب کافى یاد کرده ‏اند.

علاّمه حلى و ابن داود حلی، همان تعبیرات شیخ و نجاشى را در ستایش وى آورده ‏اند.[45]

سید بن طاووس (متوفای ۶۶۴ ق) مى ‏نویسد: «وثاقت و امانت کلینى در نقل حدیث، مورد اتفاق عموم دانشمندان ما است».[46]

شیخ حسین بن عبد الصمد عاملى (پدر شیخ بهایى) مى ‏گوید: «محمّد بن یعقوب در عصر خود، استاد علماى زمان خویش و سرآمد آنها و موثق ترین دانشمندان در نقل حدیث بود. او در نقد و بررسى حدیث، از همه‏ کس آشناتر و بر همگان تقدم داشت».[47]

ملاّ خلیل قزوینى فقیه و محدث مشهور، در شرح فارسى اصول کافى مى ‏نویسد: «دوست و دشمن به فضل او؛ (کلینی) اعتراف کرده ‏اند».[48]

علاّمه مجلسى، در مرآه العقول؛ (شرح اصول کافى)، نوشته است: «کلینى مورد قبول طوایف اَنام (مردمان) و ممدوح خاص و عام بود».[49]

میرزا عبداللّه‏ اصفهانى، مشهور به افندى، دانشمند نامى و شاگرد علاّمه مجلسى مى‏ نویسد: «منظور از «ثقه‏الاسلام» در اغلب موارد (در کتب رجال)، ابوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق کلینى رازى؛ صاحب الکافى و غیره؛ یعنى شیخ اقدم و مسلّم بین عامه، خاصه و مفتى هر دو فرقه است».[50]

میرزا محمّد نیشابورى، محدث اخبارى مى ‏نویسد: «ثقة الاسلام، قدوة الاعلام و بدر تمام، جامع سنن و آثار در حضور سفراى امام زمان (علیه ‏السلام)، زنده کننده طریقه اهل بیت (علیهم السلام) در رأس سده سوم هجرى است».[51]

شیخ کلینی از دیدگاه اندیشمندان اهل سنت

کلینى در نظر دانشمندان عامه، مخصوصا نزد مورخان آنها که بعد از او آمده‏اند، بسیار بزرگ است. همه کسانی که از وی یاد نموده اند، از او تجلیل نموده و وی را به عظمت و بزرگوارى ستوده ‏اند. در این جا به تعداد اندکی از آنها اشاره می شود:

  1. ابن اثیر جزرى[52] در کتاب مشهور «جامع الاصول» مى ‏نویسد: «ابوجعفر محمّد بن یعقوب رازى از پیشوایان مذهب اهل‏بیت (علیهم ‏السلام)؛ دانشمندى بزرگ و فاضلى نامدار است».[53] وی سپس در حرف «ن» از کتاب «نبوت»، او را تجدید کننده مذهب شیعه، در سده سوم هجرى دانسته است.

ابن اثیر روایتى از پیامبر اکرم (صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله) نقل مى ‏کند که فرموده است: «خداوند متعال در رأس هر قرنى، شخصى را برمى ‏انگیزد که دین او را زنده و نامدار بدارد». آن‏گاه به گفت وگو درباره این حدیث پرداخته و مى ‏گوید: «از مجددان و احیا کنندگان مذهب شیعه، در آغاز سده اول هجرى، محمّد بن على امام باقر (علیهما السلام) و در ابتداى سده دوم، على بن موسى الرضا (علیهما السلام)، و بر رأس سده سوم، ابو جعفر محمّد بن یعقوب کلینى رازى بوده ‏اند».[54]

  1. برادر کوچک‏تر ابن اثیر؛ عزالدین على بن اثیر جزرى، نیز در آغاز حوادث سال ۳۲۸ ق، در کتاب «الکامل فى التاریخ»، کلینى را نخستین دانشمندى دانسته که در آن سال چشم از جهان فروبسته است و مى ‏نویسد: «محمّد بن یعقوب ابوجعفر کلینى ـ که از پیشوایان شیعه و دانشمندان آنها بود ـ در این سال وفات یافت».[55]
  2. ابن حجر عسقلانى (متوفای ۸۵۲ ق) در کتاب مشهورش؛ «لسان المیزان» که شرح حال علماى عامه و گاهى خاصه را تا زمان خویش به اجمال و تفصیل آورده است، درباره دانشمند بزرگ؛ شیخ کلینی مى‏نویسد: «محمّد بن اسحاق ابوجعفر کلینى رازى در بغداد ساکن بود و در آن جا از محمّد بن احمد جبار و على بن ابراهیم بن عاصم و دیگران روایت مى کرد. کلینى از فقهاى شیعه و کسى است که بر وفق مذهب آنها، کتاب هاى زیادى تصنیف کرده است».[56] او همچنین در کتاب دیگرش؛ «تبصير المنتبه بتحرير المشتبه» گفته است: «ابوجعفر محمّد بن یعقوب کلینى، از رؤساى دانشمندان شیعه است که در زمان مقتدر؛ (خلیفه عباسى) مى‏ زیست».[57]

به جز افرادی که اشاره شد، سایر دانشمندان عامه نیز هر جا به نام کلینى رسیده اند، از وى به عنوان دانشمندى بزرگ و فقیهى نامدار و یکى از پیشوایان پیشین شیعه یاد کرده اند.

میراث شیخ کلینی

مهم‌ترین میراث کلینی که بعد از ایشان از وی به یادگار مانده و تأثیرات بسیار زیادی بر مجامع علمی اسلامی و علوم حدیث، مخصوصا جامعه شیعه به جای گذاشته است، کتاب شریف «الکافی» است.

کتاب‌نامه مقاله شیخ کلینی

  1. قرآن کریم.
  2. ابن اثير، على بن ابى الكرم؛ الكامل في التاريخ؛ ناشر: دار صادر – دار بيروت، بيروت، 1385 ق / 1965 م. ‏
  3. ‏ابن اثير، مبارک بن محمد؛ جامع الأصول في أحاديث الرسول؛ تحقيق: الأرنؤوط، عبد القادر؛ ناشر: دار الفكر، چاپ اول، بی ‏جا، بی تا. ‏
  4. ابن حجر العسقلاني، أحمد بن علي؛ لسان المیزان، المحقق: دائرة المعرف النظامية – الهند؛ ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات بيروت، ‏چاپ دوم، لبنان، 1390 ق/ 1971 م. ‏
  5. ابن حجر العسقلاني، أحمد بن علي؛ تبصير المنتبه بتحرير المشتبه؛ تحقيق: النجار، محمد علي؛ ناشر: المكتبة العلمية، ‏بیروت، لبنان، بی تا.‏
  6. ابن داود حلى، حسن بن علی؛ کتاب الرجال؛ انتشارات دانشگاه تهران‏، 1383 ق.
  7. ‏الغفار، عبدالرسول؛ الكلينى و الكافى؛ ناشر: مؤسسة النشر الاسلامى، قم، ۱۴۱۶ ق، ۱۳۷۴ ش.
  8. بحر العلوم، محمد مهدی؛ رجال السید بحر العلوم (الفواید الرجالیه)؛ تحقیق: بحر العلوم، حسین و بحر العلوم، محمد صادق؛ ‏ناشر: مکتبة الصادق (علیه السلام)، تهران،  ١٣۶٣ ش.  ‏
  9. پایگاه اطلاع رسانی ‏حوزه نت.‏‏
  10. ‏خوانساری، محمدباقر؛ روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات؛ ناشر: انتشرات اسماعیلیان، قم، بی تا. ‏
  11. خویی، ابو القاسم؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة؛ ناشر: مرکز نشر الثقافة الاسلامیة، قم،  ١٣٧٢ ش. ‏
  12. ‏دوانی، علی؛ مفاخر اسلام؛ ناشر: انتشارات امیر کبیر، تهران، 1363 ش.‏
  13. سایت اسلام کوئست‏.‏
  14. سایت دانشنامه مجازی ‏مکتب اهل بیت (علیهم السلام).
  15. سایت ویکی شیعه.
  16. ‏سبحانى، جعفر؛ موسوعة طبقات الفقهاء؛ ناشر: مؤسسه امام صادق، قم، 1418ق.
  17. ‏طوسی، محمد بن حسن؛ الفهرست؛ محقق و مصحح: آل بحر العلوم، سید محمد صادق؛ ناشر: المکتبة المرتضویة، چاپ اول، نجف، بی‌تا.
  18. طوسى‏، محمد بن حسن؛ رجال الشيخ الطوسي؛ ناشر: انتشارات حيدريه، نجف‏، 1381 ق. ‏
  19. قمی، عباس؛ سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار مع تطبیق النصوص الوارده فیها علی البحار الانوار؛ ناشر: انتشارات ‏اسوه، قم، بی تا. ‏
  20. کنگره بین‌المللی بزرگداشت ثقة السلام کلینی.‏
  21. كلينى، محمد بن يعقوب؛ اصول كافی؛ ترجمه: مصطفوى، سيد جواد؛‏ ناشر: كتابفروشى علميه اسلاميه، چاپ اول، تهران، ‏‏1369 ش.‏ ‏
  22. مجلسى، محمد باقر؛ مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول؛ محقق و مصحح: رسولى محلاتى، هاشم؛ ناشر: دار الكتب ‏الإسلامية، چاپ دوم، تهران، 1404 ق.‏ ‏ ‏
  23. مدرس، محمد علی؛ ریحانة الأدب فی تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب؛ کتابفروشی خیام، تهران، خیام، 1369 ش.
  24. مرتضی زبیدی، محمد بن محمد؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ محقق: شیری، علی؛ ناشر: دار الفکر، بيروت، بی ‏تا.‏
  25. ‏مؤسسه امام صادق (علیه السلام)؛ موسوعة طبقات الفقهاء؛ تحقیق: گروه علمی زير نظر سبحانی تبریزی، جعفر؛ ‏ناشر: مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، قم، بی تا.‏
  26. نجاشى، احمد بن على؛ رجال النجاشي؛ ناشر: انتشارات جامعه مدرسين، قم‏، 1407 ق.‏ ‏
  27. ‏نرم افزار جامع الأحادیث، نرم افزارهای نور.‏‏

[1]. مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، موسوعة طبقات الفقهاء، تحقیق: گروه علمی زير نظر سبحانی تبریزی، جعفر، ج ۴، ص 478.

[2]. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج 6، ص 108.

[3]. قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار مع تطبیق النصوص الوارده فیها علی بحار الأنوار، ج 2، ص 495.

[4]. بحر العلوم، سید محمد مهدی، رجال السید بحر العلوم (الفواید الرجالیه)، تحقیق: بحر العلوم، حسین و بحر العلوم، محمد صادق، ج 3، ص 336.

[5]. خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ج 19، ص 58.

[6]. بحر العلوم، سید محمد مهدی، رجال السید بحر العلوم (الفواید الرجالیه)، تحقیق: بحر العلوم، حسین و بحر العلوم، محمد صادق، ج 3، ص 325 و 326.

[7]. مدرس، محمد علی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، ج 5، ص 79.

[8]. فرقان، 74، «والذین یقولون رَبَنَا هَبْ لَنَا مِنْ اَزْوَاجِنَا وَ ذُرِيَتِنَا قُرَةَ اَعْينُ‏ٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَقِينَ إِمَامًا».

[9]. این عالم وارسته؛ «استاد علی بن محمد بن ابراهیم ابان؛ (عُلانِ رازى؛ دایی شیخ کلینی)» بود.

[10]. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 26.

[11]. همان، ج 3، ص 55.

[12]. مدرس، محمد علی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب، ج 5، ص 79.

[13]. نجاشى‏، احمد بن على، رجال النجاشي‏، ج 1، ص 378؛ اقتباس از پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت.

[14]. سبحانى، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 479؛ برگرفته از سایت اسلام کوئست سؤال 52079‏.

[15]. ، نجاشى‏، احمد بن على، رجال النجاشي‏، ج 1، ص 377.‏

[16]. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، محقق و مصحح: آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 395.

[17]. رجال النجاشي‏، ج 1، ص 378.

[18]. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 26.

[19]. برگرفته از سایت اندیشه قم.

[20]. همان.

[21]. احمد بن على، نجاشى‏، رجال النجاشي‏، ج 1، ص 377.

[22]. اثبت؛ یعنی در جمع و نقل حدیث از دیگران ثابت قدم تر، اضبط؛ یعنی از سایر محدثین در ضبط و نوشتن احادیث کوشاتر بوده است.

[23]. مفتی طوایف اسلام؛ یعنی کسی که به عقاید همه فرقه های اسلام آگاهی داشته و می تواند بر اساس نظر همه آنها فتوا بدهد.

[24]. جلالت وی مسلم فریقین است؛ یعنی بزرگی قدر و جایگاه او و عظمت علمی وی برای شیعه و اهل سنت، قطعی و حتی است.

[25]. مدرس، محمد علی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، ج 5، ص 79.

[26]. مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، محقق: شیری، علی، ج 18، ص 482، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ١٨.

[27]. دوانی، علی، «ثقة السلام کلینی رحمه الله»، کنگره بین‌المللی بزرگداشت ثقة السلام کلینی.

[28]. برگرفته از نرم افزار جامع الاحادیث نرم افزارهای نور.

[29]. الغفار، عبدالرسول، الكلينى و الكافى، ص 401 و 402؛ دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت (علیهم السلام)، ویکی شیعه.

[30]. به نقل از فارس نیوز

[31]. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 55. ‏

[32]. جارودیه؛ یا همان فرقه سرحوبیه، یکی از شاخه های زیدیه در قرن دوم و سوم است. این فرقه به نام برجسته ترین فرد آن، ابوالجارُود زیاد بن مُنْذَر،مشهور است .

[33]. مدرس، محمد علی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، ج 5، ص 79.

[34]. مجموع مطلب اقتباس از پايگاه اطلاع رسانی حوزه نت.

[35]. ویژگی عمده مکتب قم، اخبار گرایی بود که در عین حال، از فرقه گرایی و افراطی گری غلو به مقدار زیادی دور بود. عمده تألیفات علمای قم، به صورت کتاب حدیث بود و در عین حال که بر اساس احادیث اهل بیت (علیهم السّلام) از تشبیه و عقاید نادرست نسبت به خداوند دور بودند، اما با استدلال عقلی نیز میانه ای نداشتند. در حقیقت آنها اعتقادات عقلی خود را از متن روایات امامان (علیهم السلام) بر می گرفتند.

[36]. حلى، ابن داود، کتاب الرجال، ص 341.

[37]. كتب اربعه شامل: الكافی، اثر محمد بن يعقوب كلينی (متوفی ۳۲۹ ق)؛ من لا يحضره الفقيه، اثر شيخ صدوق (متوفی ۳۸۱ ق)؛ تهذيب الاحكام و الاستبصار، دو اثر جاودانه شيخ طوسی (متوفی ۴۶۰ ق) از قديمی ترين كتاب های روايی و اولين كتاب های روايی موضوع بندی و باب و فصل بندی شده، می باشد.

[38]. قرامطه، فرقه اى بودند كه عقيده داشتند، اسماعيل پسر امام صادق (عليه ‏السلام)، امام غايب است و در حقيقت، همان اسماعيليه نخستين بودند. علت تسميه آنها به قرامطه يا قرمطى، اين است كه اولين بار شخصى به ‏نام «قرمط» از مردم حومه كوفه، چنين ادعايى كرد و پيروان او به ‏نام وى خوانده شدند. قرامطه به مرور ايام، سخت به انحراف در عقيده و اعمال كشيده شدند و بر ضد عموم مسلمانان شورش‏ هاى زيادى كردند.

[39]. نجاشى‏، احمد بن على، رجال النجاشي‏، ج 1، ص 377؛ طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، ص 429.

[40]. دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 27 و 90؛ الغفار، عبدالرسول، الكلينى و الكافى، ص 182 به بعد.

[41]. پايگاه اطلاع رسانی حوزه نت.

[42]. طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشيخ الطوسي‏، ص 439.

[43]. او را نامى ‏ترین دانشمند رجالى شیعه دانسته‏ اند وی کتاب «الرجال» خود را بعد از «الفهرست» و «الرجال» شیخ طوسى نگاشته است.

[44]. نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي‏، ص 377،‏ ناشر: انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1407 ق.‏

[45]. حلى، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلي‏، ص 145، ناشر: انتشارات دار الذخائر، قم، 1411 ق؛ حلی، ابن داود، ص 343، ناشر: انتشارات دانشگاه تهران، 1383 ق.‏‏‏

[46]. كلينى، محمد بن يعقوب، اصول كافی، ترجمه: مصطفوى، سيد جواد، ص 7 (مقدمه).‏

[47]. همان، ص 21.

[48]. همان.

[49]. مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول‏، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ج ۱، ص ۳.‏

[50]. مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول‏، ص 22.

[51]. همان.

[52]. ابن اثیر جزرى، نام سه برادر دانشمند از علماى عامه است. آنها از مردم جزیره نزدیک موصل بوده ‏اند و لقب جزرى منسوب به آن جا است. برادر اول، مبارک بن ابى ‏الکرم اثیرالدین محمّد جزرى (متوفای ۶۰۶ ق در موصل)، مؤلف کتاب‏ هاى النهایه و جامع الاصول؛ برادر دوم، عزالدین على بن اثیر (متوفای ۶۳۰ ق)، مؤلف کتاب‏ هاى اسدالغابة فى معرفة الصحابة، اللباب فى تهذیب الأسماء، و الکامل فى التاریخ و برادر سوم، نصراللّه ‏بن ابى‏ الکرم (متوفای ۶۳۷ ق)، منشى و کاتب، صاحب کتاب «المثل السائر فى ادب الکاتب و الشاعر» و غیره، مدفون در کاظمین.

[53]. ابن الأثير، مبارک بن محمد، تحقيق: الأرنؤوط، عبد القادر، جامع الأصول في أحاديث الرسول، ج 12، ص 895.

[54]. همان، ج 11، ص 319.

[55]. ابن الأثير، على بن ابى الكرم، الكامل في التاريخ ، ج 8، ص 304.

[56]. ابن حجر العسقلاني، أحمد بن علي، لسان المیزان، المحقق: دائرة المعرف النظامية – الهند، ج 5، ص 433.

[57]. ابن حجر العسقلاني، أحمد بن علي، تبصير المنتبه بتحرير المشتبه، تحقيق: النجار، محمد علي، ج 3، ص 1219.