Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

تكبر در روايات

در منابع حديثی، روايات زيادى دربارهٔ مذمت تكبر و علاج و آثار آن آمده است، كه به دلیل فراوانی روایات تنها به تعداد بسیار محدودی از آن‌ها اشاره مى‏شود:

در حديثى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است كه فرمود: «از تكبر بپرهيزيد كه ابليس به خاطر تكبر از سجده كردن بر آدم خوددارى كرد (و براى هميشه مطرود درگاه الهى شد)».[1]

همين معنا به تعبير ديگرى در خطبه‏هاى نهج‏البلاغه آمده است، به عنوان مثال: امام علی (علیه السّلام) در خطبه قاصعه كه بخش عظيمى از آن دربارهٔ «تكبر ابليس‏» و پيامدهاى آن مى‏باشد، مى‏فرماید: «پند و عبرت گیرید از آنچه خداوند با ابلیس‏ رفتار کرد، در آن هنگام که اعمال و عبادات طولانى و تلاش و کوشش‌هاى او را که شش هزار سال بندگى خدا کرده بود، … به خاطر ساعتى تکبر ورزیدن بر باد داد، با این حال چه کسى بعد از ابلیس مى‏تواند از کیفر خدا در برابر انجام همان معصیت مصون بماند؟ نه، هرگز، ممکن نیست خداوند، انسانى را به بهشت بفرستد، در برابر کارى که به خاطر آن فرشته‏اى[2] را از بهشت رانده است. حکم خداوند در باره اهل آسمان و زمین یکى است».[3]

تعبيرات كوبنده فوق به خوبى نشان مى‏دهد كه تكبر و خودخواهى حتى برای لحظات كوتاه، چه پيامدهاى خطرناكى را دارد و چگونه مى‏تواند همچون آتش سوزان حاصل يک عمر اعمال صالح را بسوزاند و خاكستر كند و شقاوت ابدى و عذاب جاويدان را نصيب صاحبش سازد.

از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده: «اصول و ریشه‏هاى کفر و عصیان، سه چیز است، حرص، تکبر و حسد، اما حرص سبب شد که آدم از درخت ممنوع بخورد، تکبر سبب شد که ابلیس از فرمان خدا سرپیچى کند و حسد، سبب شد که یکى از فرزندان آدم، دیگرى را به قتل رساند!».[4]

در روایات آمده است که فرشتگان عذاب از میان تمام اوصاف رذیله انسان که او را به دوزخ مى‏برد، روى مسئله «تکبر» تکیه مى‏کنند، اشاره به اینکه سرچشمه‏ اصلى کفر و انحراف و گناه بیش از همه کبر و غرور و عدم تسلیم در برابر حق است. در روایتى از امام صادق و امام باقر (علیهما السّلام) نقل شده است: «کسى که به مقدار ذره‏اى از کبر در قلبش وجود داشته باشد داخل بهشت نمى‏شود!».[5]

امام صادق (علیه السّلام) در مورد معنای تکبر می‌فرماید: «تكبر، اين است كه مردم را تحقير كنى و حق را خوار بشمارى».[6]

از دیدگاه احادیث، برخی امور موجب از بین رفتن حالت تکبر در انسان می‌شود؛ به‌عنوان مثال در این حدیث که از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است، به یکی از این امور اشاره شده است: «به‌راستى كه خوش دارم مرد با خوشحالى و افتخار چيزى را با دست خودش براى خانواده اش ببرد و بدين وسيله تكبر را از خود دور كند».[7]

از امام حسن مجتبى (علیه السلام) نقل شده در پاسخ كسى كه به ايشان عرض کرد: «در وجود شما تكبّر است، فرمود: هرگز، تكبّر تنها از آن خدا است. اما در وجود من، عزّت است. خداى متعال فرموده است: «و عزّت از آن خدا و پيامبر او و مؤمنان است[8]».[9]

دربارهٔ بی‌اثر بودن حکمت در دل‌هاى متكبران، امام كاظم (عليه السلام) می‌فرماید: «زراعت در زمين هموار مى‌رويد، نه بر سنگ سخت، و چنين است كه حكمت، در دل‌هاى متواضع جاى مى‌گيرد نه در دل متكبر. خداوند متعال، تواضع را وسيله عقل، و تكبر را وسيله جهل قرار داده است».[10]


[1]. نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (ص))، گردآورنده: پاينده، ابو القاسم‏، ص 354.‏

[2]. گفتنی است که ابلیس از جنیان است، امّا به دلیل عبادت زیاد در صف فرشتگان قرار گرفت.

[3]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، گردآورنده: محقق و مصحح: فيض الإسلام‏، علی نقی، ص 287.

[4]. كلينى‏، محمد بن یعقوب، كافی، ج 2، ص 289.‏

[5]. همان، ص 310.

[6]. همان.

[7]. ورّام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى‏، مجموعه ورّام، ج 1، ص 201.

[8]. منافقون، 8.

[9]. مجلسى، محمد باقر‏، بحارالأنوار، محقق و مصحح: جمعى از محققان، ج 24، ص 325.‏

[10]. حرانى، ابن شعبه حسن بن على، تحف العقول، محقق و مصحح: غفارى، على اكبر، ص 396.‏