Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

حسد

مفهوم و حقیقت حسد

معنای حسد

در کتاب های اخلاق، تعریف حسد چنین آمده است: “حسد عبارت است از آرزو و تمنای زوال نعمت از دیگران”.[1] کلمه حسد با مشتقاتش چهار بار در قرآن آمده است.[2] حسد در قرآن و روایات نیز به معناى درخواست و آرزوى زوال نعمت از ديگرى است.[3] بنابراین، حسود از نظر قرآن کسی است که آرزوی زوال نعمت دیگران را دارد.

به تعبیر دیگر؛ حسد، روحیه خواری و خود کم بینی است که فرد حسود در خود می بینید که به دنبال آن آرزو می کند که نعمت واقعی یا خیالی را که فرد دیگر دارد، نداشته باشد، حال چه آن نعمت واقعی یا خیالی را خود داشته باشد و یا نداشته باشد یا به او برسد یا نرسد.[4]

حقیقت حسد

کسی که حسد می ورزد باید توجه داشته باشد که اولاً: “حقیقت حسد عدم رضایت به تقسیم نعمت از طرف خداوند است. شخص حسود در مقام عناد و ضدیت با پروردگار است؛ زیرا خداوند شخصی را لایق بخشیدن نعمتی دانسته است، ولی حسود آن شخص را شایستۀ چنین نعمت هایی نمی داند.[5]

ثانیاً: حسادت (نوعاً) نه تنها زيانى براى طرف مقابل ندارد، بلكه به نفع او است و باعث عزت او می شود؛ زيرا کسی که مورد حسد قرار گیرد مظلوم است و خداوند مدافع مظلومان است و این دفاع با عزت دادن بیشتر به فرد مظلوم است. همچنین حسادت ديگران نوعاً موجب غيبت يا تهمت او شده و اين كار موجب از بين رفتن گناهان او و به دوش كشيده شدن آنان توسط حسود مى‏گردد. بنابراین اگر انسان به این نکات توجه داشته باشد هيچ گاه به ضرری که از ناحیه حسادت به او خواهد رسید، تن نخواهد داد.

در نقطۀ مقابل حسد، “نصیحت” و “غبطه” قرار دارد. نصیحت؛ عبارت است از: خواستن نعمت برای دیگران.[6] “غبطه”؛ یعنی انسان مثل امکانات و نعمت های دیگران را برای خود آرزو کند، بدون این که آرزوی زوال نعمت دیگران را داشته باشد. امام صادق (ع) می فرمایند: “مؤمن غبطه دارد و حسادت نمی ورزد، ولی منافق حسادت دارد و غبطه نمی خورد”.[7]

علت حسادت

حسادت یکی از حالات درونی است که برای انسان پیش می آید که در تعالیم اسلامی ما از آن به عنوان یک بیماری، بلکه بدترین بیماری ها یاد شده است و علت هایی برای آن بیان شده است از جمله:

1. عدم رضایت از قضای الاهی.[8] شخص حسود به تقدیر خداوند راضی نیست و به نحوۀ تقسیم نعمت ها، اعتراض دارد.

2. خباثت و زشتی باطنی: روحیه عده ای این گونه شکل گرفته است که نمی توانند دارایی مادی و معنوی را در دیگری ببینند.

3. احساس تهی و خواری کردن:[9] یعنی چون در خود احساس خواری و کوچکی می کند، نمی تواند کمال یا خوبی ای را در دیگری ببیند.

4. روحیه خود خواهی و خود ستایی: چون می خواهد فقط خودش مورد ستایش باشد و مشهور گردد، نابودی صفات نیک را در دیگران خواهان است.

5. روحیه دشمنی: چون نسبت به فرد مورد حسادت، دشمنی دارد، نمی خواهد دارایی ها و زیبایی های او را ببیند و … .[10]

حسادت از “مقایسه کردن” شخص و نعمت ها و دارایی هایش با دیگران و دست آوردهایشان شروع می شود. البته اصل مقایسه کردن و دیدن اختلاف اشکالی ندارد و چه بسا این اختلافات ناخود آگاه به ذهن می آید و اگر مثبت به آن نگاه شود می تواند بهره های درستی از آن برد؛ آن چه در این بین مهم است، رضایت از قضاء الاهی است که مانع ظهور و بروز صفت شیطانی حسد می شود.

دیدگاه قرآن و روایات در بارۀ حسودان

از نظر قرآن کریم حسد صفت زشتی است که هم به شخص و هم به جامعه ضرر می زند. خداوند خطاب به پیامبر اکرم (ص) می فرماید: “بگو از شرّ حسود آن گاه که حسد کند، به خدا پناه می برم”،[11] و متذکر داستان های درس آموز خود؛ همانند حسادت قابیل به هابیل و حسادت برادران یوسف و پی آمد های آن شده است.

برخورد صحیح با افراد حسود از بین بردن زمینه های حسادت است؛ به همین دلیل در احاديث مى‏خوانيم: “روزى امام باقر (ع) فرمود: من گاهى نسبت به بعضى از فرزندانم اظهار محبت مى‏كنم و او را بر زانوى خود مى‏نشانم و مغز گوسفند را به او مى‏دهم و شكر در دهانش مى‏گذارم، در حالى كه مى‏دانم حق با ديگرى است، ولى اين كار را به خاطر اين مى‏كنم تا بر ضد ساير فرزندانم ( حسادت نورزیده و ) تحريك نشود و آن چنان كه برادران يوسف، به يوسف كردند، نكند”.[12]

فرق حسد با غبطه و غیرت

فرق حسد با غبطه: غبطه روحیه ای است که در پی آن فرد می خواهد نعمت و کمالی را که دیگری دارد، مثل آن را داشته باشد، بدون آن که آرزوی نابودی آن را در دیگری بنماید.[13]

فرق حسد با غیرت: غیرت روحیه ای است که به دنبال آن، فرد خواهان نداشتن زشتی و بدی از فرد دیگری است.[14] امّا حسد، روحیۀ خواری و خود کم بینی است که فرد حسود در خود می بینید که به دنبال آن آرزو می کند که نعمت واقعی یا خیالی را که فرد دیگر دارد، نداشته باشد، حال چه آن نعمت واقعی یا خیالی را خود داشته باشد و یا نداشته باشد یا به او برسد یا نرسد.[15]

آثار و ضررهای حسادت

آثار حسادت به دو بخش معنوی و جسمی تقسیم می شود که در ذیل به آن اشاره می شود:

یک. آثار معنوی:

1. نابود شدن ایمان. پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: “حسد ایمان را می خورد، همان طور که آتش، چوب را از بین می برد”.[16]

2. آفت دین. امام صادق (ع) می فرمایند: “حسادت آفت دین است”.[17]

3. برخی از روایات حسادت را به عنوان یکی از بنیان های ناسپاسی انسان نسبت به پروردگار معرفی نموده است.[18] بنابراین، انسان با حسادت به معصیت خدا گرفتار می شود و خود را مستوجب عذاب الاهی می کند.

دو. آثار جسمی:

1.حسادت موجب غم و اندوه می شود.[19]

2.حسود راحتی و آرامش ندارد.[20]

3.حسد جسم انسان را از بین می برد.[21]

همان طور که بیان شد ضررهای حسادت هم روحی است و هم جسمی. ضررهای حسود نخست به خودش برمی گردد، ولی امکان دارد ضررهایی هم به محسود وارد کند. شخص حسود چون می بیند نمی تواند به نعمت های که محسود دارد برسد، چه بسا سعی کند نعمت ها را از دست او خارج کند یا ضربه ای به او بزند که توان استفاده از نعمت ها را نداشته باشد. داستان حضرت یوسف و مشکلاتی که برای ایشان و حضرت یعقوب (ع) در اثر حسادت برادران ایجاد شد، از جمله مشکلاتی است که حسودان ایجاد کردند و به همین دلیل است که توصیه شده تا از شر حسودان به خداوند پناه ببریم.

مسلماً ضررهایی که حسود به خود وارد می کند بیشتر است؛ زیرا حسادت حسود هرگز به پایان نمی رسد و چنین شخصی اگر در صدد معالجه و اصلاح خود نباشد هر روز به حسادت فردی از افراد جامعه که نعمتی دارد مبتلا می شود و با این حسادت نیز کاری از پیش نمی برد و نمی تواند نعمت هایی را که خداوند به دیگران داده است از آنان سلب کند. علاوه بر این که با حسادت کردن و اقدامات زبانی و عملی (غیبت ،تهمت و فحش و …) که به دنبال آن انجام می دهد خود را مدیون افراد می کند بر این اساس زیان هایی که حسود از این حسادت می بیند شامل زیان های دنیوی و اخروی است بر خلاف محسود که از جهت حسادت زیان اخروی نمی بیند.

امام صادق(ع) می فرماید: “حسود قبل از آن که به محسود ضرر وارد کند، خودش متضرر شده است”.[22]

گفتنی است؛ حسادت تا به مرحلۀ ابراز و ظهور نرسد برای حاسد عقابی در پی ندارد؛ مثلاً اگر حسادت را فقط در دل خود داشته باشد و در کلام خود از تهمت زدن یا غیبت کردن محسود پرهیز کند و در کردار خود ضرری متوجه محسود نکند، عقابی در آخرت ندارد. در حدیثی امام صادق(ع) از پیامبر (ص) نقل می کند که آن حضرت می فرمایند: عقاب چند چیز از امت برداشته شده است. از جمله حسادت؛ تا وقتی که آثار آن در دست و زبان حاسد آشکار نشود.[23]

راه های پیش گیری و درمان حسد

مقدمه

انسان دارای حالات درونی گوناگونی اعم از حالات معنوی و عرفانی و یا حالاتی که امروزه از آن به عنوان بیماری های روانی (منسوب به روح و روان) یاد می کنند، است. بعضی از این حالات تنها در مواقع خاصی بروز می کند و برخی برای مدّت طولانی همراه انسان است. بسیار اتفاق می افتد که شناخت این احوال، علت بروز و ظهور و عواملی که موجب از بین رفتن آن حالت می شود، برای انسان تا آخر عمر ناشناخته بماند. یکی از بزرگ ترین خصوصیات ادیان الاهی به ویژه اسلام، شناساندن این حالات درونی به شخص است. گاهی شناخت و ارزش گذاری حالات درونی آن قدر سخت و دشوار است که شخص به گمان مثبت بودن آن، سال ها با آن زندگی کرده و بر نگهداری آن اصرار می ورزد.

همانگونه بیان شد یکی از این حالات درونی مذموم (بیماری روحی) “حسادت” است. در تعالیم اسلامی ما از حسادت به عنوان یک بیماری، بلکه بدترین بیماری ها یاد شده است.[24] اسلام برای تربیت نفوس و از بین بردن این بیماری ها، برنامه دارد،”اولين برنامه قرآن تزكيه نفس است، پاكيزه كردن روان از (این) بيماری ها، عقده ها، تاريكی ها، ناراحتی ها و انحراف ها است”.[25]

با بیان این مقدمه به اصل موضوع، یعنی پیش گیری و درمان حسد می پردازیم.

الف. راه های پیش گیری از ابتلا به حسادت

انسان برای این که مبتلا به بیماری حسادت نشود، باید در مرحلۀ اول سعی کند حقیقت حسادت را به خوبی درک کند، آفات و زیان های آن را به خوبی بشناسد، سپس با استعانت از خداوند و تلاش فکری خود سعی کند به این بیماری روحی دچار نشود.

ب. راه های درمان حسد

اولین قدم در درمان بیماری های درونی این است که شخص خودش بخواهد و ارادۀ چنین کاری را در خود ایجاد کند. به بیان شهید مطهری (ره): “يك تفاوت ميان بيماری هاى روانى و بيماری هاى غير روانى اين است كه بيمارى روانى را فقط خود انسان بايد تصميم بگيرد، ولى بيمارى غير روانى را ديگرى هم مى تواند تصميم بگيرد. یک بيمار غير روانى ممكن است بيهوش هم افتاده باشد طبيب مى آيد معالجه اش مى كند يا اگر نخواهد دوا بخورد آن را به زور به حلقش مى ريزند آمپول را به زور به او مى زنند و معالجه اش مى كنند، ولى در بيمارى روانى فقط و فقط بايد خود بيمار تصميم بگيرد احدى نمى تواند از ناحيۀ او تصميم بگيرد. بنابراين بيمار روانى مسئولیت دارد؛ زیرا در عين اين كه بيمار است طبيب هم است و مسؤوليتش از آن نظر است كه تو كه طبيب خودت هستى چرا خودت را معالجه نمى كنى؟”[26]

درمان حسد، دو ركن اساسى دارد: ركن اول آن شناخت حسد و ابعاد و نتايج آن در دنيا و آخرت است. ركن دوم بعد از اراده، عمل و اقدام است.

راه های عملی درمان حسد

1. عمل بر ضد مقتضاى حسد در گفتار و كردار؛ مانند: تواضع، خيرخواهى، شاد گشتن از رسيدن خير به ديگران و ريشه كن كردن حسد از طريق نابود كردن خباثت نفسانى حسادت انگيز (مانند تكبّر، رياست طلبى، دنيا خواهى).

2. دعا در حق محسود؛ از صميم قلب از خداوند بخواهد آن نعمت را براى آن شخص زيادتر بگرداند.

3. هرگاه نعمت های فراوان دیگران را می بیند، نعمت‏هايى را كه خداوند به خود او داده است،به یاد آورد چرا كه خداوند هيچ فردى را از همه خوبى‏ها محروم نمى‏كند.

4. هرگاه نعمت های فراوان دیگران را می بیند، افرادى را به ياد آورد كه مشكلات ظاهرى بيشترى دارند.

5. تقويت نیروی عقل ، اگر انسان از اين نيرو به خوبى استمداد جويد و آن را بر ديگر قواى خود حاكم ساخته و از آن پيروى كند به تدريج تقويت خواهد شد و هراندازه به آن پشت نموده و بر خلاف رهنمودهاى آن عمل نمايد، به تضعيف آن پرداخته است. راه‏ ديگر تقويت عقل و بسط معارف دين و پيروى دقيق از رهنمودهاى انبيا و اولیا است؛ زيرا تعاليم آنان بازگشاينده گنجينه‏هاى خرد فراروى انسان‏ها است.[27]

حسادت یکی از صفاتی است که همیشه دو طرف دارد، حاسد (کسی که حسادت می ورزد) و محسود (کسی که مورد حسادت واقع می شود). چه بسا حسادت انسان نسبت به یک محسود از بین برود، ولی این به معنای از بین رفتن حسادت در درون انسان نیست. شاید یک واقعه ای، دوباره حسادت انسان را در مورد شخص دیگری شعله ور کند. پس برای این که دوباره به این عادت برنگردیم باید برای همیشه از خود مواظبت کنیم تا حسادت درون زبانه نکشد و اگر حسادت ایجاد شد، از ظهور و آشکار کردنش خودداری کنیم. بر این اساس بهتر است که مبارزۀ با صفات رذیله از جمله حسادت، اساسی و ریشه ای باشد؛ مثلاً در بحث ما نخست باید عوامل پیدایش این صفت ناپسند (حسادت) را شناخت و با آن مبارزه و از بین برد تا هرگز و در مورد احدی بروز ننماید.


[1]. نراقی، معراج السعادة، ص 335، اتشارات گلی، تهران،بیتا.

[2]. فتح، 15؛ فلق، 5؛ بقرة، 109؛ نساء، 54.

[3]. مکارم شیرازی،ناصر، تفسير نمونه، ج ‏27، ص 464.

[4]. امام خمينی، چهل حديث، ص 105؛ نراقی، احمد، معراج السعادة، ص 347؛ غزالی، كيميايی سعادت ، ج 2، ص 126؛ با اقتباس از پاسخ 740.

[5]. نراقی، معراج السعادة، ص 335.

[6]. مرحوم نراقی می گوید: ضد حسد، نصیحت است. نک: معراج السعادة، ص 335.

[7]. وسائل الشیعه، ج 15، ص 367.

[8]. گاهی علت وجود نعمت ها و امکانات مردم، (غیر از قضاء الاهی) نتیجۀ تلاش آنان و علت محروم بودن حسود، تنبلی و تن پروری، آنان است. در این صورت حسادت ورزیدن با وجود دانستن دلیل این تفاوت بسیار قبیح تر است.

[9]. امام خمينی حسد را همين روحيه و ذل نفس،‌ می دانند. نک: چهل حديث، ص 107.

[10]. با استفاده از سؤال 740 (سایت اسلام کوئست: 1049).

[11]. فلق، 5، “وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد”.

[12]. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 71، ص 78.

[13]. معراج السعادة، ص 347؛ در خصوص ارزش غبطه رجوع شود به كتب اخلاقی و تفاسير قرآن ذيل آيات: مطففين، 26، حديد، 21‌ و مائده، 48.

[14]. همان.

[15]. امام خمينی، چهل حديث، ص 105؛ نراقی، احمد، معراج السعادة، ص 347؛ غزالی، كيميايی سعادت ، ج 2، ص 126.

[16]. کلینی، کافی، ج 2، ص 306، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هـ ش.

[17]. شيخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 15، ص 336، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 هـ ق.

[18]. «أُصُولُ الْكُفْرِ ثَلَاثَةٌ: الْحِرْصُ وَ الِاسْتِكْبَارُ وَ الْحَسَد»، وسائل الشیعة، ج 15، ص 336.

[19]. تميمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، ص 300، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 هـ ش.

[20]. همان.

[21]. همان.

[22]. مجلسی، بحار الانوار، ج 70، ص 255، مؤسسة الوفاء بيروت – لبنان، 1404 هـ ق.

[23]. ر.ک: کلینی، کافی، ج 2، ص 463، “وُضِعَ عَنْ أُمَّتِي تِسْع‏ … وَ الْحَسَدُ مَا لَمْ يُظْهِرْ بِلِسَانٍ أَوْ يَدٍ”.

[24]. الحسد شر الأمراض. نک:  آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و درر الکلم، ص 300، انتشارات دفتر تبلیغات، قم، 1366.

[25]. مطهری، مرتضی، انسان كامل، ج1، ص 29، انتشارات صدرا، تهران، 1373.

[26]. مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضيات زمان، ج 2، ص 256 ، انتشارات صدرا، تهران، 1373.

[27]. با استفاده از نرم افزار پرسمان.