Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

آسیه همسر فرعون

چکیده مقاله آسیه همسر فرعون

آسیه یكى از زنان نمونه، مؤمن و صابر است. او دختر مزاحم و براساس نص صریح قرآن کریم، همسر فرعون و ملکه کشور مصر بود که در ميان زرق و برق و تجملات زندگى مى كرد، ولى هرگز تسليم هواى نفس نشد و با ايمانى محكم به پروردگار، مدافعى حقيقى براى حضرت موسى (علیه السلام) در کاخ فرعون بود.

وی از قوم بنی اسرائیل بود و در مصر به دنیا آمد. البته برخی هم گفته اند از قبطیان و قوم فرعون بوده است.

بر اساس آیات قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم السلام) او دارای ویژگی هایی؛ مانند الگو بودن برای مؤمنان، اعتقاد محکم و خلل ناپذیر داشتن، بیزار بودن از ظالمان و فرعونیان، دفاع از مظلومان و بی‌گناهان، آگاهی از تولّی و تبرّی، اهل دعا و نیایش با خدا، صابر و همنشین بودن با خدیجه و فاطمه در بهشت، است.

آسیه در زندگی خود مورد آزمایش ها و ابتلائاتی متعددی قرار گرفت واز همه آنها پیروز و سربلند خارج شد.

او اقداماتی نظیر نجات جان حضرت موسی (علیه السلام)، و اظهار ایمان به حضرت موسی نزد فرعون را انجام داد که همین امر موجب خشم فرعون و شهادت وی به دست فرعون به صورتی بسیار فجیع شد.

 

زندگی نامه آسیه همسر فرعون

یكى از زنان نمونه، مؤمن و صابر، آسيه است . وى كه دختر مزاحم و همسر فرعون است، در ميان زرق و برق و تجملات زندگى مى كرد، ولى هرگز تسليم هواى نفس نگرديد و با ايمانى محكم به پروردگار، مدافعى حقيقى براى حضرت موسى (علیه السلام) در کاخ فرعون بود.

در برخی از تفاسیر آمده است که او از زيبا رويان بنی اسرائیل و از پیامبر زادگان بود و فرعون او را به زنی گرفت. وی به مؤمنان رحم می كرد و به آنها احسان می‌نمود.[1]

برخی نیز قائل هستند که وی از نژاد قبطیان و از قوم فرعون بوده است.[2] آسیه علی رغم این‌که همسر شخص طغیان گر و سركشی مثل فرعون كه در رأس گروهی به نام قبطیان در کشور مصر، صاحب قدرت و شوكت بود؛ اما خودش فردی مؤمن به رسالت حضرت موسی (علیه السلام) بود. پیامبری که مأمور شد به سراغ فرعون برود و وی را به دین توحید دعوت نماید و از ظلم و جنایت به مردم بی گناه بازدارد.[3] وی در اولین اعلان رسالت و اعجاز حضرت موسى (علیه السلام) برای فرعون، به او ایمان آورد؛ یعنی هنگامی كه عصای حضرت به مار عظیمی تبدیل شد و سحر ساحران فرعون را بلعید، به پیامبری ایشان یقین پیدا کرده و ایمانش را نسبت به حضرت موسی آشکار نمود.[4]

 

نسب و خاندان آسیه همسر فرعون

تردیدی نیست که آسیه همسر فرعون بوده است، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «برترین زنان اهل بهشت چهار نفر هستند: «خدیجه» دختر خویلد، «فاطمه» دختر محمد (صلی الله علیه و آله)، «مریم» دختر عمران و «آسیه» دختر مزاحم، همسر فرعون».[5]

ولى در اين كه وى از نژاد بنى‌اسرائيل بوده يا از قبطيان، اختلاف هست. به گفته برخی از مورخان، آسيه دختر مزاحم بن عبيد بن ريّان بن وليد قبطى، فرعون زمان يوسف (علیه السلام) بوده است.[6]

در تأیید این مطلب بعضی گفته اند: «از قبطيان فقط سه نفر به موسى ايمان آوردند كه يكى از آنان آسيه بود».[7]

برخی دیگر بر این عقیده هستند که او از قوم بنی اسرائیل است که فرعون او را به زنی گرفته است.[8]

برای جمع بين این دو نظر می توان گفت: آسيه از سوى پدر، قبطى، و‌ از سوى مادر، از بنى اسرائيل يا به عكس بوده است. برخی نیز او را عمّه حضرت موسى (علیه السلام) دانسته اند.[9]

 

والدین آسیه همسر فرعون

در منابع تاریخی، تفسیری و روایی پیرامون پدر و مادر آسیه، نامی که برای پدر او ذکر کرده اند؛ «مزاحم»[10] است. اما پس از فحص و جست وجو، در هیچ یک از منابع نام برده شده، نامی از مادر او یافت نشد.

 

 

ولادت آسیه همسر فرعون

با جست وجویی  که در منابع تاریخی، تفسیری و روایی انجام شد، مطلبی که بر زمان و مکان دقیق ولادت آسیه دلالت کند، یافت نشد. البته بر اساس شواهد و قرائن وی ظاهرا در مصر به دنیا آمده است؛ زیرا بنا بر اینکه وی از قوم بنی اسرائیل باشد و قوم بنی اسرائیل هم در زمان او در مصر زندگی می کرده اند، می توان گفت: وی در مصر به دنیا آمده است.[11] ضمن اینکه اگر بپذیریم او از قبطیان و فرعونیان بوده، می تواند به طریق اولی در مصر به دنیا آمده باشد. در مورد زمان ولادت وی هم با توجه به اینکه وی حضرت موسی (علیه السلام) را در دامن خود پرورش داده؛ لذا هم عصر بلکه چند دهه بزرگ تر از آن حضرت محسوب می شود.[12]

 

اسم و لقب مشهور آسیه همسر فرعون

نام مبارک آن جناب آسیه بنت مزاحم می باشد.

اما در باره لقب او گفتنی است که برای وی لقب خاصی ذکر نشده و تنها قرآن کریم او را به عنوان «امْرَأةُ فِرْعَوْن» (همسر فرعون) معرفی می فرماید.[13]

 

 

خانواده آسیه همسر فرعون

‏‏خانواده یکی از مهم‌ترین کانون‌هایی است که در تربیت افراد نقش اساسی دارد. اما در مورد آسیه و خانواده ای که در آن رشد نموده، دو نظر وجود دارد:

  1. اینکه او از بنی اسرائیل و از پیامبر زادگان بوده است.[14]
  2. اینکه وی از قبطیان و قوم فرعون بوده،[15] اما به هر حال توفیق خدا پرست بودن و موحد بودن داشته است.

 

آسیه همسر فرعون

‏مطابق با فرمایش صریح قرآن کریم آسیه، همسر فرعون زمان حضرت موسی (علیه السلام) در مصر بوده است. قرآن مجید در این رابطه می فرماید: «همسر فرعون (چون ديد آنها قصد كشتن كودک را دارند)، گفت: نور چشم من و تو است! …».[16]

در روایات نیز به طور صریح به این مطلب اشاره شده است.[17]

 

فرزندان آسیه همسر فرعون

در مورد فرزندان آسیه برخی یک فرزند دختر به نام «انیسا» برای او ذکر کرده اند..[18] در بعضی از روایات وارد شده که فرعون در زمانی که گهواره حضرت موسی (علیه السلام) را از رود نیل گرفتند، داراى يک دختر بود و به جز او فرزندى نداشت و آن دختر كه نزد وى بسيار عزيز بود، داراى بيمارى بَرَص،[19] شده بود و پزشكان مصر و جادوگران گفته بودند كه فقط به وسيله چيزى بهبود مى‏يابد كه در دريا يافت مى‏شود و شبيه انسان است. پس بايد از آب دهان او به زخم هاى پوست دختر ماليده شود تا درمان بيابد و آن چیز در فلان روز و فلان ساعت روى آب مى‏آيد. وقتى روز دوشنبه فرا رسيد، فرعون و آسيه در كنار نهر منتظر بودند، دختر آنها با كنيزانش آمد و در كناره نيل مشغول بازى شد، در اين هنگام صندوقی که موسى (علیه السلام) در آن قرار گرفته بود، نزديک آنها رسيد و كنيزان آن را از آب گرفتند. آسيه نزديک شد و از شكاف صندوق نورى را ديد كه هيچ كس جز او آن را نمى‏ديد؛ چون خدا اراده كرده بود كه او را با هدايت خويش اكرام كند.

آسيه صندوق را گشود و ناگهان آن نور را ميان چشمان كودک مشاهده كرد و ديد كه كودک انگشت ابهام خود را مى‏مكد و از آن شير بيرون مى‏تراود. به محض ديدن او خداوند محبّت او را در قلب آسيه قرار داد و فرعون نيز با ديدن او به او علاقه‏مند شد، وقتى او را بيرون آوردند از آب دهان او به زخم هاى پوست دختر فرعون ماليدند و زخم ها بهبود يافت».[20] در این روایت به دختری برای فرعون و آسیه تصریح شده است.

 

 

فرازهای زندگی آسیه همسر فرعون

هر انسانی در زندگی خود فراز و نشیب های متعددی را پشت سر می گذارد. البته هر شخصی با توجه به موقعیت و شخصیتی که دارد و همچنین با در نظر گرفتن مکان و زمانی که در آن زندگی می کند، زندگی اش مملو از تجربه ها، سختی ها، راحتی ها، غم ها، شادی ها و … است.

او یکی از انسان های برتر تاریخ بشر است. وی علی رغم اینکه در قصر فرعون و در اوج نعمت و رفاه زندگی می کرد، اما در عین حال چون فردی دلسوز و مهربان نسبت به دیگران بود، دارای یک زندگانی پر از فراز و نشیب و سختی بوده است.

از جمله مهم ترین فرازها و تحولات زندگی آسیه، می توان به اولین دیدار او با حضرت موسی (علیه السلام) در گهواره و هنگام گرفتن او از آب، اشاره کرد. او به محض دیدن آن حضرت، مهرش را به دل گرفت و همین مهر موجب تحولی عظیم در افکار و روحیه وی گردید.[21]

این امر باعث شد ایمان آسیه تقویت شود. ایمان او نسبت موسی (علیه السلام) تا آنجا پیش رفت که دست از همه نعمت ها و جایگاه خاص خود به عنوان ملکه کشور مصر کشید و جان خود را فدای دین و پیامبر خدا نمود.[22]

 

 

وفات یا شهادت آسیه همسر فرعون

پس از آن كه آسيه ايمانش را آشكار كرد، فرعون او را ديوانه خطاب کرد. آسيه گفت: من ديوانه نيستم. خداى من و تو و همه جهانيان كسى است كه آسمان، زمين، كوه و دريا را آفريد. فرعون بر او خشم گرفت و او را از خود راند. آسيه در پاسخِ نصيحت پدر و مادرش كه از وى مى‌خواستند با فرعون كه به عقيده آنان پروردگار آسمان و زمين بود، مخالفت نكند، گفت: اگر او پروردگار آسمان و زمين است، بگوييد براى من تاجى بسازد كه آفتاب در پيش، ماه در پشت و ستارگان بر گرد آن باشند. گفتند: او نمى‌تواند. آسيه گفت: خداوند بر اين كار توانا است.[23]

برخی گفته اند: هنگامى كه فرعون از ايمانِ آسيه آگاه شد، از سران دربارش درباره آسيه نظر خواست و همگى وی را ستودند. فرعون گفت: او پروردگارى جز مرا عبادت مى‌كند؛ پس آنها قتل آسيه را پيشنهاد كردند.[24]

در بعضی نقل ها آمده؛ فرعون دستور داد آسيه را به زمين ميخ‌كوب كرده، سنگى بزرگ را بالاى سرش بياويزند، اگر از ايمانش دست برداشت، به قصر فرعون باز گردد و هم‌چنان همسر وى باشد و گرنه سنگ را بر او بيفكنند.[25] اما آسيه از ايمان خود دست برنداشت و از خداوند خواست كه به جاى قصر فرعون، خانه‌اى در جوار رحمت خويش در بهشت برايش بنا كند و او را از فرعون و كفر و ستم او و نيز از عُمّال ستم‌كارش رهايى بخشد.[26]

خداوند، دعاى آسيه را اجابت كرد و خانه‌اش را در بهشت كه از درّ و مرواريد ساخته شده بود، به او نشان داد و آسيه با مشاهده آن خنديد. فرعون كه نظاره‌گر او بود، گفت: از ديوانگى اين زن تعجب نمى‌كنيد؟ در حالى كه او را شكنجه مى‌دهم، مى‌خندد.[27] آنگاه سنگ را رها كردند، امّا پيش از فرود آمدن سنگ، روح از بدنش جدا شده بود.[28]

در برخی نقل های دیگر آمده: وقتی فرعون، سرمستانه از کشتن حزقیل (مؤمن آل فرعون) خبر آورد، آسیه با کمال تعجب گفت: وای بر تو ای فرعون، چگونه در مقابل پروردگار، جرأت و جسارت پیدا کردی؟! چه چیز باعث شده که این گونه بر خداوند متعال جرأت یابی و گستاخی کنی؟ فرعون که انتظار شنیدن چنین کلماتی را از همسر خود نداشت، گفت: نکند مانند موسی دیوانه شده ای!؟ گویا تو نیز مانند آن آرایشگر دیوانه شده‎ای؟! آسیه گفت: دیوانه نشده‎ام، بلکه به خداوند متعال ایمان دارم، پروردگار خودم، پروردگار تو و پروردگار جهانیان. فرعون مادر آسیه را طلبید و به او گفت: «دخترت دیوانه شده، سوگند یاد کرده‎ام اگر به خدای موسی کافر نگردد او را با آتش بسوزانم. مادر آسیه در خلوت با آسیه صحبت کرده به او گفت: خود را به کشتن نده و با شوهرت توافق کن! ولی آسیه، سخن بیهوده مادر را گوش نکرد و گفت: هرگز به خداوند متعال، کافر نخواهم شد. پس فرعون فرمان داد دست ها و پاهای آسیه را به چهارمیخی که در زمین نصب کرده بودند، بستند (از این رو در قرآن، فرعون از عنوان ذو الاوتاد (صاحب میخ ها) یاد شده است)[29] و او را در برابر تابش سوزان خورشید نهاده سنگ بسیار بزرگی را روی سینه‎اش گذاشتند. او نیمه‎نیمه نفس می‎کشید و در زیر شکنجه بسیار سختی قرار داشت.

موسی (علیه السلام) از کنار او عبور کرد، او با انگشتانش از آن حضرت استمداد نمود. موسی (علیه السلام) برای او دعا کرد و به برکت دعای آن حضرت، او دیگر احساس درد نکرد. او در حالی که شکنجه می شد به خدا متوجه شد و عرض کرد: «خدایا! خانه‎ای در بهشت  نزد خود برای من فراهم ساز …»؛[30] خداوند به او وحی کرد: سرت را بلند کن، او سرش را بلند کرد و خانه خود را در بهشت که از مروارید ساخته شده بود، مشاهده کرد و از خوشحالی خندید. فرعون به حاضران گفت: دیوانگی این زن را ببینید در زیرفشار چنین شکنجه سختی می‎خندد!  آسیه در همان شکنجه جان پاکش را از دست داد.[31]

به این ترتیب آن بانوی مقاوم و مهربان، که حق بسیاری بر موسی (علیه السلام) داشت و او را در وقایع گوناگونی از گزند دشمن نجات داده بود، به شهادت رسید.[32]

 

ویژگی های شخصیتی آسیه همسر فرعون

آسیه از زنان نمونه قرآنی است که از او به عنوان الگو برای مؤمنان یاد شده است. او سمبل انسانیت و الگوی شرافت بود که از موحدین خالص محسوب می شد. اما فرعون وی را به خانه ای کشاند که نه تنها در آن یادی از خدا و انسانیت نبود، بلکه شعار؛ «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى»؛ «من پروردگار بزرگ شما هستم»[33] و «مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی»؛ «جز من خدایی برای شما نیست»،[34] زمزمه دائمی و ادعای همیشگی فرعون محسوب می شد. با این وصف آسیه که در کمال نجابت و پاکی قرارداشت، هرگز تسلیم تجملات فرعون و خود خواهی های او نگردیده و پاکی و عزت نفس خودش را تا آخرین لحظات حیات خویش حفظ کرد. او یگانه حامی مظلومان و یاور مستضعفان باقی ماند و در آخر نیز، جانش را در طبق اخلاص گذاشته در راه اعتلای دین حق، ایمان و اعتقاد راستینش تقدیم پروردگار بی نیاز خویش نمود.

آسیه دارای ویژگی های بسیار عالی است که در قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم السلام) به آنها اشاره شده و در جای خود بیان خواهند شد.

 

ویژگی های شخصیتی آسیه همسر فرعون از دیدگاه قرآن

قرآن کریم ویژگی‌ها و فضائل حضرت آسیه این چنین بیان می کند:

  1. الگو برای مؤمنان: اخلاص و ایمان آسیه به حدی بود که خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم ایشان را به عنوان الگو و اسوه‌ای برای همه مؤمنان از زن و مرد معرفی نموده و وی را در اسوه بودن هم سنگ حضرت مریم (سلام الله علیها)، مادر حضرت عیسای مسیح (علیه السلام) قرار داده است: «و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مَثَل زده است … و همچنین به مریم دختر عمران …».[35] خداوند در بیان خود برای مؤمنان مثل زنی به نام آسیه را آورده که وصلت با کافران، ضرری به حال او نرساند و به منزلتی که در پیشگاه الهی داشت، خللی وارد نشد؛ با اینکه تحت سلطه یکی از دشمنان خدا بود.[36] غرض اینکه پیوند وی با کافر به حالش زیانی نداشت و چیزی از ثواب و تقرّبش در نزد خدا نکاست.
  2. اعتقاد محکم و خلل ناپذیر: آسیه پس از شنیدن جریان معجزه عصای حضرت موسی ‌(علیه السلام) به وی ایمان آورد،[37] اما همسرش فرعون وی را شدیداً مورد شکنجه قرار می‌داد تا دست از آیین موسی بردارد. ولی آسیه در برابر این فشارها و تهدیدها با استقامت تمام ایستاد و هرگز تسلیم خواسته فرعون نشد؛ چراکه او تقرب به درگاه خدا را بر نزدیک بودن به فرعون و دستگاهش ترجیح می‌داد و در برابر این تهدیدها، با کلمات توحیدی، حقیقت خویش را هویدا ساخت. در آنجا که قرآن از زبان آسیه می فرماید: «پروردگارا! برای من خانه‌ای در بهشت در جوار خودت بنا کن …».[38]

این کلمات گهربار بیانگر این است که او دارای ایمانی قوی و اعتقادی خلل ناپذیر بوده است.‌[39]

  1. بیزاری از ظالمان و فرعونیان: آسیه از تمام لذت‌هایی که در دربار فرعون وجود داشت، با تمام وجود چشم پوشید و در برابر فرعون ظالم سر تسلیم فرود نیاورد، بلکه توجه خویش را به کرامات و رضایت الهی سوق داد و با اتصال به قرب الهی، در ایمان خود استقامت ورزید تا اینکه از دنیا رخت بربست.[40] قرآن کریم در این زمینه از قول آسیه می فرماید: «… و مرا از فرعون و کار او نجات ده‌! و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!».[41]
  2. دفاع از مظلومان و بی‌گناهان: قرآن کریم در جریان معرفی آسیه نمونه ای از دفاع از مظلوم را نشان می دهد. بعد از آنکه مادر موسی هنگام حمل و تولد فرزندش احساس خطر کرد، به دستور خداوند نوزاد را در صندوقی گذاشت و به دریا انداخت. پس از آنکه صندوق از آب گرفته شد و آن را نزد فرعون بردند، در صندوق را باز کرده، نوزاد پسر را در آن مشاهده کردند. در این هنگام گروهی از حامیان فرعون که در کاخ او حاضر بودند، فرعون را تحریک نموده و گفتند: ظاهراً این طفل همان پسر بنی‌اسرائیلی است که تو دنبالش هستی و می خواهی او را به قتل برسانی! فرعون هم تحت تأثیر کلام آنها قرار گرفت و مصمم شد تا موسی را بکشد! ولی آسیه میانجی‌گری نموده و مانع از این عمل شنیع شد: «همسر فرعون (چون ديد آنها قصد كشتن كودک را دارند) گفت: (این طفل) نور چشم من و تو است! او را نكشيد شايد براى ما مفيد باشد، يا او را به عنوان پسر خود برگزينيم! و آنها نمى‏فهميدند (كه دشمن اصلى خود را در آغوش خويش مى‏پرورانند)![42]

در این آیه جمله «قرّت عین لی و لک» در حقیقت شفاعت آسیه نسبت به حضرت موسی (علیه السلام) بود که با این جملات احساسی و عاطفی، دل فرعون را نرم کرد و مانع از کشتن این نوزاد شد. به خصوص این کلام عاطفی را به منفعت بخشی وی در کاخ و حکومت فرعونی و فرزند خواندگی این نوزاد مقید نمود، در حالی که فرعون و فرعونیان نمی‌فهمیدند که این نوزاد یافت شده از دریا، کیست؟ و چه کسی را در دامان خود پرورش می‌دهند؟!‌[43]

  1. آگاهی آسیه از تولّی و تبرّی: در داستان زندگی آسیه دوستی با خدا و دوستان او و همچنین دشمنی با دشمنان خدا و دشمنان دوستان خدا را به صورت بسیار زیبا قابل مشاهده است؛ زیرا او هنگامی که یقین به پیامبری موسی (علیه السلام) پیدا کرد، همواره به دوستی و ولایت الهی و پیامبرش گردن نهاده و پافشاری نمود. و در مقابل از فرعون و عُمّال او اظهار بی زاری و تبری جست. چنانچه در دعایی که قرآن از زبان آسیه نقل می کند، دوستی با خدا است و تقاضایش این است که؛ «… پروردگارا! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش!»[44]

بیان برخی از مفسران دراین مورد چنین است: «در دعای شش بُعدی زن فرعون، دو خواسته مربوط به تولی است: الف. لقاءالله، ب. بهشت و چهار خواسته دیگر هم مربوط به تبری است: الف. مرا از فرعون نجات ده، ب. مرا از کار فرعون نجات ده، ج. مرا از گروه ستمگران رهايى بخش، د. مرا از کارهای گروه ستمگران رهايى بخش، که (محذوف) است».[45]

  1. دعا و نیایش او با خدا: دعایی که قرآن کریم از زبان آسیه نقل نموده، بیان کننده شخصیت کم نظیر آسیه و گویای عمق ایمان او می باشد. قرآن مجید از زبان آسیه دعای او را چنین نقل می کند: «خداوند مثل آورده برای مؤمنان به همسر فرعون در آن هنگامی که گفت: پروردگارا خانه ای را برای من در بهشت بساز و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از قوم ظالم رهایی بخش».[46]

این دعا در اوج عظمت و تعالی قرار دارد و در سه بخش بیان شده است که عبارتند از:

یک؛ قرار گرفتن او در جوار حق و قرب الهی؛ یعنی اینکه آسیه از تمام نعمات مادی و دنیوی که در دربار فرعون برای او مهیا بود، قرب الهی را برتری می دهد و خواسته او فقط خدا است .

دو؛ نجات یافتن از فرعون و عمل او؛ زیرا به نظر او عنوان همسری داشتن با شخص ظالم و طغیانگری مثل فرعون، مستلزم این است که در اعمال ظالمانه و شرم آور او شریک باشد و این برای مؤمنه ای مثل آسیه بسی سنگین و غیر قابل تحمل است.

سه؛ درخواست نجات از جامعه و قوم منحط و ستم پیشه فرعون است. خداوند نیز دعای او را مستجاب کرد و خانه ای را که در بهشت در نزد پروردگارش خواسته بود، به او نشان داد.[47]

 

 

ویژگی های شخصیتی آسیه همسر فرعون از دیدگاه روایات

همان گونه که شخصیت آسیه در قرآن مورد ستایش قرار گرفته است، در روایات متعددی ویژگی های او بیان و ستوده شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:

  1. آسیه ثابت قدم در ایمان به خداوند و پیامبران او: در روایتی از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) این گونه نقل شده است: «سه نفر چشم بر هم زدنی نسبت به وحی کافر نبوده اند: مؤمن آل یس، علی بن ابی طالب (علیهما السلام) و آسیه همسر فرعون».[48] براین اساس ، آسیه حتی قبل از نبوت حضرت موسی (علیه السلام)، به خدای یگانه ایمان داشته است.
  2. آسیه شاخص صبر: پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) آسیه را، برای زنان صابر، شاخص صبر و استقامت قرار داده، می فرماید: «هرگاه زنی در مقابل اخلاق و رفتار ناپسند شوهرش بسیار صبور و شکیبا باشد؛ به گونه ای که اگر نتوانست دراو اثر بگذارد، حداقل تابع اعمال ناشایست و کج روی های او نباشد، خداوند اجر و پاداشی همانند

اجر و پاداش آسیه به او خواهد داد».[49]

  1. زنی که پیامبر به او سلام می رساند: او شخصیتی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به او سلام می رساند و حامل این سلام، خدیجه کبری (سلام الله علیها) بود؛ سلامی که سراسر برکت و رحمت است.

معاذ بن جبل از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل می کند که آن حضرت به حضرت خدیجه (سلام الله علیها) که در بستر مرگ بود، فرمود: «ای خدیجه، گویا از سختی قرار گرفتن در بستر مرگ ناراحتی و حال آنکه خداوند در سختی ها خیر کثیر قرار داده است . ای خدیجه، هنگامی که به سرای جاوید رسیدی و بر همگنانت (هووهای خود) واردشدی، سلام مرا به آنان برسان! خدیجه پرسید: ای رسول خدا ! منظورت چه کسانی است؟ فرمود: آسیه، مریم و کلثم (خواهر موسی).[50]

  1. همسری پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در بهشت:

بر اساس برخی از روایات یکی از کسانی که در بهشت افتخار همسری با رسول خدا را پیدا می کند آسیه همسر فرعون می باشد. نقل شده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در هنگام نزع و جان كندن حضرت خديجه (سلام الله علیها) بر او وارد. آن حضرت به ایشان فرمود: ای خدیجه مرگت را نبینیم؛ چرا که مرگ تو برای ما بسیار سخت و گران است. هنگامی که به هووهای خود رسیدی، سلام ما را به ايشان برسان. خديجه (سلام الله علیها) عرض كرد: اى رسول خدا آنها چه كسانى هستند؟ آن حضرت فرمود: مريم دختر عمران، كلثم خواهر موسى، و آسيه همسر فرعون. (در این هنگام) خديجه عرض كرد: ای رسول خدا بر شما مبارک باد.[51]

  1. آسیه همنشین خدیجه و فاطمه در بهشت: یکی دیگر از ویژگی ها و افتخارات این بانوی بزرگ آن است که وی در بهشت، همنشین خدیجه و فاطمه (سلام الله علیهما) است.

امام صادق می فرماید: «هنگامی که حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از دنیا رفت، فاطمه (سلام الله علیها) گرد پدرش رسول الله (صلی الله علیه و آله)می گردید ومداوم می گفت: مادرم کجا است؟! در این هنگام جبرئیل نازل شد و به پیامبر عرض کرد: به فاطمه بگو، مادرت در خانه ای از مروارید قرار دارد که غرفه هایش از طلا و ستون هایش از یاقوت سرخ است. او بین حضرت آسیه و مریم جای دارد …».[52]

  1. مقام آسیه در قیامت: او دارای چنان مقام و منزلتی نزد خداوند است که بهشت آرزوی دیدار او را دارد.

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: بهشت مشتاق دیدار چهار زن است؛ مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه و آله).[53]

 

 

کسوت و پیشه آسیه همسر فرعون

یکی از توصیه های مهم دین این است، که افراد از دست رنج خود استفاده کنند، نه این که تکیه گاه آنها دیگران باشند. اما اینکه شغل و کار آسیه همسر فرعون چه بوده، باید گفت بر اساس آموزه های دینی و به طور معمول مسئول و متکفل مخارج خانواده، مرد خانه است و مسئولیتی از این جهت متوجه زن نیست، اما در مورد آسیه گفتنی است با توجه به جایگاه خاص وی در کاخ فرعون و اینکه او ملکه مصر و همسر فرعون بوده است، اگر مسئولیتی متوجه ایشان به عنوان ملکه بوده، می توان گفت دارای سمت ملکه مصر را به عهده داشته است.

 

 

اخلاق و صفات آسیه همسر فرعون

آسیه همسر فرعون شخصیتی بزرگوار از بندگان برگزيده خداوند است که در همۀ جهات اخلاقى، عبادى و معرفتى در اوج كمال است.

در این گفتار مختصر و کوتاه به برخی از ویژگی های اخلاقی و صفات او اشاره می شود:

  1. تواضع: ایمان واقعی و کامل آسیه سبب شده بود که حضور ملکه با اقتدار مصر در کاخ پر از زرق و برق فرعون، آن هم در کنار فردی که ادعای خدایی می کرد،[54] کوچکترین تأثیری بر روح بلند و با ایمان جناب آسیه نگذارد و روحیه تواضع را در وجود او قویتر کند. از نشانه های تواضع او ایمان واقعی در برابر خدای یکتا است که بنابر فرموده پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) وی هیچ گاه به خدای متعال شرک نورزید.[55]
  2. ایستادگی در برابر فساد: آسیه شخصیتی بود که محیط زده نبود و جامعه، شخصیت او را نساخته بود. او با منطق در برابر رژیمی فاسد ایستاد.
  3. مخالف مادی گرایی و توجه به معنویت: زرق و برق زده نبود و به تمام مظاهر دنیوی پشت کرد و از کاخ و رفاه و مادیات گذشت.

4.آمر به معروف و ناهی از منکر.

  1. صابر و حلیم در راه اعتقاد: او صبور بود و زیر شکنجه جان داد و به شهادت رسید، ولی از راه و مکتبش دست بر نداشت.
  2. حمایت از پیامبر زمان خود: وی حامی رهبر معصوم زمان خود، حضرت موسی (علیه السلام) بود.
  3. بلند همّت: یکی از ویژگی های اخلاقی بسیار عالی مقدار آسیه بلند همتی او بود. وی به کمتر از بهشت و قرب خدا قانع نبود.
  4. شجاعت و شهامت: او در برابر تهدیدات فرعون از خود شجاعت و شهامت نشان داد به نحوی که تهدیدات و شکنجه های فرعون کوچکترین تأ ثیر ی در او نگذاشت.
  5. مقدم داشتن رضای خدا بر رضای خلق.
  6. اهل منطق، عقل و وحی: آسیه منطق، عقل و وحی را بر مسایل خانوادگی ترجیح داد.[56]

 

 

ابتلائات و امتحانات آسیه همسر فرعون

یكی از سنت های الهی، رشد انسان در لابلای حوادث و آزمایش های پی در پی است. اینجا است كه حجت خدا بر خلق تمام شده و سعادت و شقاوت قابل تفكیک می گردد. یکی از گروه های انسان ها که بیش از دیگر آحاد جامعه مورد امتحان و ابتلاء قرار می گیرند، اولیاء الهی هستند. از این رو اولیای الهی نه تنها از این قانون استثنا نشده اند، بلکه آزمونشان سخت تر است؛ زیرا خداوند کسانی را که به او نزدیک هستند و او به آنان محبت می ورزد، سخت‏تر امتحان می کند. آسیه همسر فرعون نیز از زمره این شخصیت ها است که مورد امتحان الهی واقع شده است.

با نگاهی به زندگی آسیه می توان دریافت که آن شخصیت بزرگوار چقدر زیبا در امتحان الهی پیروز شده است. انسان به طور طبیعی و به اقتضای نفس اماره، وقتی در ناز و نعمت قرار می گیرد، خدا و معنویت را فراموش نموده و دست به عصیان و طغیان می زند.[57] اما جناب آسیه علی رغم اینکه در کاخ فرعون و در اوج قدرت بود، ذره ای تغییر در روح پر عظمت او ایجاد نشد. بر همین اساس موقعی که هنگامه امتحان پیش آمد، بسیار عالی در امتحان قبول شد.

از جمله امتحانات او نجات حضرت موسی (علیه السلام) از چنگال ظلم و بیداد فرعونی در ایام طفولیت آن حضرت است. وی با کلمات و عبارات دقیق و حساب شده[58] او ر از مرگ حتی نجات داد.

از دیگر ابتلائات آسیه، تحمل نمودن انسانی متکبر و مغرور مانند فرعون که ادعای خدایی می کرد و همسری با او است. حفظ ایمان و اعتقاد حقیقی در مکانی مانند کاخ فرعون امتحانی سخت و بلایی بزرگ بود که جناب آسیه به خوبی از این مهم بر آمد و در این آزمایش نیز پیروز شد.[59]

از جمله ابتلائات سخت آسیه؛ حمایت علنی از حضرت موسی (علیه السلام) و تصدیق پیامبری آن جضرت بود؛ چرا که لازمه حمایت از آن حضرت مساوی با مرگ؛ آن هم مرگی سخت و درد آور که هر کسی توان و نیروی تحمل آن را نداشت.

یکی دیگر از ابتلائات جناب آسیه که به طور قطع و یقین سخت ترین آزمایش ایشان بوده است، تحمل شکنجه های بسیار طاقت فرسا و زجرآوری بود که حتی پهلوانان دلیر و قوی در زیر آن به راحتی دست از عقاید خود برداشته و زود تسلیم می شوند. اما این بانوی عظیم الشأن نه تنها تسلیم گفته های آنها نشد، بلکه با نثار جان خود، از حضرت موسی (علیه السلام) تا آخرین نفس دفاع و در راه عقیده پاک خویش به شهادت رسید.[60]

 

 

آثار و اقدامات آسیه همسر فرعون

انسان های آگاه به زمان و مکان و بندگان فرهیخته خدا، در هر دوره و زمانی که زندگی خود را سپری می کنند، رسالت خود در قبال خداوند و جامعه را به نحو احسن انجام می دهند. جناب آسیه از جمله شخصیت های پاک و فرهیخته ای است که با شناختی که از زمانه و موقعیت خود داشت و همچنین با شناختی که از حضرت موسی (علیه السلام) به عنوان پیامبری اولی العزم پیدا کرد، دست به اقداماتی تاریخی زد که برای همیشه در تاریخ بشر ماندگار شد. البته در جای خود به برخی از اقدامات وی اشاره خواهد شد.

 

 

اقدام آسیه همسر فرعون در نجات جان حضرت موسی (علیه السلام)

یکی از اقدامات بسیار برجسته جناب آسیه سه بار نجات جان حضرت موسی (علیه السلام) است:

  1. نجات از دست فرعونیان: بعد از آنکه مادر موسی (علیه السلام) بر اساس الهام الهی، کودکش را به دریا انداخت،[61] به دختر خود؛ خواهر موسی گفت: «دنبال صندوقچه برو و ماجرا را پی‌گیری کن».[62] خواهر موسی (علیه‌السّلام) دستور مادر را انجام داد و از دور مراقب برادر بود. پس از مدتی که صندوق حامل کودک روی آب شناور بود، به منطقه ای رسید که فرعونیان آن را دیده، از آب گرفته نزد فرعون بردند. آنها همین که در صندوق را باز کردند، نوزادی پسر را در آن مشاهده کردند. گروهی از حامیان فرعون که در کاخ فرعون حاضر بودند، فرعون را تحریک نموده و گفتند: ظاهراً این طفل همان پسر بنی اسرائیلی است که تو دنبالش هستی و باید او را به قتل برسانی! فرعون هم تحت تأثیر کلام آنها قرار گرفت و مصمم شد تا موسی را بکشد! ولی آسیه میانجی‌گری نموده و مانع از این عمل شنیع شد؛ «همسر فرعون (چون ديد آنها قصد كشتن كودک را دارند) گفت: (او) نور چشم من و تو است! او را نكشيد شايد براى ما مفيد باشد، يا او را به عنوان پسر خود برگزينيم! …».[63] در اینجا خواهر موسی (علیه السلام) بسیار شاد شد که برادر کوچکش از خطر آب و فرعونیان نجات یافت. اما طولی نکشید که احساس کردند نوزاد گرسنه است و نیاز به شیر دارد. به دستور آسیه و فرعون، مأموران به دنبال یافتن دایه حرکت کردند، امّا عجیب اینکه چندین دایه آوردند، ولی نوزاد، سینه هیچیک از آنها را نگرفت. مأموران همچنان در جست وجوی دایه بودند که ناگهان در فاصله نه چندان دور به دختری برخورد کردند که گفت: «من خانواده‌ای را می‌شناسم که می‌توانند این کودک را شیر دهند و سرپرستی کنند».[64]

این در حالی بود که مأموران که او را نمی‌شناختند؛ لذا با راهنمایی او نزد مادر موسی (علیه السّلام) رفتند و او را به کاخ فرعون آوردند تا به نوزاد شیر دهد. نوزاد را به او دادند، نوزاد با اشتیاق تمام، پستان او را گرفت و شیر خورد. از این رو همه حاضران خوشحال شدند و به مادر موسی (علیه السّلام) آفرین گفتند. از آن پس مادر موسی، موسی (علیه‌السّلام) را به خانه‌اش برد و به او شیر داد؛ (یا به کاخ فرعون رفت و آمد می‌کرد و به موسی شیر می‌داد). به این ترتیب خداوند به وعده‌اش وفا کرد که به مادر موسی (علیه السّلام) فرموده بود: «او را به دریا بیفکن، ما او را به تو برمی‌گردانیم».[65]

  1. نجات از چنگال فرعون: روزی حضرت موسی (علیه السلام) در دوران شیرخوارگی در آغوش فرعون بود که با دست خویش، ریش فرعون را گرفت و کشید و مقداری از موی ریش او کنده شد و سیلی محکمی به صورت فرعون زد. به گفته برخی در همین حال حضرت موسی (علیه السلام) با چوب کوچکی بازی می‌کرد با همان چوب بر سر فرعون کوبید. فرعون خشمگین شد و گفت: این کودک، دشمن من است. همان دم به دنبال جلّادان فرستاد تا بیایند او را بکشند. آسیه به فرعون گفت: دست بردار، این نوزاد است و خوب و بد را نمی‌فهمد. پس برای اینکه حرف مرا تصدیق کنی، یک قطعه یاقوت و یک قطعه ذغال آتشین نزدش بگذار! اگر یاقوت را برداشت، معلوم می‌شود که می‌فهمد و اگر آتش را برداشت، معلوم می‌شود، نمی‌فهمد. آنگاه آسیه همین کار را کرد و موسی دست به طرف یاقوت دراز کرد، ولی جبرئیل دست او را به طرف آتش برد و او ذغال آتشین را برداشت و به دهان گذاشت. در این جریان، زبانش سوخت. آنگاه خشم فرعون فرو نشست و از کشتن او منصرف شد.[66]
  2. مطابق بعضی از روایات؛ روزی حضرت موسی (علیه السّلام)، عطسه کرد. سپس بی‌درنگ گفت: «الحمد للّه». فرعون از شنیدن این سخن عصبانی شد و به وی سیلی زد. موسی ریش بلند فرعون را گرفت و کشید. فرعون سخت عصبانی شد و تصمیم گرفت او را به دست جلّادان بسپرد تا او را بکشند. آسیه همسر فرعون، پادرمیانی کرد و به عنوان اینکه موسی کودک است و به کارهای خود متوجّه نیست، او را از چنگال فرعون نجات داد.[67]

 

اقدام آسیه همسر فرعون به اظهار ایمان خود

یکی دیگر از اقدامات مهم آسیه در دوران زندگی خود این بود که او با مشاهده معجزه عصای حضرت موسی (علیه السلام) و غلبه وی بر ساحران به او ایمان آورد،[68] ولی ایمان خود را اظهار نمی‌کرد تا زمانی که همسر حزقیل (خزانه‌دار فرعون و آرایش‌گر دختر او) به سبب ایمانش به دست فرعون کشته شد. اینجا بود که با اعتراض به فرعون و سرزنش وی، ایمان خود را آشکار ساخت.[69]

براساس روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «اگر فرعون هم می‌گفت: موسی نور چشم من است، خدا او را چون آسیه هدایت می‌کرد.[70] از این حدیث استفاده می‌شود که زمینه ایمان آسیه، پیش‌تر فراهم بوده است.

 

موافقان و مخالفان آسیه همسر فرعون

همه انسانها در هر جایگاهی که در جامعه زندگی می کنند، به طور طبیعی دارای دوستان و موافقان و همچنین مخالفان متعددی در میان اقشار مختلف می باشند. در این راستا افرادی که از موقعیت خاص سیاسی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و … برخوردار باشند، بیش از سایر افراد دوست و موافق و مخالف و دشمن دارند. به طور طبیعی این قاعده شامل جناب آسیه همسر فرعون هم می شود.

ابتدا به موافقان وی پرداخته می شود. در میان موافقان او، می توان گفت: والاترین فرد حضرت موسی (علیه السلام) است. باید توجه داشت که آن حضرت در طول دوران نوزادی، کودکی، نوجوانی و بخش مهمی از دوران جوانی از الطاف خاص و محبت های بی شائبه جناب آسیه بهره مند بود. همچنین آسیه بعد از اعلام پیامبری حضرت موسی (علیه السلام) یکی از مهم ترین حامیان و تصدیق کنندگان نبوت آن حضرت بود. لذا حضرت موسی (علیه السلام) از موافقان طراز اول ایشان می باشد. بر همین اساس است که هنگامی که او تحت شکنجه شدید فرعون قرار داشت، حضرت موسی (علیه السلام) از کنار او عبور کرد و او با انگشتانش از آن حضرت استمداد نمود. موسی (علیه السلام) برای او دعا کرد و به برکت دعای آن حضرت دیگر احساس درد نکرد و به خدا متوجه شد و عرض کرد: «خدایا! خانه‎ای در بهشت برای من فراهم ساز …»[71] و خداوند همان دم روح او را به بهشت برد.[72]

البته در صورتی که موحّدانی که در آن زمان بودند، از افکار و عقاید توحیدی او اطلاع می یافتند، به طور قطع و یقین از موافقان وی می شدند. همچنین موحدانی؛ مانند «مؤمن آل فرعون و همسر و فرزندان شهید او»، «بنی اسرائیلیان پاک و موحد» و به طور کلی همه کسانی که در طول تاریخ وی را مورد تحسین قرار داده و می دهند از موافقان او محسوب می شوند.

اما از زمره مخالفان او می توان به بزرگترین مخالف و دشمن او؛ یعنی فرعون اشاره کرد. فرعون پس از آگاهی از افکار و عقاید توحیدی و مخالف بت پرستی وی و بعد از آنکه نتوانست نظر او را از خدا و پیامبرش برگرداند، دست به شکنجه و شهادت او زد و وی را به طرز فجیعی به شهادت رساند.

از زمره دیگر مخالفان وی نیز می توان از قبطیان و فرعونیانی که هم فکر و هم مسلک فرعون بودند، نام برد. افرادی مانند «هامان» که وزیر و معاون فرعون بود.

 

 

میراث ‏ آسیه همسر فرعون

میراثی که از شخص، گروه، یا جامعه ای به دیگران به ارث می رسد، می تواند دو گونه باشد:

  1. میراث مادی.
  2. میراث معنوی.

اینکه گفته می شود میراثی از فرد یا افرادی بجا مانده، لازم نیست به طور قطع و یقین تنها میراث مادی باشد، بلکه می تواند میراثی معنوی نیز باشد.

اما در مورد شخصیتی مثل آسیه آنهم شخصیتی که به دست فرعون به شهادت رسید، نمی توان انتظار میراث مادی داشت. ولی قطعا او دارای میراث گران بهای معنوی؛ مانند شجاعت، شهامت، خداترسی، ایمان، اعتقاد محکم، ظلم ستیزی، مقاومت در راه عقیده، حمایت از ولی حق و پیامبر خدا، درس دین داری در سخت ترین مکان ها و شرایط و …، اشاره کرد.

 

کتابنامه مقاله آسیه همسر فرعون

  1. قرآن کریم.
  2. ابن اثیر، على بن ابى الكرم محمد؛ الكامل فی التاریخ؛ دار صادر – دار بیروت، بیروت، 1385 ق / 1965 م. ‏
  3. ابن اثير جزری، على بن محمد؛ أسد الغابة فى معرفة الصحابة؛ دار الفكر، بيروت، 1409 ق / 1989م.
  4. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر؛ بی نا، بی جا، بی تا؛(نرم افزار نور).
  5. ابن عبد البر، يوسف بن عبد الله؛ الاستيعاب فى معرفة الأصحاب؛ تحقيق: البجاوى، على محمد؛ دار الجيل، چاپ اول، بيروت، 1412 ق / 1992 م.
  6. ابن كثیر، اسماعیل بن عمر؛ البدایة و النهایه؛ دار الفكر، بیروت، 1407 ق / 1986 م.
  7. رازى، ابوالفتوح حسين بن على؛ روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن؛ تحقيق: ياحقى، محمد جعفر و ناصح، محمد مهدى؛ بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1408 ق.
  8. اربلى، على بن عيسى؛ كشف الغمة في معرفة الأئمة؛ محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم؛ بنى هاشمى‏، چاپ اول، تبريز، 1381 ق.‏
  9. بلاغى، سيد عبد الحجت؛ حجة التفاسير و بلاغ الإكسير؛ حكمت، قم، 1386 ق.
  10. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر تسنیم؛ مؤسسه اسراء، قم،
  11. زحيلى، وهبة بن مصطفى؛ التفسير المنير فى العقيدة و الشريعة و المنهج؛ دار الفكر المعاصر، چاپ دوم، بيروت، دمشق، 1418 ق.
  12. زمخشرى، محمود؛ الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل؛ دار الكتاب العربی، چاپ سوم، بیروت، 1407 ق.
  13. سیوطى، جلال الدین؛ الدر المنثور فى تفسیر المأثور؛ ناشر: كتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، قم، 1404 ق.
  14. صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن؛ فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، قم، 1365 ش.
  15. صدوق، محمد بن على؛ خصال؛ محقق / مصحح: غفارى، على اكبر؛ دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین ‏حوزه علمیه قم‏، چاپ دوم، قم، چاپ اول، قم، 1362 ش.
  16. صدوق، محمد بن على؛ ‏من لا یحضره الفقیه؛ محقق / مصحح: غفارى، على اكبر؛ دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه ‏مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ دوم، قم، 1413 ق.
  17. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، قم، 1417 ق.
  18. طباطبایی، سید محمد حسین؛ تفسير الميزان؛ ترجمه: موسوى همدانى، سيد محمد باقر؛ دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ پنجم، قم، 1374 ش.
  19. طبرسى فضل بن حسن؛ تفسير جوامع الجامع؛ انتشارات دانشگاه تهران و مديريت حوزه علميه قم، چاپ اول، تهران، 1377 ش.
  20. طبرسى، حسن بن فضل؛ مكارم الأخلاق؛ نشر الشريف الرضى، چاپ چهارم، قم، 1412 ق / 1370 ش.
  21. طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن؛ تحقیق: با مقدمه بلاغى، محمد جواد؛ ‏ناصر خسرو، چاپ سوم، تهران، 1372 ش.‏
  22. طبرى، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک؛ تحقیق: محمد، أبو الفضل ابراهیم؛ دار التراث، چاپ دوم، بیروت، 1387 ‏ق / 1967 م.
  23. طبرى، محمد بن جریر؛ جامع البیان فى تفسیر القرآن؛ دار المعرفه، چاپ اول، بیروت، 1412 ق.
  24. طوسى، محمد بن الحسن؛ امالي؛ محقق / مصحح: مؤسسة البعثة؛ دار الثقافة، چاپ اول، قم، 1414 ق.
  25. طوسى، محمد بن حسن؛ التبیان فى تفسیر القرآن؛ تحقیق: ‏عامل، احمد قصیر؛ دار احیاء التراث العربى، بیروت، بی تا.‏
  26. فتال نيشابورى، محمد بن احمد؛ روضة الواعظين و بصيرة المتعظين؛ انتشارات رضى‏، چاپ اول، ايران، قم، 1375 ش.
  27. فخر رازى، محمد بن عمر؛ مفاتيح الغيب؛ دار احياء التراث العربى، چاپ سوم، بيروت، 1420 ق.
  28. فراهیدى، خلیل بن احمد؛ كتاب العین؛ محقق/ مصحح: مخزومى، مهدى و سامرائى، ابراهيم ‌و الزبیدی الحنفی، محب الدین؛ نشر هجرت‌، چاپ دوم،‌ ایران ، قم‏، 1410 ق.
  29. فيض كاشانى، ملا محسن؛ تفسير الصافى؛ تحقيق: اعلمی، حسين؛ انتشارات الصدر، چاپ دوم، تهران، 1415 ق.
  30. قرائتی، محسن؛ تفسیر نور؛ مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، تهران، ایران، 1388 ش.
  31. قرطبى، محمد بن احمد؛ الجامع لأحكام القرآن؛ ناصر خسرو، چاپ اول، تهران، 1364 ش.
  32. قرطبي، محمد بن أحمد؛ تفسير قرطبي (الجامع لأحكام القرآن)؛ تحقيق: البردوني، أحمد و أطفيش، إبراهيم؛ دار الكتب المصرية، چاپ دوم، قاهرة، 1384 ق / 1964 م.
  33. قمى، على بن ابراهيم؛ تفسير قمى؛ تحقيق: موسوى جزايری، سيد طيب؛ دار الكتاب، چاپ چهارم، قم، 1367 ش.‏
  34. مجلسى، محمد باقر؛ بحار الأنوار؛ تحقیق / تصحیح: جمعى از محققان؛ دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، بيروت، ‏‏1403 ق.
  35. ميبدى احمد بن ابى سعد؛ كشف الأسرار و عدة الأبرار؛ تحقيق: حكمت، على اصغر؛ امير كبير، چاپ پنجم، تهران، 1371 ش.

 

[1]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق: با مقدمه بلاغى، محمد جواد، ج 7، ص 378.‏

[2]. طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد، أبو الفضل ابراهیم، ج 1، ص 386.

[3]. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 28، ص 337؛ (نرم افزار نور).

[4]. ابوالفتوح رازى، حسين بن على‏، روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن‏، تحقيق: ياحقى، محمد جعفر و ناصح، محمد مهدى، ، ج ‏19، ص 306.

[5]. صدوق، محمد بن على، خصال‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 205‏.‏

[6]. ابن كثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج 1، ص 239؛ طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد، أبو الفضل ابراهیم، ج 1، ص 386؛ ابن اثیر، على بن ابى الكرم محمد، الكامل فی التاریخ، ج 1، ص 169. ‏

[7]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، تحقیق / تصحیح: جمعى از محققان، ج 13، ص 51.

[8]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق: با مقدمه بلاغى، محمد جواد، ج 7، ص 378.

[9]. فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، ج 30، ص 575؛ زمخشرى، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 4، ص 572؛ قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن، ج 19، 203.

[10]. فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، ج 30، ص 575؛ زمخشرى، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 4، ص 572؛ قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن، ج 19، 203؛ صدوق، محمد بن على، خصال‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 205؛ فتال نيشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج 1، ص 77؛ الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، ابن عبد البر، يوسف بن عبد الله، تحقيق: البجاوى، على محمد، ج 4، ص 1822؛ ابن اثير جزری، على بن محمد، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 6، ص 83.

[11]. ر ک: طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق: با مقدمه بلاغى، محمد جواد، ج 7، ص 378.‏

[12]. ر ک: طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد، أبو الفضل ابراهیم، ج 1، ص 386؛ ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 28، ص 337؛ (نرم افزار نور).

[13]. قصص، 9.

[14]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق: با مقدمه بلاغى، محمد جواد، ج 7، ص 378.

[15]. طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد، أبو الفضل ابراهیم، ج 1، ص 386.

[16]. قصص، 9.

[17]. سيوطى، جلال الدين، الدر المنثور فى تفسير المأثور، ج 6، ص 246؛ طبرى، محمد بن جریر، جامع البیان فى تفسیر القرآن، ج 3، ص 180؛ صدوق، محمد بن على، خصال‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 205.

[18]. بلاغى، سيد عبد الحجت، حجة التفاسير و بلاغ الإكسير، ج 1، ص 260.

[19]. پیسی که نوعی بیماری پوستی است.

[20]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، تحقیق / تصحیح: جمعی از محققان، ج 13، ص 54.

[21]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، تحقیق / تصحیح: جمعی از محققان، ج 13، ص 54.

[22]. همان، ج 13، ص 164.

[23]. رازى، ابوالفتوح حسين بن على‏، روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن‏، تحقيق: ياحقى، محمد جعفر و ناصح، محمد مهدى، ، ج 20، ص 268 و 269.

[24]. قرطبي، محمد بن أحمد، الجامع لأحكام القرآن، تحقيق: البردوني، أحمد و أطفيش، إبراهيم، ج 18، ص 203.

[25]. طوسى، محمد بن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، تحقیق: ‏عامل، احمد قصیر، ج 10، ص 55.‏

[26]. تحريم‌،11.

[27]. الجامع لأحكام القرآن، ج 18، ص 203.

[28]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج 10، ص 55.

[29]. فجر، 89.

[30]. تحريم‌،11.

[31]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، تحقیق / تصحیح: جمعى از محققان، ج 13، ص 164.

[32]. برگرفته از سایت اندیشه قم.

[33]. نازعات، 24.

[34]. قصص، 38.

[35]. تحریم، ۱۱ و ۱۲.

[36]. فيض كاشانى، ملا محسن، تفسير الصافى، تحقيق: اعلمی، حسين، ج 5، ص 198.

[37]. البته در روایتی از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) این گونه نقل شده است: «ثَلَاثَةٌ لَمْ يَكْفُرُوا بِالْوَحْيِ طَرْفَةَ عَيْنٍ مُؤْمِنُ آلِ يس وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ آسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ»؛ «سه نفر چشم بر هم زدنی نسبت به وحی کافر نبوده اند: مؤمن آل یس، علی بن ابی طالب (علیهما السلام) و آسیه همسر فرعون»؛ (صدوق، محمد بن على، خصال‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 174‏)؛ براین اساس ، آسیه حتی قبل از نبوت حضرت موسی (علیه السلام)، به خدای یگانه ایمان داشته است.

[38]. تحریم، ۱۱.

[39]. زحيلى، وهبة بن مصطفى، التفسير المنير فى العقيدة و الشريعة و المنهج، ج 28، ص 326.

[40]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 344.

[41]. تحریم، ۱۱.

[42]. قصص، 9.

[43]. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج ۲۲، ص ۳۰۱.

[44]. تحریم، ۱۱.

[45]. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ، مؤسسه اسراء، قم،

[46]. همان.

[47]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه: موسوى همدانى، سيد محمد باقر، ج 19، ص 577.

[48]. صدوق، محمد بن على، خصال‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 174.

[49]. طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، ‏ص 214.

[50]. صدوق، محمد بن على، ‏من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 139.

[51]. همان.

[52]. طوسى، محمد بن الحسن، امالي، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، ص 175.

[53]. اربلى، على بن عيسى، كشف الغمة في معرفة الأئمة، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ج 1، ص 466.‏

[54]. «فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‏»؛ «و (فرعون) گفت: «من پروردگار برتر شما هستم»؛ نازعات، 24.

[55]. پیامبر اکرم ص فرمود: «سه نفر چشم بر هم زدنی نسبت به وحی کافر نبوده اند: مؤمن آل یس، علی بن ابی طالب (علیهما السلام) و آسیه همسر فرعون»؛ صدوق، محمد بن على، خصال‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 174.

[56]. اقتباس از: قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 10 ص 139.

[57]. «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ نَ لَيَطْغى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»؛ «چنين نيست (كه شما مى‏پنداريد) به يقين انسان طغيان مى‏كند * از اينكه خود را بى‏نياز ببيند!»؛ علق، 6 و 7.

[58]. «همسر فرعون (آسیه چون ديد آنها قصد كشتن كودک را دارند) گفت: «نور چشم من و تو است! او را نكشيد شايد براى ما مفيد باشد، يا او را به عنوان پسر خود برگزينيم! …»؛ قصص، 9.

[59]. «و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش!»؛ تحریم، 11.

[60]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه: موسوى همدانى، سيد محمد باقر، ج 19، ص 578 و 579.

[61]. «ما به مادر موسى الهام كرديم او را شير ده و هنگامى كه بر او ترسيدى، وى را در دريا (ى نيل) بيفكن و نترس و غمگين مباش، كه ما او را به تو بازمى‏گردانيم و او را از رسولان قرار مى‏دهيم!»؛ قصص، 7.

[62]. «و (مادر موسى) به خواهر او گفت: وضع حال او را پيگيرى كن! او نيز از دور ماجرا را مشاهده كرد در حالى كه آنان بى‏خبر بودند»؛ قصص، 11.

[63]. همان، 9.

[64]. «ما همه زنان شيرده را از پيش بر او حرام كرديم (تا تنها به آغوش مادر بازگردد) و خواهرش (كه بيتابى مأموران را براى پيدا كردن دايه مشاهده كرد)، گفت: آيا شما را به خانواده‏اى راهنمايى كنم كه مى‏توانند اين نوزاد را براى شما كفالت كنند و خيرخواه او باشند؟!». قصص، 12.

[65]. همان، 13.

[66]. سیوطى، جلال الدین، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، ج 5، ص 119؛ طبرى، محمد بن جریر، جامع البیان فى تفسیر القرآن، ج 16، ص121؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، تحقیق / تصحیح: جمعى از محققان، ج 13، ص 54.

[67]. قمى، على بن ابراهيم، تفسير قمى، تحقيق: موسوى جزايری، سيد طيب، ج 2، ص 137.‏

[68]. طبرسى فضل بن حسن، تفسير جوامع الجامع، ج 4، ص 323؛ رازى، ابوالفتوح حسين بن على، روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن، تحقيق: ياحقى، محمد جعفر و ناصح، محمد مهدى، ج 19، ص 306؛ زمخشرى، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 572.

[69]. ميبدى احمد بن ابى سعد، كشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقيق: حكمت، على اصغر، ج 10، ص 486؛ روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن، ج 20، ص 268.

[70]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق: با مقدمه بلاغى، محمد جواد، ج 7، ص 378؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 16.

[71]. تحريم‌،11.

[72]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، تحقیق / تصحیح: جمعى از محققان، ج 13، ص 164.