امام علی (علیه السلام) قبل از شهادت
تاریخ: ۱۵ دی ۱۳۹۷ در باب: امام علی(ع), بزرگان, تاریخ, تاریخ اسلام, تاریخ بزرگان, تاریخ شخصیت ها, سیره, معصومینهنگامى که امام علی (علیه السلام) ضربت خورد، طبیبان کوفه به بالین وى گرد آمدند. ماهرترین آنان، «اثیر بن عمرو» بود که جراحات را معالجه مى کرد. وی هنگامی که زخم را دید دستور داد شُش گوسفندى را که هنوز گرم است بیاورند. وقتی آوردند رگى از آن بیرون کشید و در محل ضربت قرار داد و آن گاه که آن را بیرون آورد، گفت: یا على وصیتهاى خود را انجام بده؛ زیرا این ضربت به مغز رسیده و معالجه مؤثّر نیست. در این هنگام امام (علیه السلام) کاغذ و دواتى خواست و وصیتی نوشت.[۱] در بعضی از منابع آمده که آن حضرت به امام حسن (علیه السلام) فرمود: بنویس… .[۲]
سلیم بن قیس مىگوید[۳]: من آن هنگام که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به پسرش امام حسن (علیه السّلام) وصیّت مىفرمود، حاضر بودم. آن حضرت هنگام وصیّت، امام حسین (علیه السّلام)، محمّد (بن حنفیه)، همه فرزندانش، اهل بیت و رؤساى شیعیانش را بر آن شاهد گرفت. سپس امیرالمؤمنین (علیه السّلام) کتابها و اسلحه را به امام حسن (علیه السّلام) سپرد و فرمود: پسرم، پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) به من دستور داده به تو وصیّت کنم و کتابها و اسلحهام را به تو بسپارم، همان گونه که پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) به من وصیّت فرمود و کتابها و اسلحهاش را به من سپرد. آن حضرت به من دستور داده تا به تو امر کنم که وقتى مرگت فرا رسید، آنها را به برادرت حسین بسپاری. سپس حضرت رو به امام حسین (علیه السّلام) کرد و فرمود: پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) به تو دستور داده که آنها را به این پسرت بسپارى. پس در این حال حضرت دست نوهاش حضرت على بن الحسین (علیهما السّلام) را که در سنّ کودکى بود،[۴] گرفت و او را به خود نزدیک کرد و فرمود: پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) به تو دستور داده که آنها را به پسرت محمّد[۵] بسپارى. سپس فرمود: از قول پیامبر و از قول من به او سلام برسان.[۶]
بعد از این امیرالمؤمنین (علیه السلام) رو به پسرش امام حسن (علیه السّلام) کرد و فرمود: پسرم، تو بعد از من صاحب اختیار مردم و صاحب اختیار خون من هستى. اگر بخشیدى حق تو است، و اگر کشتى یک ضربت به جاى یک ضربت (که او به من زده است) بزن و او را مُثله (قطعه قطعه) مکن.
آن گاه امام علی (علیه السلام) وصیت نامهاش را خطاب به فرزندش امام حسن (علیه السلام) انشاء فرمود و امام حسن (علیه السلام) نیز آن را نوشت که در تاریخ ثبت شده است. وقتی وصیت نامه به پایان رسید، آن حضرت ذکر شریف «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» مىفرمود تا به شهادت رسید و این در اوّلین شب از دهه آخر ماه رمضان؛ یعنى شب بیست و یکم، شب جمعه از سال چهلم هجرت بود.[۷]
در برخی منابع آمده:
فرزندان امام (علیه السلام) خاموش نشسته بودند و در حالى که غم و اندوه گلوى آنان را مى فشرد، به سخنان دلپذیر و جانپرور آن حضرت گوش فرا مى دادند. امام در پایان این وصیت از هوش رفت و چون مجدداً چشمان خود را باز کرد فرمود: اى حسن، با تو سخنى چند دارم. امشب شب آخر عمر من است، چون درگذشتم با دست خود مرا غسل بده و کفن کن و خود شخصاً مباشر اعمال کفن و دفن من باش و بر جنازه من نماز بخوان و در تاریکى شب جنازه مرا دور از شهر کوفه، مخفیانه به خاک بسپار تا کسى از آن با خبر نشود.[۸]
[۱]. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص ۵۱٫
[۲]. هلالی، سلیم بن قیس، اسرار آل محمد (علیهم السلام)؛ مترجم: انصارى، اسماعیل، ص ۶۳۹٫
[۳]. این حدیث در کتاب «غیبت» شیخ طوسى از جابر از امام باقر (علیه السّلام) نقل شده و اوّل آن چنین است: امام باقر (علیه السّلام) فرمود: این وصیّت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به امام حسن (علیه السلام) است و این نسخهاى از کتاب سلیم بن قیس هلالى است که به ابان داده و برایش قرائت کرده است. ابان مىگوید: آن را خدمت امام زینالعابدین (علیه السّلام) خواندم و حضرت فرمود: سلیم راست گفته است، خدا او را رحمت کند. ر.ک: طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبه، ص ۱۹۴٫
[۴]. سنّ امام سجّاد (علیه السّلام) هنگام شهادت امیر المؤمنین (علیه السّلام)، دو سال بوده است.
[۵]. منظور از محمد؛ امام باقر (علیه السّلام) است.
[۶]. اسرار آل محمد (علیهم السلام)، ص ۶۳۸ و ۶۳۹٫
[۷]. همان، ص ۶۳۹ – ۶۴۲؛ ابن طولون حنفی، شمس الدین محمد بن علی، الأئمه الاثنا عشر، محقق: المنجد، صلاح الدین، ص ۵۸٫
[۸]. سبحانى، جعفر، فروغ ولایت (تاریخ تحلیلى زندگانى امیرمؤمنان على علیه السلام)، ص ۷۸۱٫
- ADD TO YAHOO
- ADD TO STUMBLEUPON
- ADD TO DELECIOUS
- ADD_TO_FRIENDFEED
- ADD TO LINKEDIN
- ADD TO TWITTER
- ADD TO FACEBOOK
- ADD TO GOOGLE PLUS
- ADD TO CLOOB
ثبت نظر