Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

‏دوران جوانی امام حسین (علیه السلام)‏

یکی از دوره‌های عمر پر برکت امام حسین (علیه السلام)، دوره بیست و پنج ساله بعد از وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تا حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. آن حضرت در این زمان، جوان، بالنده، عالم و شجاع است، در جنگ‌ها شرکت می‌کند، در کارهای بزرگ دخالت می‌کند و همه او را به عظمت می‌شناسند. نام بخشنده ها که می‌آید، همه چشم‌ها به سوی او بر می‌گردد. در هر فضیلتی، در میان مسلمانان مدینه و مکّه، هر جایی که موج اسلام رفته است، مثل خورشیدی می‌درخشد. همه، حتی خلفای زمان، برای او احترام قایلند و در مقابل او تعظیم و تجلیل می‌کنند و نام او  را به عظمت می‌آورند. جوان نمونه دوران و پیش همه محترم است. اگر آن روز کسی می‌گفت که همین جوان، به دست همین مردم کشته خواهد شد، هیچ کس باور نمی‌کرد.

حسین بن علی (علیه السلام) در دوران  خلافت پدرش، امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، در صحنه‏های سیاسی و نظامی در كنار آن حضرت قرار داشت. او در هر سه جنگی كه در این دوران برای پدر ارجمندش پیش آمد، شركت فعال داشت.[1]

در جنگ جمل فرماندهی جناح چپ سپاه امیر مومنان (علیه السلام) به عهده وی بود[2] و در جنگ صفین، چه از طریق سخنرانی‌های پرشور و تشویق یاران علی (علیه السلام)، جهت شركت در جنگ، و چه از رهگذر پیكار با قاسطین، نقشی فعال داشت.[3] در جریان حكمیت نیز یكی از شهود این ماجرا از طرف علی (علیه السلام) بود.[4]

در دوران جوانی، وقتی خلیفه‌ سوم، ابوذر؛ یار نزدیک پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به جرم اعتراض نسبت به انحرافات حکومت وقت از مسیر پیامبر (صلی الله علیه و آله)، تبعید کرد و مشایعت او را ممنوع نمود، امام حسین (علیه السلام) به همراه پدر عالی مقدار و برادر بزرگوارش، علی رغم حکم خلیفه و به نشانه اعتراض، به بدرقه او رفتند. آن حضرت هنگام وداع به ابوذر فرمود: «ای عمو جان، پروردگار بزرگ قادر و توانا است. او می‌تواند هرچه را که بر تو وارد شده تغییر دهد. این مردم، دنیا و زندگی و آسایش را از تو گرفتند؛ امّا تو دینت را از دستبرد آنان حفظ کردی. به راستی که تو از دنیا و دنیاداران بی نیازی و دنیای مردم پیش چشمت ناچیز است؛ ولی این مردم به راه و روش تو بسیار نیازمندند. دل قوی دار و از حرص و ذلّت دوری کن. خود را مباز و به خدا پناه ببر؛ زیرا مقاومت نشانه دینداری و بزرگواری است».


[1]. پيشوايي، مهدي، سيره پيشوايان، ص 143؛ برگرفته از سایت اندیشه قم.

[2]. حافظ ابن عساكر، تاریخ دمشق، (جلد مربوط به شرح حال حسین بن على علیه السلام)، تحقیق: محمودى، شیخ محمد باقر، ص 164.

[3]. نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ص 114 و 249 و 530.

[4]. همان، ص 507؛ برگرفته از سایت اندیشه قم.