کپی شد
دحو الارض در روایات
روایات فراوانی به بحث دحو الارض پرداخته و پیرامون آداب و احکام و فضایل آن سخن به میان آورده اند، اما از میان همه آنها در این مقال کوتاه اشاره مختصری به برخی از آنها می کنیم.
1.امام علی (علیه السّلام) در بخشی از یک خطبه عمیق و پرمغز، می فرماید: «(سپاس خدای را که) زمين را در امواج شديد و با صولت و در درياهاى پر آب فرو برد، در حالى كه موج هاى عظيم آن درياها به هم مىخوردند، و امواج بلند آن كه در حال پس زدن و دفع يك ديگر بودند، به هم مىكوفتند و مانند شتران نر، در موقع هيجان و مستى، كف به وجود مىآوردند. پس سركشى آب به خاطر سنگينى زمين حالت فروتنى گرفت، و چون زمين به سينه خود به روى آب قرار گرفت، اضطراب و هيجان آب فرو نشست و چون با شانه خود؛ مانند حيوانى كه در خاک بغلتد، بر روى آب درغلتيد آب آرام گرفت؛ (زيرا زمين با پشت بر آن مىغلطيد). آب پس از هيجان و اضطراب امواجش آرام و مغلوب شد و در دهنه خوارى مطيع و اسير گشت. زمين گسترده شده در ميان آن آب پر موج ساكن شد و آب را از نخوت و كبر و از باد دماغ و سركشى و تجاوز باز داشت و دهان آن را كه پر موج بود بست و آب از آن همه هيجان و هيبت و جست و خيز به جاى خود نشست.
پس از آن كه هيجان آب از زير اطراف زمين ساكن شد و كوه هاى بلند سركشيده را كه بر دوش زمين قرار داشت بر روى خود حمل نمود، خداوند آب هاى چشمهها را از بالاى بينىهاى زمين (قله كوه ها) به جريان انداخت، و در پهن دشتها و رودخانهها سرازير ساخت، و حركات زمين را با كوه هاى لنگر انداخته، و به وسيله صخرههاى بزرگ سر به فلك برداشته، تعديل نمود. زمين به علّت نفوذ كوه ها در پهنه آن و به خاطر فرو رفتن ريشه كوه ها در اعماق آن، و سوار شدن آن صخرههاى بزرگ بر گردن و طبقات زيرين آن، آرامش و استقرار يافت و تمام نيازمنديهاى اهل زمين را از دل زمين بيرون آورد. سپس بلندي هاى زمين را كه بىگياه بود و آب چشمهها به آن نمىرسيد و …».[1]
آنچه در این بخش از این خطبه شریف در این گفتار نقل شد، اشاره مستقیم امیر المؤمنین به بحث دحو الارض و گسترش زمین در گذشته است.
2. اسحاق بن عبد اللَّه علوى عريضى[2] می گوید: پدرم با عموهايم سوار بر مرکب شده خدمت حضرت على بن محمّد «امام هادی» (علیهما السلام) رسيدند. ایشان در آن چهار روزى كه در سال روزه گرفته مىشود با هم اختلاف داشتند. در آن موقع امام (عليه السّلام) در صريا ساكن بود و هنوز به سامرا نرفته بود. امام (علیه السلام) فرمود: آمدهايد از روزهائى كه در سال روزه گرفته مىشود سؤال كنيد؟ عرض كردند: فقط براى همين آمده بوديم. فرمود: هفدهم ربيع الاول روزى است كه پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) متولد شده و روز بيست و هفتم رجب روزى كه پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله) به نبوت مبعوث گرديد و روز بيست و پنجم ذى قعده كه روز گسترده شدن زمين (دحو الارض) است و روز هيجدهم ذيحجه كه روز عيد غدير است.[3]
3. در روايتی از امير مؤمنان علی(علیه السلام) نقل شده است:«خداوند تعالی در روز بيست و پنجم ذی القعده کعبه[4] را بر زمین نازل فرمود و این اولین رحمت خدا بود كه از آسمان به زمين نازل شد».[5]
4. در حدیث دیگری از امير مؤمنان (علیه السلام) نقل شده است:«در آن روز (دحو الارض) اگر گروهی به ذکر خدا بپردازند، خداوند حاجتشان را پيش از آن که متفرق شوند برآورده سازد؛ خداوند در اين روز هزار هزار رحمت نازل میکند که قسمتی از آن شامل کسانی است که جمع گردند و به ذکر خدا بپردازند و روزش را روزه بدارند و شب آن را عبادت کنند».[6]
[1]. نهج البلاغه، محقق: محمد بن حسين، سید رضی، مترجم: انصاريان، حسين، ص 197 و 198، ناشر: پيام آزادى، چاپ دوم، تهران، 1386 ش.
[2]. عريض؛ نام دهى در هشت کیلو متری مدينه است.
[3]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 93، ص 266
[4]. شاید منظور از نزول کعبه به زمین، دستور ساخت آن از جانب حق تعالی به حضرت آدم (علیه السّلام) باشد.
[5]. ابن طاووس، على بن موسى، الإقبال بالأعمال الحسنة، ج 2، ص 37، محقق / مصحح: قيومى اصفهانى، جواد، ناشر: دفتر تبليغات اسلامى، چاپ اول، قم، 1376 ش.
[6]. همان، ج 1، ص 310.