searchicon

کپی شد

‏تاریخ پیدایش و پیشینه بنی اسرائیل

یهودیان خویشتن را بازماندگان طوایفی می‌دانند که در آغاز هزاره دوم پیش از میلاد در جنوب بین النهرین سکنی داشتند، سپس به سرزمین کنعان مهاجرت کردند. نسل های بعد به مصر کوچ نمودند. در مصر مقهور ستم فراعنه شدند و زندگی مشقت باری پشت سر گذاشتند.

درباره دوران اقامت این طوایف در بین النهرین اطلاع زیادی در دست نیست. آنها از شاخه های آرامی زبان قوم سامی بودند و یک واحد مستقل قومی یا زبانی به شمار نمی رفتند.

کهن ترین کتیبه ای که نام بنی اسرائیل در آن مندرج است (بنا بر منابع یهود) به مرنپتح (Merneptah)، فرعون مصر (1224 – 1214 پیش از میلاد)، تعلق دارد. او در پنجمین سال سلطنتش به سرزمین کنعان تاخت و در کتیبه خود چنین نوشت: شاهان مغلوب شدند و گفتند سلام…، تحنو ویران شد، سرزمین هتی ها آرام گرفت، کنعان به یغما رفت و شر بر سر آن فرو ریخت…، اسرائیل غمگین شد…، فلسطین بیوه زنی برای مصر شد، همه سرزمین ها متحد شدند و آرامش بر همه حکمفرما شد، هرکه آشوبگر بود در بند مرنپتح شاه درآمد.[1]

در تاریخ نگاری یهود پیوندهای آرامی، بنی اسرائیل مورد توجه قرار نمی گیرد و در تقسیم بندی قومی «عهد عتیق» نیز،  آرامی ها و عبرانی ها دو شاخه متمایز عنوان شده اند. عبرانی ها از تبار ارفخشد؛ سومین پسر سام  و آرامی ها از تبار آرام؛ کوچکترین پسر سام هستند.[2] با وجود این، در بررسی دقیق تر خاستگاه آرامی قبایل بنی اسرائیل و تأثیر عمیق فرهنگ و سنن آرامی بر آنان، حتی تا سده های متمادی پس از مهاجرت شان به سرزمین کنعان، آشکار است.

موطن اولیه آرامی ها نواحی شمال شرقی شبه جزیره عربستان؛ سرزمینی که در هزاره سوم پیش از میلاد دولت های سومر(Sumer) و اکد (Akkad) در آن پدید آمد و شهر تاریخی اور (Ur)، زادگاه ابراهیم (علیه السلام)، در آن قرار داشت.

در برخی از روایات «عهد عتیق»، خاندان ابراهیم (علیه السلام) گاه خود را آرامی می شمرند و حتی یعقوب، بنیانگذار بنی اسرائیل، ابراهیم (علیه السلام)، نیای خویش را، «آرامی آواره» می خواند: «پس تو به حضور یهوه، خدای خود، اقرار کرده بگو پدر من آرامی آواره ای بود و با عددی قلیل به مصر فرود شده در آنجا غربت پذیرفت و در آنجا امتی بزرگ و عظیم و کثیر شد».[3]

به علاوه، خاندان ابراهیم (علیه السلام) با آرامی ها خویشاوند نزدیک هستند. برادر ابراهیم (علیه السلام)، به نام «ناحور (Nahor)»، پدربزرگ فردی به نام «آرام» است[4] و اسحاق، پسر ابراهیم (علیه السلام)، از آرامی ها زن می گیرد[5] و همسر اول یعقوب نیز آرامی است.[6]

ابراهیم از تبار سام بود و در حوالی سال 1900 پیش از میلاد در شهر اور به دنیا آمد. او از اور به حران (Haran)، شهری در شمال شرقی فرات و در کناره راه تجاری بین النهرین به مدیترانه، مهاجرت کرد و سپس راهی کنعان شد.[7] در کنعان نخستین پسر او، از همسر دومش هاجر، به دنیا آمد و او را اسماعیل نام نهاد.

طبق اسطوره های عرب، اسماعیل در سرزمین عربستان به دنیا آمد و پسران او نیای قبایل دوازده گانه شمالی عرب هستند. در این روایت نیز نابت (نبط) فرزند نخست است و نام سایر اسباط با روایت «عهد عتیق» انطباق دارد. به گفته ابن هشام، «عرب جمله یا از نسل اسماعیل و یا از نسل قحطان» و قحطان بن عابر نیز، که نیای مردم یمن شناخته می شود، از تبار سام است.[8]

طبق اساطیر یهودی، پس از اسماعیل، از سارا همسر نخست ابراهیم (علیه السلام)، اسحاق به دنیا آمد. این پسر، برخلاف اسماعیل، دردانه و برگزیده «خدای اسرائیل» است: «عهد خود را با وی استوار خواهم داشت تا با ذریت او، بعد از او، عهد ابدی باشد».[9] اسحاق در «سرزمین موعود (کنعان)» به دنیا آمد و در این سرزمین درگذشت. پسر کوچک اسحاق؛ بنام یعقوب سومین «آباء بنی اسرائیل»، پس از ابراهیم (علیه السلام) و اسحاق است.

یعقوب دوازده پسر داشت که دوازده پسر یعقوب قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل، یا «اسباط دوازده گانه اسرائیل»، را بنیان نهادند. این قبایل عبارتند از: 1. روبین (روبن) (Reuben)، 2. شمعون (سیمئون) (Simeon)، 3. لاوی (لوی) (Levi)، 4. یهودا (جودا) (Judah,Yehuda)، 5. یساکار (یشحر، یساخر) (Issachar)، 6. زبولون (زبلون، زیالون) (Zebulun)، 7. دان (دون) (Dan)، 8. نفتالی ( نفتائیل) (Naphtali)، 9. جاد (Gad)، 10. اشیر (اشر، اسر) (Asher)، 11. مناسه (منسی) (Manasseh)، 12. افرائیم (Ephraim) 13. بنیامین (ابن یامین، بنجامین) (Benjamin). البته مناسه و افرائیم پسران یوسف (Joseph)؛ یازدهمین و محبوب ترین پسر یعقوب هستند.

قوم یهود به یهودا، چهارمین پسر یعقوب، منتسب است. در پایان زندگی یعقوب، یهودا ریاست بزرگ‌ترین و پرجمعیت ترین طایفه بنی اسرائیل را به دست داشت و از آن پس قبیله او مهم ترین قدرت سیاسی بنی اسرائیل به شمار می‌رفت. آنچه که بیان شد تاریخچه بسیار مختصری از پیدایش و پیشینه بنی اسرائیل است.[10]

 


[1]. دورانت، ويليام جيمز، تاریخ تمدن، ترجمه: آرام، احمد و پاشایی، ع و آریان پور، امیرحسین، ج 1، ص 352.

[2]. سفر پیدایش، 22 /10.

[3]. سفر تثنیه، 5 / 26.

[4]. سفر پیدایش، 22 / 22.

[5]. همان، 20 / 25.

[6]. همان، باب های 28-29.

[7]. سفر پیدایش، 26 / 11 – 31؛ 12 / 1 – 2.

[8]. ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویه (سیرت رسول الله)، ترجمه: همدانی، اسحاق بن محمد، ج 1، ص 21‏‎.‎

[9]. سفر پیدایش، 19/17.

[10]. به نقل از سایت راسخون.