کپی شد
اخلاق و منش امام حسین (علیه السلام)
امام حسین (علیه السلام) مظهر صفات پسندیده و کمالات نفسانى، و در همه جهات اخلاقى و رفتاری، نمونه کامل رسولالله (صلی الله علیه و آله) بود. سیره اخلاقی و رفتاری آنحضرت، نشان دهنده روح بلند و نشان تربیت در دامان پیامبر و علی (علیهما السلام) و تجسم قرآن کریم در عمل و اخلاق آن حضرت است. ایشان دارای صفات، اخلاق و رفتارهای بسیار پسندیدهای بود، که در این مقال مختصر، به برخی از آنها، بهصورت فهرستوار اشاره میشود:
آن حضرت مهمان نواز و بخشنده بود، به خویشاوندان رسیدگی میکرد، سائلان را محروم نمیگذاشت، به فقیران میرسید، برهنگان را پوشانده و گرسنگان را سیر میکرد، بدهی بدهکاران را میپرداخت ، بر یتیمان شفقت و مهربانی داشت، ضعیفان را کمک و یاری میکرد، صدقاتش فراوان بود و مالی که به دستش میرسید میان تهیدستان تقسیم میکرد. بسیار خدا را عبادت میکرد و روزه میگرفت، اهل شب زندهداری بود، گاهی در شب و روز هزار رکعت نماز میخواند، در ماه رمضان ختم قرآن میکرد، بیست و پنج بار پیاده به سفر حج رفت، شجاعتش زبانزد همگان بود، در میدان نبرد استوار و بی باک بود، ارادهای نیرومند و روحیهای والا داشت، هرگز ذلت و حقارت را نمیپذیرفت، مرگ را بر زندگی ذلیلانه ترجیح میداد، غیرتمند بود، در بیان حق، صراحت لهجه و صلابت داشت، حلم و بردباری و تحملش بسیار بود، کریم و بزرگوار بود و با کمترین بهانهای غلامان و کنیزان خویش را آزاد میکرد، شبها انبان غذا به در خانه محرومان میبرد، متواضعانه با فقیران و مساکین همنشین و همغذا می شد. امر به معروف و نهی از منکر را دوست میداشت و از خلافها و جنایتهای ستمگران به شدت انتقاد میکرد، جوانمرد و با فتوت و اهل گذشت بود، کینه به دل نمیگرفت، اهل عفو بود، بزرگی روح و کرم او، همه را شیفته رفتارش میساخت، خانهاش پناهگاه و مرکز امید درماندگان بود، پولها و بخششهایی را که معاویه میفرستاد میگرفت و میان فقرا تقسیم میکرد، سالی یکبار نصف همه دارایی خود را در راه خدا به نیازمندان صدقه میداد، ثروت را ذخیره نمیکرد، محاسن خویش را خضاب مینمود.
خصلتهای برجسته و سیره متعالی آن حضرت، در صحنههای مختلف نهضت عاشورا نیز جلوه داشت؛ بهعنوان نمونه: قاطعانه بیعت با یزید را رد کرد و از مدینه خارج شد، در سختترین شرایط محاصره و سختی و تشنگی در کربلا هم پیشنهاد تسلیم شدن و بیعت را نپذیرفت، عزتمندانه به استقبال شهادت رفت، جوانمردانه به حر و سپاه تشنه او در طول راه آب داد و بالاخره توبه حر را روز عاشورا پذیرفت، بیعت خود را از یاران برداشت تا هر که میخواهد برگردد، غلام و خادم خویش را هم آزاد گذاشت و از او خواست که اگر میخواهد برود، به یتیمان مسلم بن عقیل پس از شهادت پدرشان بسیار مهربانی کرد، شب عاشورا را برای مناجات و تلاوت قرآن و عبادت مهلت خواست، تا آخرین لحظات حتی در قتلگاه هم حالت تسلیم و رضا داشت، بر سختیها و شداید کربلا و شهادت اصحاب صبوری کرد، روز عاشورا با آن همه داغ و مصیبت و تشنگی و تنهایی؛ چون شیر جنگید و از انبوه دشمن نهراسید، با انگیزه امر به معروف و نهی از منکر اقدام به قیام علیه دشمنان کرد، بارها در طول سفر کربلا بیاعتباری دنیا را گوشزد کرد و زهد خویش را نشان داد، در روز عاشورا هتاکیهای دشمنان را با حلم و بردباری تحمل کرد، اثر انبانهایی که بهخانه محرومان برده بود، پس از شهادتش بر پشت و دوش آن حضرت دیده شد.[1]
در اینجا تنها به سه نمونه از خصوصیات رفتاری امام (علیه السلام)، به صورت تفصیلی اشاره میشود:
1. فروتنی برای مؤمنان:
رفتار امام حسین (علیه السلام) با طبقات تهیدست، متواضعانه بود و با افراد محروم و نیازمند جامعه، بسیار دوستانه و صمیمانه رفتار میکرد. آنان که در نظرسطحینگر و ظاهربین دنیادوستان و مادهپرستان، ارزشی نداشتند، در نظر ژرفنگر و خدابینانه امام حسین (علیه السلام) احترام داشتند و از مهر و صفای آنحضرت برخوردار میشدند. او از تکبر و خودبینی، سخت پرهیز میکرد و از آن بیزار بود. بنابر کلام صریح آنحضرت، این منش انسان دوستانه، برگرفته از قرآن کریم است؛ چنان که خداوند متعال درباره مستکبران میفرماید: «قطعاً خداوند به آنچه آنان در پنهانی انجام میدهند و آنچه آشکارا مرتکب میشوند، آگاهی دارد و خداوند، مستکبران را دوست نمیدارد».[2]
مسعدة بن صدقه نقل میکند: حضرت حسین بن علی (علیهما السلام)، گروهی مستمند را در راه دید که نشستهاند و پارههای نانی میخورند. آنان از حضرت خواستند که بر بساط آنان بنشیند و از غذای آنان تناول فرماید. حضرت در کنار آنان نشست و با آنان غذا خورد. آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: «… راستی که خداوند، مستکبران را دوست نمیدارد».[3]
پس از آن فرمود: «من شما را اجابت کردم. اکنون شما مرا اجابت کنید». عرض کردند: «آری، ای زاده رسولالله!» و با آن حضرت، به خانه ایشان آمدند. حضرت به رباب فرمود: «آن چه را ذخیره کردهای، بیاور»،[4] و همه را در راه خدا به آنان بذل فرمود.
2. هدیه برتر:
در قرآن کریم آمده است: «هر گاه به شما تحيّت گويند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهيد يا (لا اقل) بههمانگونه پاسخ گوييد! خداوند حساب همه چيز را دارد».[5] این آیه شریفه، چگونگی رفتار انسان را با کسانی که به او تحیت میفرستند و به وی احترام میگذارند، بیان فرموده است. خلاصه مضمون آیه، این است که خوبی، تحیت و احترام فرد را نادیده نگیرید و از کنار آن، بیتوجه عبور نکنید، بلکه دست کم، همانند تحیت، احترام و بزرگداشتی که او برای شما به کار برده است، درباره او بهکاربرید و البته کرامت نفس، ایجاب میکند که با کیفیت بهتر و بالاتری، احسان او جبران شود.
اَنس میگوید: من در خدمت امام حسین (علیه السلام) بودم که کنیزی وارد شد و دستهگلی را به آن حضرت تقدیم کرد. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزاد هستی و من تو را برای خاطر خداوند، آزاد کردم». من عرض کردم: کنیز به شما، یک دسته گل تقدیم کرد، دستهگلی که مهم نیست و بهای چندانی ندارد، ولی شما او را آزاد میسازید؟!. امام حسین (علیه السلام) در پاسخ فرمود: « کذا أدَّبنا الله؛ خداوند، ما را اینگونه تأدیب کرده است. سپس امام این آیه را تلاوت فرمود : (… و چون بر شما درود گفته شد، شما بهتر از آن، پاسخ دهید یا همان را (در پاسخ) برگردانید)[6] و در اینجا بهتر از آنچه او هدیه کرده، آزادی او است».[7] امام (علیه السلام) در این رفتار والا به قرآن کریم استناد کرده، به صراحت، اخلاق بسیار والای خود را، الهام گرفته از تعلیم و تربیت خداوندی و از رهگذر آیه شریفه قرآن میداند.
3. احسان به خلافکار:
آن حضرت، غلامی داشتند که بهعلت ارتکاب کار خلافی، مستحق کیفرشده بود. حضرت دستور داد که او را تأدیب کنند. غلام عرض کرد: «ای مولای من! «وَالْکـظِمِینَ الْغَیظ؛[8] … آنانکه خشم و غضب خود را فرو میبرند…». حضرت فرمود: «او را رها کنید». غلام در ادامه گفت: «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاس؛[9] … و از خطا و لغزش مردم درمیگذرند …». حضرت فرمود: «من تو را عفو کردم و از خطای تو درگذشتم». او گفت: «وَاللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِین؛[10] خداوند نیکوکاران رادوست دارد». امام حسین (علیه السلام) فرمود: «تو برای خدا آزاد هستی و آنچه تاکنون از سوی من برای تو بوده است (به تو داده شده است)، از هم اکنون دو برابر آن از برای تو خواهدبود».[11]
[1]. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 65؛ فيض كاشانى، ملا محسن، المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، تصحيح و تعليق: غفارى، على اكبر، ج 4، ص 222؛ الحسنى، هاشم معروف، سيرة الأئمة الاثني عشر عليهم السلام، ج 3، ص 28؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ترجمه: زوارئی، حسین، ج 2، ص 14 به بعد.
[2]. نحل، 23.
[3]. همان.
[4]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 257.
[5]. نساء، 86.
[6]. همان.
[7]. کشف الغمة فی معرفة الائمة ، ج 2، ص 32.
[8]. آل عمران، 134.
[9]. همان.
[10]. همان.
[11]. کشف الغمة، ج 2، ص 31.