Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

‏آثار و نتایج واقعه کربلا

قیام و شهادت مظلومانه امام حسین (علیه السلام) و یارانش در کربلا، تأثیر بیدارگرانه و حرکت آفرین داشت و خونی تازه در رگ های جامعه اسلامی دوانید و آثار آن، در طول تاریخ، جاودانه ماند.

برخی از آثار و نتایج واقعه کربلا را می توان این چنین برشمرد:

1. احیای دین اسلام و حفظ آن از نابودی:

امام (علیه السلام)، با قیام و شهادتش، پيروزى عظيمى به دست آورد كه هيچ انقلاب ديگرى تاکنون به دست نياورده است؛ زيرا اهداف و اصولى كه به خاطر آنها مبارزه كرد، پيروز گشتند و از مهم ترين آنها پيروزى بر نظام اموى بود كه سرنوشت اسلام را به بيهودگى گرفته و براى ريشه كن ساختن آن می كوشيد تا اثرى از آن بر صحنه زندگى نماند. امام حسين (عليه السّلام) سرنوشت دين اسلام را بر عهده گرفت و در راه آن شهيد شد و به اسلام، تازگى‏اش را باز بخشيد و خطرى را كه بر آن چنگ انداخته بود، نابود ساخت.[1]

«ماربين» فيلسوف آلمانى مى‏گويد: «انسان با وجدان، هرگاه در اوضاع آن روزگار و چگونگى موفقيت بنى اميه در اهدافشان و دست يابى آنان بر همه طبقات مردم و نيز تزلزل مسلمانان … دقت كند، براى او شكى نمى‏ماند كه حسين با كشته شدنش، دين جدّش و قوانين اسلام را زنده كرد؛ زيرا اگر آن واقعه پيش نمى‏آمد و آن احساسات صادقانه در ميان مسلمانان پيدا نمى‏شد … و اگر كشته شدن حسين نبود، قطعا اسلام بر آن چه اينک هست، نمى‏بود، بلكه ممكن بود آثار و قوانينش نابود شود؛ زيرا در آن عصر، اسلام تازه (اسلام بنی امیه) در صحنه گيتى ظهور كرده بود».[2]

2. بیداری مردم و رسوایی یزیدیان و حزب حاکم اموی:

یکی از آثار و نتایج نهضت عاشورا، بیداری مردم و رسوایی یزیدیان و حزب حاکم اموی بود. مردم متوجه شدند که چه اتفاق هولناک و عظیمی در عالم اسلام رخ داده و به تدریج به ماهیت پلید بنی امیه و اعمال ننگین آنان پی بردند؛ به عنوان نمونه: در سفر اسارت اهل بیت (علیهم  السلام) به شام، وقتی قافله اسرا به «تکریت» رسیدند، مسیحیان آن جا در کلیساها جمع شده و به نشان اندوه بر کشته شدن امام حسین (علیه السلام)، ناقوس نواختند و نگذاشتند سربازان دشمن وارد آن جا شوند. به شهر «لینا» که رسیدند، مردم آن جا همگی گرد آمده، بر حسین و دودمانش (علیهم السلام) سلام و درود فرستادند، امویان را لعن کرده و سربازان را از آن جا بیرون کردند. سربازان چون خبر یافتند که مردم «جُهینه» هم جمع شدند تا با آنان بجنگند، وارد آن نشدند. به قلعه «کفر طاب» رفتند، به آن جا نیز راهشان ندادند. به «حمس» که وارد شدند، مردم تظاهرات کردند و شعار دادند: «اَ کُفْراً بَعدَ ایمانٍ وَ ضَلالا بَعدَ هُدی؟؛ آیا کفر پس از ایمان و گمراهی بعد از هدایت؟» و با آنان درگیر شدند و تعدادی را کشتند.[3]

3. احساس گناه و شرمساری در مردم جامعه، به دلیل یاری نکردن حق و کوتاهی در ادای تکلیف.[4]

4. فرو ریختن ترس و رعب از اقدام و قیام بر ضد ستم و بیداری روح مبارزه در مردم.[5]

5. به وجود آمدن پایگاه نیرومند، عمیق و گسترده تبلیغی و سازندگی در طول تاریخ، بر محور شخصیت و شهادت امام حسین (علیه السلام) و بر اساس ارزش های نوین عاشورایی.[6]

6. تبدیل شدن کربلا به دانشگاه عشق و ایمان و جهاد و شهادت، برای نسل های انقلابی شیعه و پدید آمدن انقلاب های متعدد با الهام از حماسه کربلا؛ مانند «انقلاب توابین»، « انقلاب مدینه»، «قیام مختار» و « قیام زید».

«فرهنگ شهادت» و انگيزه جهاد و جانبازى كه در انقلاب اسلامى ايران و هشت سال دفاع مقدس در جبهه‏ها جلوه‏گر بود، گوشه‏اى از تأثيرپذيرى از حادثه عاشورا است. شور حسينى جبهه‏هاى رزم ايران، گواه روشن تأثيرگذارى كربلا در قرن ها پس از آن حماسه مقدّس است.[7]

7. الهام بخشی عاشورا به همه نهضت های رهایی بخش و حرکتهای انقلابی تاریخ

تأثير حماسه عاشورا را در انقلاب هاى بزرگى كه در طول تاريخ پس از عاشورا، بر ضدّ ستم انجام گرفته، نبايد از ياد برد. حادثه کربلا، نه تنها گشاینده جبهه اعتراض بر علیه حکومت امویان و سپس عباسیان بود، بلکه الهام بخش همه نهضت ها و حرکت های انقلابی در مقابل همه حکومت های مشابه اموی و عباسی شد. «گاندي»؛ رهبر ملی و معنوی هند و بنیانگذار استقلال هند از سلطه انگلیس، می گوید: «من نهضتم را مديون حسين بن علي (علیهما السلام) هستم و من چيز تازه اي براي مردم هندوستان به ارمغان نياورده ام».[8]

8. شناخت اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) به عنوان نمونه های کامل پیشوایی امت.[9]

9. شکوفایی موهبت های ادبی و پدید آمدن ادبیات عاشورایی.[10]

10. برپایی منابر وعظ و ارشاد، به عنوان وسيله آگاهی بخشی به مردم‏.[11]


[1]. شريف قرشى، باقر، زندگانى حضرت امام حسين (عليه السلام)، مترجم: محفوظى اهوازى، سيد حسين، ج ‏3، ص 525 و 526.

[2]. همان، ص 526.

[3]. محدثى، جواد، فرهنگ عاشورا، ص 21.

[4]. همان.

[5]. همان، ص 21 و 22.

[6]. همان، ص 22.

[7]. همان.

[9]. فرهنگ عاشورا، ص 22.

[10]. ر.ک. همان.

[11]. همان، ص 23.