Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

یگانگی خداوند و استفاده از ضمیر جمع

علمای علم عقاید (كلام اسلامی) دلایل متعدّد عقلی بر یگانه بودن خدا آورده اند و یگانه بودن خدا بدین معنا است كه تنها او است كه مستقلا و بدون نیاز به هیچ كس و هیچ چیز، خلق می كند و روزی می دهد و هدایت می كند و می میراند و…. كه در علم كلام از اینها به توحید در خالقیت و توحید در رازقیت و توحید در هدایت و…. تعبیر شده است.

سخن فوق به این معنا نیست كه كسی و چیزی در خالقیت و رازقیت و هدایت و مانند آن هیچ نحوه سببیتی ندارد، بلكه حكمت خداوند این گونه اقتضا نموده كه خلق كردن و رزق دادن و هدایت نمودن، بلكه غالب افعال خود را از راه اسباب و مجاری خود اجرا می كند.[1]

به عنوان مثال هر چند خداوند می تواند كه به طور مستقیم و بدون هیچ واسطه ای، بیماران را شفا دهد یا گرسنه ها را سیر كند یا گمراهان را هدایت كند، ولی بر اساس حكمت خود این گونه پسندیده كه برای هر كاری مجرا و اسباب خاص قرار داده است و هر كاری را از راه همان مجرا انجام می دهد. پس گرسنه ها را با نانی كه خود آفریده است سیر می كند. مریض ها را با داروئی كه خود آفریده و به وسیلۀ طبیبی كه خود آفریده و تربیت كرده است شفا می دهد. البته نان و طبیب و دارو و همۀ اسباب، به اذن او اثر می كنند و نتیجۀ خاص خود را دارند و وقتی دارو و طبیب و نان و آب و همه، وجود خود را دائماً از او می گیرند و به خواست او چنین آثاری را دارا هستند، پس این گونه تأثیرات هیچ منافاتی با توحید و یگانگی خدا در ابعاد و زوایای مختلف خود ندارد و آنها شریك خداوند نیستند، بلكه مخلوقاتی هستند كه در همه چیزشان از جمله آثاری كه دارند محتاج به او هستند.

حال با توجه به مطالبی كه گذشت به بررسی اصل موضوع می پردازیم:

هر چند خداوند یگانه است و می بایست هر گاه از افعال خود خبر می دهد، از كلمه و ضمیر مفرد استفاده كند،[2]  لذا بارها در قرآن به این نحو از خود تعبیر آورده است،[3] اما در زبان عربی و گاهی غیر عربی، متكلم و گوینده به دلایل متعدد، برخی مواقع به جای این كه بگوید: “من” این كار را انجام دادم. می‌گوید: “ما” این كار را انجام دادیم.

در زیر به برخی از این دلایل اشاره می كنیم:

1. قرآن كریم زبان محاوره ای مردم را كه بهترین وسیلۀ ارتباط با آنها است برگزیده است و مردم در زبان محاوره ای خود گاهی می گویند فلانی جوانمرد است. در حالی كه اصولاً ممكن است زن باشد نه مرد. در قرآن كریم هم داریم كه “انتم الفقراء الی الله…” و ضمیر انتم مذكر است، در حالی كه خطاب عمومی است و زن و مرد را در بر ‌می گیرد و هر عاقلی می فهمد كه منظور همۀ انسان ها هستند نه فقط مردان. در مورد ضمیر جمع و مفرد نیز می بینیم كه بارها افراد به جای ضمیر مفرد از ضمیر جمع استفاده می كنند؛ مثلاً ما آمدیم شما نبودید. كه هم در ضمیر “ما” و هم در ضمیر “شما” كه حالت جمع دارد، منظور گوینده و شنونده مفرد است، اما برای تعظیم، احترام و شخصیت بخشیدن از ضمیر جمع استفاده شده است. در مورد خداوند تبارك و تعالی نیز گاه از باب تشریف و تعظیم از “نحن” استفاده می شود.[4]

به هر حال متكلم برای این كه عظمت خود را به مخاطب گوشزد كند، به جای این كه بگوید “من”، از كلمۀ “ما” استفاده می كند كه دلالت بر عظمت و بزرگی متكلم دارد.

مثالی از قرآن: در آیۀ اوّل سورۀ فتح می فرماید: “إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِینا”.

بعضی از مفسران گفته اند: در این جا خداوند به خاطر اشاره به عظمت خود گفته است: ما شهر مكه را فتح كردیم: اما این كه چرا در این آیه تعبیر به ما فرمود، براى این است كه تعبیر به ما كه به عظمت اشاره دارد، با ذكر “فتح” مناسب تر است. این نكته در آیۀ: “انا ارسلناك شاهدا …” نیز جریان دارد.[5]

2. گاهی هم متكلّم برای نشان دادن عظمت كاری كه انجام داده است به جای این كه بگوید: من این كار را انجام داده ام. می‌گوید: ما انجام داده ایم؛ مانند: “إِنَّا انزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْر” یا “إِنَّا أَعْطَیْنَاكَ الْكَوْثَرَ” كه بر عظمت قرآن و كوثر دلالت دارد.

3. گاهی هم خداوند متعال برای این كه ما را توجه دهد به اسبابی كه او برای انجام گرفتن كاری قرار داده است به جای این كه بگوید: من انجام دادم. تعبیر به ما می كند. لذا در ذیل آیۀ چهارم از سورۀ رعد در تفسیر المیزان می خوانیم:

و همین تعبیر به «ما»، در آیه:(ما بعضی را بر بعضی برتری دادیم) خالى از اشعار به این معنا نیست كه در این بین، غیر از خداى سبحان اسباب الاهى نیز در كارند، كه به امر او عمل نموده، و همه به خداى سبحان منتهى مى شوند.[6]

همچنین در ذیل آیۀ 61 از سورۀ یونس در تفسیر نمونه چنین آمده است: تعبیر به صیغۀ جمع در مورد خداوند، با این كه ذات پاك او از هر جهت یگانه و یكتا است، براى اشاره به عظمت مقام او است و این كه همواره مأمورینى سر بر فرمان او دارند، و در اطاعت امرش آماده و حاضرند، و در واقع سخن تنها از او نیست، بلكه از او است و آن همه مأموران مطیع او هستند.[7]

یادآوری:

ممكن است كه در یك آیه هر سه حكمت جمع شده باشد؛ یعنی به صورت جمع آمده تا هم نشانگر عظمت فاعل باشد و هم نشانگر عظمت و بزرگی فعل و هم به اسباب توجه شده باشد؛ مانند: “إِنَّا انزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ” كه این سه مورد در این آیه جمع شده است.



[1]. “أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب”‏، کلینی، كافي، ج ‏1، ص 183، باب معرفة الإمام و الرد إليه… .

[2]. در این صورت سؤال از این که چرا خداوند در برخی از موارد از ضمیر مفرد استفاده کرده است، وجهی ندارد و تنها این سؤال باقی می ماند که چرا خداوند همیشه از ضمیر مفرد استفاده نکرده است؟ و این همان چیزی است که در بحث به آن پرداخته شده است.

[3]. همانند: “ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم…”، غافر،60 و… .‏

[4]. برای آگاهی بیشتر، نک: مكارم، ناصر، پرسش و پاسخ، ج 3، ص 256.

[5]. المیزان، ترجمه، ج 18، ص 385.

[6]. المیزان، ترجمه، ج 11، ص 401.

[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 6، ص 358 ، همچنین در این باره نک: معارف قرآن، مصباح يزدی، ص 106- 114.