searchicon

کپی شد

گفت‌وگو با آیت الله سیدان در خصوص مکتب تفکیک

دیدار با حضرت آیت الله سیدان دریک عصر بهاری ( که در کنار استاد محمد رضا حکیمی یکی ازمروّجان مکتب تفکیک می‌باشد) برای بنده (دکتر مهدوی) بسی مایه سرور انبساط خاطر می‌نمود آنچه که در این نشست جالب بود متانت، حسن خلق و انکسار ایشان بود که فراتر از استدلالات ایشان در تأیید مدّعایشان، به صمیمیّت در دل و جان می‌نشست. این مناظره مستقیم چند ساعته در لاهیجان تکوین یافت و مسائل متنّوع و قابل توجّهی را دربر داشت که ان شاء الله به زودی در کتابی مستقل تحت عنوان مکتب تفکیک و عقلانیت زمانه منتشر خواهد شد. در این جا تنها به چکیده ای از این بحث اشاره می‌شود :

دکتر مهدوی: چنانکه استحضار دارید حدود دو دهه است که مبانی اعتقادی و فکری مکتب تفکیک در کشور ما رشد و نضج گرفته است و موافقان و مخالفانی را در این خصوص برانگیخته است. گفته می‌شود این مکتب عقلانیت فلسفی را در آماج خود قرار داده است، البته استاد حکیمی در آثار خود در این ارتباط به تفصیل نکاتی را آورده که مویّد نوعی عقلانیت می‌باشد؛ عقلانیتی که البته در تضاد آشکار با آرای  فیلسوفان جهان می‌باشد. به نظر جنابعالی چگونه می‌توان بین عقلانیت و مدلولات اهالی تفکیک، قائل به تجمیع شد؟

آیت الله سیدان: مکتب تفکیک به طور کلی در تقابل با عقلانیت نیست! عقل در کارهای مربوط به خود می‌تواند صاحب ایده و نظر باشد؛ مثلاً در طبیعّیات و ریاضیات در علم طب کسی نمی‌تواند مخالف دستورات عقل باشد. هر بیماری باید به اجتهاد پزشک متخصص گردن بگذارد، اما ورود عقل در حوزه ذات الهی و مسائل مربوط به معاد جسمانی، نوعی تخطی از حوزه عقل است. ملاصدرا در مباحث معاد به خطا رفته است، ابن سینا هم همین‌طور هر چند او مستبصر گردیده و معاد جسمانی را به جهت اعتقاد به پیامبر (صلی الله علیه و آله) پذیرفته است .

دکتر مهدوی: عقل خودکامه نیست، عقل با همه منزلت و گرانیگاه خود نمی‌تواند توتالیتر باشد.

آیت الله سیدان: منظور شما از این جمله چیست؟

دکترمهدوی: یعنی اینکه عقل به غایت  فروتن است. خوب! این مسئله روشن است و از فرط وضوح، ظاهراً حاجت تقریر و بیان این همه نیست! اهالی متافیزیک مانند: افلاطون، ارسطو، فارابی و جلوتر ملاصدرا نیز به این نکته اشارت و بلکه تصریح نموده‌اند که عقل محدود را در دائره مسائل نامحدود، راهی و جایی نیست؛ یعنی اینکه خود عاقلان می‌دانند که: عقل داند که در این دائره سرگردانند! اساسا آدمی زمانی می‌تواند از یک چیز به تمامیت، سخن بگوید که آن چیز به تمامیت، در برابر او ایستاده باشد. ما به تمامیت مسائل متافیزیکی احاطه نداریم. الوهیت راز است نه مسئله!

آیت الله سیدان: اما اینطور نیست.! مواردی وجود داردکه فیلسوفان درکار خود  به این کار پرداخته‌اند. از ذات خدا سخن گفته‌اند و در باره ماهیت معاد اظهار نظر فرموده‌اند و به جایی رفتند که نمی‌بایست می‌رفتند.

دکتر مهدوی: استناد به پاره‌ای از موارد جزئی منطقاً نمی‌تواند اثبات‌گر ادعای جنابعالی باشد. النادر کالمعدوم، بر نادر حکم نتواند کرد، خصوصاً بعد از کانت، حیطه عقل نظری از حیطه عقل عملی کلّا منفک می‌شود؛ یعنی اینکه در تفلسف کانتی، متافیزیک کاملا قفل می‌شود و الهیات هم به اخلاقیات ارجاع می‌گردد، اگر شما بر ما خرده نگیرید، شاید بتوان گفت که خود کانت هم یک تفکیکی قهّار می‌باشد .

آیت الله سیدان: اگر اینطور باشد، ما هیچ مشکلی با آقایان فلاسفه نداریم !

دکتر مهدوی :بله! فکر می‌کنم که گاه بسیاری از مشکلات متفکران در فهم معانی و مدلولات سخن آنان است. یک وقت‌هایی سوء تفاهمات از جایی بر می‌خیزد که مقاصد افراد به نحو مطلوب و منقّح درک نمی‌شود.

دیرزمانی است که فلسفه به فقر مصالح خود در پرداختن به امور استعلایی پی‌برده‌است. پیشتر از این حکیمان ما گفته‌اند: عجز از ادراک، خود نوعی از ادراک است. اگر اجازه بفرمایید اینجا مایلم سؤالی را مطرح کنم که اخیراً در پاره‌ای از محافل درباره تفکیکی‌ها مطرح است و آن این‌که اینان منتقدان خود را گاه با الفاظ و القاب نامناسب می‌نوازند؛ مثلاً جناب استاد حکیمی عدم باور به مبانی اهل تفکیک را نوعی تقابل با اسلام و مذهب می‌داند یا در مورد شما هم – با چنین حسن و خلق و تواضع فکری – گفته می‌شود که شما گاهی عصبانی می‌شوید و نقادان این مکتب را  ….

آیت الله سیدان :‌اصلاً چنین نیست، من که ابن عربی را منحرف‌ترین افراد تاریخ تفکر دینی می‌دانم، تا کنون کلمه دور از نزاکت درباره او به کار نبرده‌ام. چرا باید چنین کرد؟! در اینجا بحث ما تنها  این است که چرا باید نسبت به مقدسات و مسلمات دین بی‌پروایی داشته باشیم؟ مرحوم شیخ محمد تقی آملی بحث معاد ملاصدرا را قبول نمی‌کند. خود میرزا احمد آشتیانی می‌گوید: معاد جسمانی نه تنها ضرورت اسلام، بلکه ضرورت ادیان است، البته عقل اشتباه نمی‌کند، این عاقل است که اشتباه می‌کند.

دکتر مهدوی :بنده بر این باورم که نباید در معرفت‌شناسی دینی گزاف گرایانه دچار اختلاط و اقتباس گردیم. دین اصالت و اصابت خاص خود را دارد، نمی‌توان آن را با یک سلسله افکار نامناسب و مغشوش، مخدوش نمود. هیچ کتابی فراتر از قرآن نمی‌نشیند، به تعبیر مولانا :

با چنین نوری چو پیش آری کتاب

جان وحی آسای تو آرد عتاب

اما در عین حال این حقیقت نباید باعث آن شود که ما از علوم بشری در فهم بهتر و بیشتر دین غفلت بورزیم. متأسفانه در نفی و نقد دستاوردهای بشری در اهالی تفکیک، نوعی افراط دیده می‌شود؛ یعنی اینکه وقتی به آرای بنیانگذاران این مکتب می‌نگریم، به وضوح از بشر، سلب اعتبار می‌شود. گویا بشر از جهت بشری ظلمت محض است، معلوم است که نتیجه این سیاه‌نمایی چیزی جز رهبانیت فکری و نهیلیسم فلسفی نیست؟

آیت الله سیدان: همانطور که مطرح کردم نظر من این است که عقل گستره‌ای دارد که می‌تواند در آن فعال باشد، فقط باید نصوص را نشانه نگیرد. من در جلساتی هم که با بعضی از بزرگان؛ مانند آیت الله جوادی آملی داشته‌ام، این نکته را مطرح کرده‌ام که حشر بدن خاکی از نصوص دین است.

دکتر مهدوی :بنده با این‌که دیرسالی است به این مسئله می‌اندیشم، در عین حال که حق انتقاد را به عنوان یک متدولوژی برای خود محفوظ می‌دارم نمی‌خواهم، علی الطلاق مبانی و آنتولوژی تفکیکی‌ها را زیر سؤال ببرم. در برخی از نوشته‌های خود هم به این مسئله اذعان نموده‌ام که مرز وحی عیناً مرز معارف بشری نیست؛ لذا نمی‌توان با منطق ناصواب «هرکجا طلبی» به سراغ داوری در دین رفت. در پایان خیلی خوشحالم که امروز این فرصت دست داد و با حسن تقریر و روایت شما از این مکتب بیشتر آشنا شدم؛ به تعبیر سعدی:

تو بردی از دل من میل هرکجا طلبی

مرا که قبله پرستم چکار با اصنام !