کپی شد
گرایش برخی از معتزله به تشیع
یکی از شواهدی که اصالت فکر شیعی را نشان می دهد و این که معتزله تحت تاثیر شیعه واقع شده اند، گرایش برخی از معتزله به تشیع است. در حالی که سابقه ندارد کسی عمری را در تشیع بگذراند و سپس جذب معتزله شده باشد.
صاحب المعیار و الموازنه می نویسد: “انک لم تر شیعیا قط رجع القهقری بل یزداد فی الافراط و یغلو فی القول و لایرجع الی التقصیر حتی یسیر بالافراط رافضیا کبیرا قال بعض الناس ارنی شیعیا صغیرا اراک رافضیا کبیرا”.[1]
دانشمندانی که جذب شیعه شده اند، عبارتند از:
1. ابن قبه رازی که در آغاز معتزلی بود سپس شیعه شده[2] و مدت ها قبل از دوره شیخ مفید،سید رضی و سید مرتضی از دنیا رفته است.
2. محمد بن عبدالملک بن محمد تبان.[3]
3. محمد بن عبدالله بن مملک اصفهانی[4]؛ به نظر می رسد آنچه آقای جعفریان درباره عبدالرحمن بن احمد نوشته اند[5] که او معتزلی بوده و شیعه شده و مطلب را از نجاشی نقل می کنند اشتباه باشد، چون عبارت نجاشی این است: “عبد الرحمن بن احمد بن جبرویه… متکلم من اصحابنا حسن التصنیف جید الکلام و علی یده رجع محمدبن عبد الله بن مملک الاصفهانی من مذهب المعتزله الی القول بالامامه “.[6]
4. علی بن محمد بن عباس.
5. علی بن عیسی، رمانی بغدادی; قصته… قد عرف عنه الثبات فی الرای و المذهب و الصمود امام النوازع الفکریه و الزعازع المذهبیه و ان قصة مع السری الرفاء لتعکس هذه الناحیه من خلقه النفسی و العلمی … فالرمانی بهذه النفسیه نجدهم یذکرون عنه انه رافضی.
6. یکی از افرادی که گفته شده بخشی از اندیشه های او تحت تاثیر شیعه بوده نظام است واین تاثیرگذاری به دلیل ارتباط و مباحثات او با هشام بن حکم بوده است.[7]
نظام در انکار قیاس با شیعه هم عقیده است و بسیاری از مثال هایی که در رد قیاس ذکرکرده، در کلام امام صادق(ع) در رد بر ابوحنیفه آمده است.[8]
البته بحث مستقلی هم درباره ابن راوندی و ابو عیسی وراق لازم است که این دو معتزلی بودند و بعد برگشتند مخصوصا ابن راوندی که کوبنده ترین نقدها را بر معتزله در فضیحة المعتزله وارد کرد که خیاط در “انتصار” ناله اش از دست او بلند است و هرگونه تهمتی را نثار او می کند، حال آیا ابن راوندی که از معتزله برگشت سرانجام شیعه شد یا نه یا اول شیعه شد و بعد هم به الحاد گرایید، سخنان اندیشمندان درباره او خیلی گوناگون است و نوعا او را به زندقه و الحاد متهم کرده اند، در بین شیعه سید مرتضی او را محتاطانه از آن اتهامات بری می داند.[9]،[10]
[1]. المعیار و الموازنه، ص 32.
[2]. فهرست شیخ طوسی، ص 297 و 298; وسائل الشیعه، ج 20، ص 332; دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 4، ص 446; حسین مدرسی، مکتب در فرایند تکامل، ص 161; رجال علامه، ص 143; رجال ابی داود، ص 321.
[3]. تضد الایضاح، ص 300; رجال ابی داود، ص 322; جامع الرواة، ج 2، ص 146; رجال علامه; ص 164.
[4]. رجال نجاشی، ص 269; رجال ابی داود، ص 321 و 320; جامع الرواة، ج 2، ص 144; رجال علامه، ص 161.
[5]. مناسبات فرهنگی بین شیعه و معتزله، ص 61.
[6]. رجال نجاشی، ص 164.
[7]. شهرستان، ملل و نحل، ج 1، به نقل از مجله تراثنا، شماره 30، ص 180 و مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 201.
[8]. نظریه الامامه لدی الشیعة الاثنی عشریه، ص 459.
[9]. شافی، ج 1، ص 87 تا 89 به نقل از مناسبات فرهنگی، ص 76; مهدی محقق، بیست گفتار، ص 28.
[10]. برگرفته از مقاله”تأثیر اندیشه های کلامی شیعه بر معتزله” نوشته آقای قاسم جوادی.