کپی شد
کیفیت اعتماد به حدیث
وقتی که نوبت به اعتماد به یک حدیث و روایتی می شود و یا صحبت بر سر وجود یا عدم وجود یک نفر راوی یا شرح حال او از نظر این که آیا این شخص مورد اعتماد است یا خیر؟، پیش می آید، این گونه نیست که ما بدون هیچ بررسی و دقّت یک حدیث را به صرف این که در یک کتاب روایی آمده است، قبول کنیم تا بعد این شبهه پیش آید که این احادیث قابل اعتماد نیستند؛ زیرا وقتی صحبت از پذیرش یا ردّ یک روایت یا یک راوی می شود، با استفاده از قواعد و اصول دو علم رجال و درایه آن راوی و روایت او مورد ارزیابی قرار می گیرد. و تا با دلائل و قرائن و شواهد محکم به صحت یک روایتی یا مورد اطمینان بودن یک راوی پی نبرند، به آن روایت و راوی اعتماد نمی کنند.[1]
با تلاش های وافر و پیگیری های مجدّانه و طاقت فرسا از طرف ائمه (ع) و اصحاب ایشان، تراث غنی و نسبتاً سالمی به دست ما رسیده است، ولی در عین حال علما و مجتهدین با عنایت به همۀ این تلاش ها خود را از کاوش سندی و متنی و یافتن قرائن و شواهد در به دست آوردن ملاک هایی برای تشخیص روایات صحیح واقعی از دیگر روایات بی نیاز نمی دانند، علما و مجتهدان با بررسی سند روایات و بررسی صحت انتساب کتب اولیه (که روایات کتب اربعه از آنها گردآوری شده است) به صاحبانش، چه بسا روایات صحیح السند و المتن را به خاطر بعضی از قرائن قطعی قبول نکنند؛ مثلا 1. روایت مخالف قطعی با قرآن باشد. 2. مخالف با اصول مذهب باشد. 3. مورد اعراض علمای امامّیه در طول تاریخ واقع شده باشد. 4. روایات از روی تقیه صادر شده باشد. 5. روایات دارای نشانه های جعل باشد و … .
پس برای پذیرش احادیث، دو علم رجال و درایه وجود دارد که ما به احادیث و راویان بعد از برخورداری از ملاک هایی که ذکر شد اعتماد می کنیم.