کپی شد
کودکی تا جوانی حضرت داوود (علیه السلام)
از سرگذشت حضرت داوود (علیه السلام) در دوران کودکی تا نوجوانی و ابتدای جوانی، اطلاع دقیقی در دست نیست، اما اولین گزارشی که از ابتدای جوانی آن حضرت صورت گرفته، بیانگر حضور او در جنگی نابرابر در مقابل دشمن قدرتمندی؛ مانند جالوت است.
امام رضا (علیه السلام) در ضمن حدیثی می فرماید: «… خداوند به پيامبر[1] آنها (بنی اسرائیل) وحى نمود: جالوت توسط مردى کشته مىشود که زره موسى (علیه السلام) برازنده قامت او باشد. او مردى از اولاد لاوى بن يعقوب است که نامش «داوود پسر آسى» است. آسی چوپان بوده و ده پسر داشت که کوچکترين آنها داوود بود. زمانى که طالوت در ميان بنى اسرائيل به حکومت مبعوث شد و آنها را براى جنگ با جالوت گرد هم آورد، مأموران را در طلب آسى و فرزندان او فرستاد. وقتى آسى حاضر شد، پس زره موسى (علیه السلام) را بر تن يکايک فرزندان او پوشانيدند. زره بر تن بعضى از آنها بزرگ و بر بعضى ديگر کوچک بود. در این هنگام طالوت گفت: آيا کسى از فرزندان تو هست که حضور نداشته باشد؟ او گفت: آرى کوچکترين پسرم را جهت نگهبانى از گوسفندان به جاى خود قرار دادم. پس (آسی) یکی از فرزندان خود را به دنبال او فرستاد. داوود در حالى که سنگ قلابى (فلاخن) به همراه خود داشت، آمد. نقل شده: در مسیر راه، سه سنگ به زبان آمده و به داوود گفتند: اى داوود ما را همراه خود ببر، داوود که جوانى قوى هيکل و قدرتمند بود آنها را برداشت و در خورجين خود قرار داد.
وقتى به نزد طالوت رسيد، طالوت زره موسى (علیه السلام) را بر تن او کرد و زره دقيقا اندازه او بود، پس طالوت او را همراه سپاه روانه کرد. آنگاه پيامبر آنها به ايشان گفت: به درستى خداوند شما را در این بیابان، با نهرى آزمايش مى کند. هر کس از آن نهر بياشامد، از حزب خدا نيست و هر کس از آن نياشامد، -مگر به اندازه مشتى که با دست خود بردارد- از حزب خدا است.[2]
وقتى به آن نهر رسيدند، خداوند آنها را آزاد گذاشت تا مشتى آب برگيرند، پس به جز تعداد اندکى همه از آب نهر (به طور کامل) نوشيدند. تعداد کسانی که از آب نهر خوردند، شصت هزار نفر بوده و بنا بر فرمایش امام صادق (علیه السلام) کسانى که از آن آب، نه به طور کامل و نه به اندازه یک مشت آب، نخوردند، سيصد و سيزده نفر بودند. وقتى لشکر از نهر عبور کردند و چشمشان به سپاه جالوت افتاد، کسانى که از آب نهر خورده بودند، گفتند: امروز ما در برابر آنها هيچ نيرويى نداريم، امّا کسانى که از آن آب نخورده بودند، گفتند: پروردگارا صبر و تحمّل را بر جان ما بريز و قدمهايمان را استوار ساز و ما را بر گروه کافران نصرت ببخش.[3] سپس داوود در برابر جالوت به مبارزه برخاست در حالى که جالوت سوار بر فيل بود و تاجى بر سر داشت و برابر پيشانى او ياقوتى درخشان وجود داشت که نور آن می درخشید، و سپاه او مقابلش بودند. آنگاه داوود يک سنگ از آن سنگهايى را که همراه خود برداشته بود از خورجين خود بیرون آورد و با آن به جانب راست سپاه جالوت زد. سنگ به هوا برخاست و بر لشکر افتاد و آنها را شکست داد. سپس سنگ ديگر را به جانب چپ سپاه جالوت پرتاب کرد و آنها دچار انهزام و شکست شدند. بعد از آن سنگ سوّم را به جانب جالوت پرتاب کرد و در اثر ضربه آن سنگ، ياقوت کلاه جالوت شکست و به پيشانى او فرو رفت و به مغزش اصابت نمود و او بىجان بر روى زمين افتاد. اين چنين بود که آنها را به اذن خدا شکست دادند و داوود جالوت را به قتل رسانيد.[4]
بخش هایی از این قضیه، در روایتی از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده است.[5]
[1]. اشموئیل یا شموئیل یا سموئیل؛ حضرت سموئیل نبی (علیه السلام) از پیامبران مبعوث بر بنی اسرائیل است. نام آن حضرت در انجیل برنابا با تلفظ «سَموئیل» (انجیل برنابا، 20 / 87) و در زبور داود و کتاب اول سموئیل نبی (علیه السلام) با تلفظ «شِموئیل» آمده است. (زبور داوود، 6 / 99؛ کتاب اول شموئیل، 1 / 15، 10، 13، 17). در قرآن کریم نام آن حضرت به صراحت ذکر نشده، اما در سوره بقره ضمن شرح گفت و گوی او با قوم بنی اسرائیل، سه بار از آن حضرت با عنوان «پیامبر ایشان» یاد شده است. (بقره، 246 ـ 248).
[2]. بقره، 249.
[3]. بقره،250.
[4]. قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، محقق / مصحح: موسوى جزائرى، طيّب، ج 1، ص 82.
[5]. همان، ص 83.