Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

کودکی امام سجاد (زين العابدين ‏) (عليه السلام)

در بینش وحیانی و قرآن، ممکن است یک فرد در سن کودکی دارای فضائل، کمالات و امتیازاتی باشد، که سایر افراد جامعه این ویژگی ها را نداشته باشند. امام سجاد (علیه السلام) از جمله افرادی است که دارای چنین ویژگی هایی می باشد. داستان هایی که از دوران کودکی آن حضرت نقل شده، بیانگر وجود فضائل و کمالات فوق العاده ایشان است. در این گفتار کوتاه به یکی از داستان های دوران کودکی آن حضرت اشاره می شود:

عبد الله بن مبارک نقل می کند: سالى براى انجام حج به مكه رفتم در بين راه نوجوانى هفت يا هشت ساله را دیدم كه در كنار حجاج حرکت می کرد. زاد و توشه و مركب سوارى هم نداشت. پيش رفته سلام كردم و عرض كردم: با چه كسى اين بيابان ها را طى می كنى؟ فرمود: با آفريننده اين بيابان. جوابش به نظرم خيلى بزرگ آمد. گفتم: خوراک و مال سواريت کو؟ فرمود: خوراکم تقواى من و مركبم دو پايم و هدفم مولايم است. باز در نظرم بزرگ آمد، عرض كردم: پسرم از كدام خانواده هستى؟ فرمود: از اولاد عبد المطلب. تقاضا كردم واضح‏تر بگويد، فرمود: از بنى هاشم. باز گفتم آشكارتر بگو، فرمود: از اولاد فاطمه زهراء (عليها السلام). عرض كردم: آقاى من هيچ شعر گفته‏اى؟ فرمود: آرى. تقاضا كردم يكى از شعرهايش را برايم بخواند، اين شعر را خواند:

لنحن على الحوض رواده

ندود و نسقى وراده

و ما فاز من فاز الا بنا

و ما خاب من حبنا زاده‏

و من سرنا نال منا السرور

و من ساءنا ساء ميلاده

و من كان غاصبا حقنا

فيوم القيامة ميعاده‏

بعد از این گفت وگو از نظرم پنهان شد و تا مكه او را نديدم. پس از انجام اعمال حج در بازگشت، در ابطح ديدم مردم اطراف يک نفر را گرفته‏اند. نگاه كردم ديدم همان  نوجوان است. پرسيدم كيست؟ گفتند: زين العابدين (عليه السلام) است.[1] نکته قابل ذکر اینکه ممکن است گفته شود، امام سجاد (علیه السّلام) در دوران کودکی هنوز به این لقب ملقب نشده بود. جواب مطلب این است که اولا: در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده که ایشان از پدر بزرگوارش (علیه السلام) و او از جد گرانقدرش امام حسین (علیه السلام) و او نیز از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده که آن حضرت فرمود: «روز قيامت منادى ندا مى كند كجا است زين العابدين؟ پس گويا من به على بن الحسين (عليهما السّلام) مى نگرم و مى بينم كه از بين صفوف گام برداشته و جلو مى‏آيد».[2]

ثانیا: راویِ این دیدار به احتمال بسیار زیاد این جریان را در سال های بعد که امام زین العابدین (علیه السّلام) به این لقب مشهور شده است، ذکر نموده است.

امام زین العابدین (علیه السّلام) ثمره درختی است که در زمینی پاک، طیب و طاهر نشو و نما یافت. او در آغوش ولایت و امامت رشد کرد از سینه نبوت شیر نوشیده و از چشمه سار ولایت سیراب گشت. در تاریخ به دوران کودکی آن حضرت بسیار کم اشاره شده است. در این مقال مختصر به چند مورد از رخدادهای دوران کودکی او اشاره می شود:

  1. از دست دادن مادر در همان ابتدای تولد: بنابر نقلی که می گوید شهربانو مادر آن حضرت بوده است، برخی قائل هستند که «شهربانو در جریان تولد امام زین العابدین؛ اولین حمل او، در حال نفاس در گذشت».[3]
  2. سفارش امیرالمؤمینن علی (علیه السّلام) به امام سجاد (علیه السّلام) در زمان کودکی نسبت به ودایع امامت: وقتی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) توسط ابن ملجم ضربت خورد، حضرت در همان حال، مواریث انبیاء (علیهم السّلام) را در حضور همه فرزندان خود، به امام حسن (علیه السّلام) داد و فرمود: او به حسین بدهد. در این موقع علی بن الحسین، کودک کم سن و سالی بود که حضرت علی (علیه السّلام) دست او را گرفت و فرمود: پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) وصیت فرمود: تو ودایع امامت را پس از خود به فرزندت؛ محمد باقر بدهی و از طرف من او را سلام برسانی.[4]
  3. «زندگی کردن امام سجاد (علیه السّلام) به مدت 2 سال با جدّش امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام).[5]
  4. عبادت و سجده زیاد از همان ابتدای کودکی.
  5. درک دوران امامت سه امام معصوم (امامان؛ علی، حسن و حسین (علیهم السّلام)) و تربیت در کنار آنها.[6]

[1]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على،‏ مناقب آل أبي طالب (عليهم السلام)، ج 4 ، ص 155‏.

[2]. صدوق، محمد بن ‏على، علل الشرائع‏، ج 1، ص 232.

[3]. مسعودی، على بن حسين، اثبات الوصیة للإمام على بن أبى طالب، ص 170.‏

[4]. هلالى، سليم بن قيس‏، كتاب سليم بن قيس الهلالي‏، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد، ج 2، ص 923.

[5]. مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 137.

[6]. همان؛ اقتباس از سایت اندیشه قم.