کپی شد
کودکی ابن سینا
ابن سینا از آغاز کودکی استعداد و شایستگی عجیبی در فرا گرفتن علوم مختلف داشت و پدرش عبدالله نیز سخت در تعلیم و تربیت او میکوشید. خانه او محل ملاقات دانشمندان دور و نزدیک بود. ابن سینا از دوران کودکی به همراه پدر در جلسات بحث شرکت میکرد.[1]
از ابن سینا حكایت شده كه گفت: «موقعى كه من ممیّز شدم (به سن تشخیص خوب از بد رسیدم) پدرم مرا نزد معلم قرآن فرستاد، آنگاه پیش معلم ادبیات فرستاد، هر موضوع و عبارتى را كه كودكان نزد معلم و ادیب مىخواندند، من آنرا حفظ مینمودم، آنچه را كه استادم به ترتیب به من تكلیف میكرد ]عبارت بود از[: كتاب الصفات، غریب المصنف، ادب الكاتب، اصلاح المنطق، كتاب العین، شعر الحماسة، دیوان ابن رومى، تصریف مازنى و نحو سیبویه. من كلیۀ این كتب را در ظرف یکسال و نیم حفظ كردم، اگر تأخیر و تعویق معلم در كار نبود من آنها را در كمتر از این مدت حفظ مینمودم، این موضوع با حفظ كردن من در مكتب، وظیفۀ كودكان بود».[2]
وی همچنین در خاطرات کودکی خود میگوید: «در شهر بخارا پدرم مرا به آموزگار سپرد تا قرآن و ادبيات فراگيرم. چون به ده سالگى رسيدم قرآن مجيد و بسيارى از علوم ادبى را نيک آموخته بودم، چنانكه مردم از معلومات من در شگفت مىشدند…]آنگاه[ پدرم مرا نزد مردى سبزى فروش- كه محمود مساح نام داشت و حساب هند را نيک مىدانست- به شاگردى فرستاد، اين دانش را از وى آموختم. هنگامى كه ابو عبداللّه ناتلى- كه دعوى (ادعای) فلسفه مىكرد- به بخارا آمد، پدرم به اميد آنكه من از وى فلسفه بياموزم، ميزبان او شد. پيش از آمدن (ناتلى) نزد (اسماعيل زاهد) فقه مىخواندم و شيوه سؤال و اعتراض و مناظره فقيهان را از وى نيک فراگرفته بودم.
نزد ابو عبداللّه ناتلى به خواندن كتاب ايساغوجى (مدخل) [3] پرداختم، چون حد[4] «جنس»[5] را برايم تعريف كرد، در تكميل سخنش چيزها گفتم كه مانند آنها را نشنيده بود. از هوش من در شگفت شد و به پدرم سفارش نمود كه نگذارد جز دانش به كارى ديگر بپردازم. ظاهر منطق را نزد ناتلى آموختم، امّا وى از دقايق (جزئیات) اين صنعت (علم منطق) چيزى نمىدانست. چندى خود به مطالعه كتابهاى منطق پرداختم تا در اين فن سرآمد شدم. آنگاه پنج يا شش شكل نخستين از كتاب اقليدس[6] را نزد استاد خواندم، و باقى را پيش خود حلّ كردم. پس از آن به مجسطى[7] پرداختم، چون از مقدمات آن فارغ شدم و به اشكال هندسى رسيدم، استاد در كارش فروماند».[8]
پس از دو سال ابوعبدالله ناتلی اقرار کرد که «چیزی نمیداند که ابوعلی نداند».[9]
[2]. قمی، عباس، مشاهير دانشمندان اسلام، ج ٢ ، ص 172.
[3]. لفظی یونانی است به معنای مدخل یا مقدمه و عنوان كتابى است نوشته فرفوريوس صورى شاگرد افلوطين كه آن را به عنوان مدخل مقولات يا مدخل منطق نوشته است…موضوع اين كتاب عبارت است از بحث در دلالت بعضى الفاظ بر معانى كلى؛ مانند جنس، نوع، فصل، عرض خاص و عرض عام. منطقيان مسلمان، اكثرا اين كتاب را به مجموعه رسالات منطقى ارسطو افزودهاند و از آنها مجموعهاى گرد آوردهاند كه ارغنون ناميده مىشود. مجموعه رسالات ارغنون عبارت است از: 1- ايساغوجى يا مدخل 2- قاطيغورياس يا مقولات 3- بارى ارميناس يا عبارات 4- انالوطيقاى اول يا تحليل اول يا قياس 5- آنالوطيقاى دوم يا تحليل دوم يا برهان. 6- طوبيقا يا جدل 7- سوفسطيقا يا سفسطه 8- ريطوريقا يا خطابه 9- بواطيقا يا شعر. ر.ک: صليبا، جميل/ صانعى دره بيدى، منوچهر، فرهنگ فلسفى، ص 184.
[4]. در اصطلاح فلسفه، حد عبارت است از قولى كه ماهيت شىء را بيان كند، يعنى تعريف كامل معناى لفظى كه تعريف آن مطلوب است… حد به دو قسمت تام و ناقص تقسيم مىشود: حد تام حدى است كه از جنس و فصل قريب به وجود آمده باشد؛ مثل تعريف انسان به حيوان ناطق. حد ناقص حدى است كه يا فقط از فصل قريب و يا از فصل قريب و جنس بعيد تشكيل شده باشد؛ مثل تعريف انسان به جسم ناطق. ر.ک: همان، ص 301.
[5]. به كلى كه جزو مشترک انواع خود است، جنس گفته میشود؛ مانند حيوان كه جزو مشترک همه انواع حيوانات است. ر.ک: آل ياسين، جعفر، الفارابى فى حدوده و رسومه، ص 186 و 187؛ سجادى، سيد جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفى ملاصدرا، ص 183.
[6]. اقلیدس، ریاضیدانی یونانی بود که در قرن سوم پیش از میلاد در شهر اسکندریه مصر میزیست. او نویسندهٔ کتاب «اصول» است که مجموعه ای از 13 کتاب حاوی اصول و قضایای هندسی است و مدت بیش از 2000 سال پایه ریاضیات را تشکیل می داد. ر.ک: دانشنامه رشد.
[7]. مجسطی نام مهمترین اثر بطلمیوس (فیلسوف و اخترشناس یونان باستان) است. این کتاب شامل سیزده مقاله راجعبه اجرام سماوی و بعضی مسائل هندسی است. ر.ک: لغت نامه عمید.
[8]. ابن سينا، حسین بن عبدالله، ترجمه رساله اضحويه، مترجم: نامعلوم، تصحيح و مقدمه و تعليق: خديو جم، حسين، ص17.