کپی شد
کفالت و حمایت حضرت ابوطالب (علیه السلام) از پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله)
حضرت ابوطالب (علیه السلام) پس از درگذشت عبدالمطلب، بنا بر وصیت پدر، کفالت و سرپرستی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را که هشت ساله بود، بر عهده گرفت و تا هنگام وفاتش؛ سال دهم بعثت، 42 سال تمام، پروانه وار به گرد شمع وجود او گشت و در تمام حالات، در سفر و حضر، از او حراست و حفاظت کامل نمود.[1]
مجاهد از ابن عبّاس نقل كردهاست كه گروهى از افراد كاردان و باتجربه قبيله مذحج وقتى كه قدمهاى مبارک پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را ديدند، ]به عبد المطّلب[، گفتند: اى بزرگ حجاز! از اين پسر مواظبت كن كه ما تا كنون قدمى را شبيهتر از قدمهاى او به آن قدمى كه در مقام ابراهيم (علیه السلام) است نديدهايم!. عبد المطّلب با شنيدن اين سخن رو به ابو طالب كرد و فرمود: گوش كن، ببين اينها چه مىگويند! به راستى كه براى اين پسرم ملک و سلطنتى است!.
از آن پس ابوطالب يارى و كفالت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به بهترين وجه بر عهده گرفت، هميشه همراه او بود و از او جدا نمىشد و آن حضرت را بسيار دوست مىداشت و بر فرزندان خويش مقدّم مىداشت و تا او را در كنار خويش نمىخوابانيد، خود نمىخوابيد و همواره مىگفت: تو پُر عقل، خوش طبع و خوش سيمايى!.[2]
وی هنگامی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) از همه سو هدف تیرهای زهرآگین مشرکان مکه بود، مردانه از آن حضرت حمایت کرد و بدین وسیله در گسترش اسلام و تقویت مسلمانان نقش مهمی ایفا نمود و در راه هدف مقدس پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) که نشر آیین یکتاپرستی و ریشهکن کردن شرک و بت پرستی بود، از هیچ کوششی دریغ ننمود، حتی به مدت سه سال در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله) و سایر بنی هاشم در «شعب ابیطالب»، -که درّه ای خشک و سوزان بود- به سر برد.[3]
ابن ابی الحدید، مورخ و دانشمند معروف اهل سنت، در ضمن شرح فداکاریهای حضرت ابوطالب، میگوید: «یک نفر از علمای شیعه درباره ایمان ابوطالب کتابی نوشت و نزد من آورد که من بر آن تقریظ بنویسم. من به جای تقریظ، این اشعار را که شماره آنها به هفت بیت میرسد، در پشت کتابش نوشتم، که مضمون بخشی از آنها چنین است: «اگر ابوطالب و فرزندش علی (علیهالسلام) نبودند، هرگز اسلام قد راست نمیکرد؛ پدر در مکه از آن حمایت کرد و فرزند در یثرب (مدینه)، جانش را نثار کرد».[4]
[1]. ر.ک: ابن الجوزى، تذكرة الخواص، ص 18.
[2]. همان.
[3]. ر.ک: امين عاملى، سيد محسن، أعيان الشيعة، ج 1، ص 235؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 14، ص 65.
[4]. شرح نهج البلاغه، ج 14، ص 84.