کپی شد
کشته شدن مختار
مختار به همراهی نوزده نفر از قصر بیرون آمده و پس از جنگ نابرابری به قتل رسید، این واقعه ۱۴ رمضان سال ۶۷ قمری اتفاق افتاد.[1]
از جمله همراهان مختار که در این روز کشته شدند، عبدالله و عبدالرحمان فرزندان حجر بن عدی[2] و سائب بن مالک اشعری جد اشعریون قم بود.[3]
اما کسانی که حاضر نشدند به دستور مختار عمل کرده و در درگیری با سپاه مصعب شرافتمندانه کشته شوند، پس از مختار هر ۷۰۰۰ (طبق گزارشی 6000[4]) نفر دستگیر و گردن زده شدند.[5]
روزی معصب از کنار عبدالله بن عمر گذشت، عبدالله به وی گفت: تو همان کسی هستی که در یک روز ۶۰۰۰ نفر از اهل قبله را کشتی. مصعب جواب داد: آنان کافر بودند. عبدالله گفت: اگر به این تعداد فقط از گوسفندان ارث پدرت کشته بودی، این کار اسراف و حرام بود تا چه رسد به مسلمانان.[6]
کشتهشدن همسر مختار
مصعب پس از کشتن تمام اسرا به سراغ دو همسر مختار، ام ثابت دختر سمره بن جندب و عمره دختر نعمان بن بشیر رفت و از آنان خواست از مختار بدگویی کنند.[7] ام ثابت چنین کرد و آزاد شد؛ اما عمره گفت خدا او را رحمت کند که بندهای از بندگان صالح خدا بود؛ بدین جهت مصعب دستور قتل وی را صادر کرد و شخصی به نام مطر وی را به قتل رساند.
یعقوبی مینویسد: مصعب نظر عمره را درباره مختار جویا شد، وی از مختار به نیکی یاد کرده و گفت «إنه کان تقیا، نقیا صواما» او پرهیزکار، پاکیزه و بسیار روزهدار بود، مصعب دستور قتل وی را داد. عمره اولین زن در اسلام بود که گردنش را زدند.[8]
[1]. قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمه: قمی، حسن بن علی، تحقیق: تهرانی، سید جلال الدین، ص ۲۹۰.
[2]. عسقلانی، ابن حجر احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عادل، احمد عبد الموجود و معوض، علی محمد، ج ۲، ص ۳۴.
[3]. تاریخ قم، ص ۲۹۰؛ ویکی شیعه.
[4]. ابن اعثم، احمد بن علی، الفتوح، تحقیق: شیری، علی، ج ۶، ص ۲۹۰-۲۹۱؛ ویکی شیعه.
[5]. ر ک: ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، ج ۶، ص ۶۶.
[6]. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۲۸۹؛ بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، ج ۶، ص ۴۴۵.
[7]. دینوری، ابو حنیفه، الأخبارالطوال، ص ۳۰۹.
[8]. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۶۴.