Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

کسوت و پیشه حضرت یعقوب (علیه السلام)

اسلام پايه هرگونه بهره‏گيرى مادى و معنوى انسان را سعى و كوشش و تلاش مى‏شمارد، تا آن جا كه در جمله شعارگونه قرآنى «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‏»،[1] بهره انسان را منحصرا در كوشش و كارش قرار مى‏دهد.

پيشوايان اسلامى براى اين كه سرمشقى به ديگران بدهند، در بسيارى از مواقع كار مى‏كردند؛ كارهايى سخت و توان‌فرسا. پيامبران پيشين نيز از اين قانون مستثنا نبودند: از چوپانى گرفته، تا خياطى، و زره‏بافى و كشاورزى، اگر مفهوم تضمين روزى از طرف خدا، نشستن در خانه و انتظار رسيدن روزى باشد، نبايد پيامبران و امامان كه از همه آشناتر به مفاهيم دينى هستند، اين همه براى روزى تلاش كنند.[2]

حضرت یعقوب پیامبر (علیه السلام) نیز از این قاعده کلی مستثنا نبوده است. نظر به این که پیشه غالب مردم کنعان، کشاورزی و دامداری بود و فرزندان حضرت یعقوب (علیه السلام) نیز کشاورزی و شبانی می‌کردند، می‌توان حدس قریب به یقین زد که شغل آن‌حضرت نیز کشاورزی و دامداری بود.

در کتاب مقدس آمده است: ثمره پیوند حضرت اسحاق با همسرش، پس‌ از ۲۰ سال‌، دو پسر توأم‌ و دوقلو بود. فرزند نخست‌ را عیسو و دیگری‌ را که‌ به‌ دنبال‌ وی‌ به‌ دنیا آمده‌ بود، یعقوب‌ نام‌ نهادند.[3] با گذشت‌ زمان،‌ عیسو صیادی‌ ماهر و محبوب‌ اسحاق‌ گردید و یعقوب‌ که‌ مورد علاقه  همسرش‌ بود، به‌ «چادرنشینی» (شبانی‌) روی‌ آورد.[4]

علاوه بر این آن حضرت به عنوان پرداخت مَهریه دخترانِ دایی‌اش که آنها را به عنوان همسری برگزید، مدت چهارده سال برای گوسفندان دایی‌اش چوپانی نمود. زمانی که حضرت یعقوب (علیه السلام) برای خواستگاری دختر دایی‌اش رفته بود، دایی‌اش پرسید آیا مالی داری که او را به عقد تو دربیاورم؟ یعقوب گفت: نه، ولی در قبال مَهر دخترت، پیش تو کار می‌کنم. گفت: مهرش این است که 7 سال نزد من کار کنی. یعقوب (علیه السلام) گفت: در قِبال این هفت سال کار، دخترت راحیل را به عقد من درآوری. دایی‌اش گفت: این توافق میان من و تو باشد. یعقوب مدت هفت سال برای وی چوپانی نمود، اما او در مقابل، بعد از هفت سال شبانه دختر بزرگش لایا را به وی داد،… پس هفت سال دیگر چوپانی گوسفندانش را نمود و آن گاه راحیل را به عقد او درآورد.[5]

[1]. نجم، 39.

[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج ‏9، ص 20 و 21.

[3]. سایت اسلام پدیا به نقل از: کتاب مقدس، عهد عتیق‌، سفر پيدايش‌، ۲۵: ۲۲، ۲۴، ۲۶ – ۲۸؛ ابن كثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 1، ص 194؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر (تاریخ ابن خلدون)، ‏تحقیق: شحادة، خلیل، ج 2، ص 43.

[4]. سایت اسلام پدیا به نقل از: کتاب مقدس، عهد عتیق‌، سفر پيدايش‌، ۲۵: ۲۲، ۲۴، ۲۶ – ۲۸.

[5]. ابن‌ قتیبه‌، أبو محمد عبد الله بن مسلم،‌ المعارف‌، تحقیق: عکاشه، ثروت‌، متن، ص 39 و 40.