Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

کسانی که از نفخه صور در امانند

شرح و توصيف عده‏اى كه از نفخه صور در امانند، در قرآن كريم و روايات اين گونه است:

الف. در دو آيه (67 سوره زمر و 87 سوره‏ نمل) مربوط به”نفخه‏ اول” (ميراندان)، بعداز بيان اين كه هر كس در آسمان‏ها و زمين است، در اثر دميده شدن در صور، دچار “فزع” و “صعق” مى‏شوند، با عبارت (اِلاّ من شاء الله) – مگر كسانى كه خدا خواست – عده‏ايى را از اين نفخه استثنا كرده كه آيات 90 – 89 سوره‏ نمل آن را تفسير نموده و مى‏فرمايند: آنان كسانى هستند كه داراى “حسنه” مى‏باشند.

ب. همچنين از آياتى كه بيان‏گر “نفخه‏ حيات”اند، نظير آيات 68 سوره‏ زمر و 53 سوره‏ يس، فهميده مى‏شود همان كسانى كه در نفخه اماته درگذشتند، هم آنان در نفخه دوم زنده و نزد خدا حاضر خواهند گشت، ولى با اين وجود، خداوند در آيه 127 و 128 سوره صافات “بندگان مخلَص” خويش را از اين احضار شوندگان استثنا مى‏نمايد؛  از اين روى كسانى كه داراى “حسنه” و جزو “بندگان مخلَص” خداوند مى‏باشند، از حوادث دو نفخه در امان اند. با روشن شدن معناى اين دو واژه (حسنه و مخلَصين) به وضوح مى‏توانيم چنين افرادى را بشناسيم؛ از اين رو آيات و روايات را مورد بررسى قرار مى‏دهيم تا معناى اين دو واژه تفسير گردد:

1. مراد از “حسنه”، “حسنه مطلق” است؛ يعنى حسنه‏اى كه با هيچ گونه سيئه‏اى مشوب و آميخته نگردد. و كسانى كه داراى حسنه مطلق‏اند، افراد خاصى از اهل ايمان هستند و ذات آنان از هر پليدى پاك و پاكيزه و از هر نوع “نفاق” و “كفر” و “شرك” پيراسته است. هيچ گاه دل به غير خدا نداده و همه امور خويش را به او سپرده و به مقام تسليم محض و توكل رسيده، از آنها نيز عبور كرده، بدون هيچ شائبه استكبار و اظهار هستى و فرعونيت، فانى در ذات حق هستند. اين ويژگى‏ها بيان‏گر مقام “ولايت” است؛ از اين رو در روايات از “حسنه” در اين آيه به ولايت اميرمؤمنان (ع)[1] و معرفت ولايت و حب اهل بيت (‏ع) و از “سيئه” به انكار ولايت و بغض نسبت به اهل بيت (‏ع) تعبير شده است.[2]

2. مراد از “مخلَصين” نيز كسانى‏اند كه بنابر آيه “فبعزّتك لأغوينّهم أجمعين إلاّ عبادك منهم المخلصين”[3]، ممتاز از همه انسان‏ها، از اغواى شيطان رهيده‏اند و چون اغواى شيطان – بنابر مضمون آيه 22 سوره ابراهيم – با وعده‏هاى دروغ و پذيرش آن كارگر مى‏افتد و از طرفى پذيرش آن ناشى از “شرك” گمراهان است، مخلَصين بندگانى‏اند كه از هر گونه شركى پاك و پيراسته و فقط براى خداوند خالص گشته‏اند.

با توجه و دقت در مفهوم اين دو واژه، مى‏توان گفت هر دو، بيانگر يك حقيقت و داراى معناى واحدند؛ از اين رو، مى‏توان افرادى را كه از حوادث دو نفخه اماته و احيا استثنا شده‏اند، اين گونه وصف كرد: آنان انسان‏هايى هستند كه به گونه‏اى كه براى غير خدا، وجودى نمى‏بينند و نام و نشانى جز او نمى‏يابند و اختيارى براى نفع و ضرر و مرگ و حيات خويش قايل نبوده و حقيقت و سرّشان غرق و مستهلك و فانى و ذوب در خداوند گشته و همه امور خود را به خدا سپرده و از آنها چيزى صادر نمى‏شود، جز آن چه رضاى خدا در آن است (نوافل) و تنها رضاى خدا را مى‏جويند؛ از اين رو خداوند چشم و گوش و دست و زبان و قلب آنان گشته[4] و به دور از هيچ غلوى، آنان آينه تمام نماى خداوند شده و تنها رُخ او را مى‏نمايانند. و در حقيقت آنان همان “وجه اللَّه”اند. “وجه”؛ يعنى چهره باطنى و حقيقت هر چيز كه “شناخت كامل” شى‏ء فقط به واسطه آن ممكن است. و وجه اللَّه بودن اين بندگان به معناى آن است كه آنان كامل ترين آيت خداوند و آينه‏اى تمام نماى او مى‏باشند كه خداوند مى‏فرمايد: “كل شى‏ءٍ هالك إلاّ وجه”؛ يعنى همه چيز جز وجه او فانى است؛[5] از اين رو در حالى كه همه اشيا و خلايق، آسمان‏ها و زمين و نيز زمينيان و برزخيان و اهل آسمان‏ها؛ يعنى ملايكه و … حتى ملايكه مقرب در اثر نفخه نخست فانى مى‏گردند، آنان باقى‏اند و زوال و نابودى از حقيقت آنان دور است؛ از آن رو كه هستيشان ذوب و فانى در خداوند است و وجودى براى آنان، سواى و جود خداوند و وجه او، باقى نمانده است، نه توقفى در برزخ دارند و نه در قيامت، حشرى براى حساب و كتاب و سؤال و جواب دارند؛ زيرا قبل از آن در دنيا در اثر مجاهدت و مراقبت و رياضت در راه رضاى خداوند، هم از تعلّقات مادى و صورت‏هاى مثالى و قالب‏هاى برزخى رهيده‏اند و هم به حساب و كتاب خود رسيده‏اند و يكسره به بهشت ذات و لقاى پروردگار بار يافته‏اند. جايگاه امنى كه ره يافتگان به آن در امن و آرامش و اطمينان به سر مى‏برند؛[6] از اين رو از گزند همه حوادث فراگير و عظيم نفخه اماته و احيا نيز در امانند؛ زيرا آن چه ثمره اين رخداد بزرگ خواهد بود، همانا “رساندن و بهره‏مند كردن” همه موجودات، به فراخور استعداد و سعه وجودى هر يك از آنها، به “حيات عنداللّهى” است. در حالى كه اين بندگان به چنين حياتى كامل‏تر و بالاتر از آن چه به سبب نفخ صور بهره ديگران خواهد گشت، در دنيا بار يافته بودند.

با دقت در آن چه گذشت فهميده مى‏شود كه آنان در حقيقت مصداق كامل “موتو قبل أن تموتوا” مى‏باشند و به واسطه “وجود وجه اللهى‏يشان” حشر و حضور آنان در قيامت نيز متفاوت با ديگر موجودات است. به گونه‏اى كه بر همه موجودات حاضر در آن، محيط خواهند بود.

مصداق كامل و حقيقى اين بندگان – با توجه به اين كه در روايات، “حسنه”[7]، “وجه اللَّه”،[8] و “اسماى حسنا”[9] و “آيت كبرا”[10] و نظاير اين‏ها بر پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت او (ع) منطبق شده است – چهارده معصوم (‏ع) مى‏باشند، ولى انبيا و اولياى الاهى و انسان‏هايى كه عارف و دوست دار و پيراسته از دشمنى و بغض نسبت به مقام آنان هستند نيز به حسب درجاتى كه دارند و در حد ظرفيت وجودى و به فراخور تلاش خود در سير به سوى ولايت آنان، در مراتب و درجات پايين‏تر، مصداق “اين بندگان” هستند و خواهند بود.

در پايان، اين نكته را يادآور مى‏شويم كه اين رُخداد گسترده، با توجه به عظمت و اهميتش، تفصيلى افزون از اين نوشته را خواهان است؛ از اين رو پيشنهاد مى‏شود كتاب‏هايى كه درباره آن به رشته تحرير در آمد مورد مطالعه قرار گيرد، تا به لطف و رحمت بيكران خداوند، حقايق و اسرار بيشترى از اين پديده بزرگ هويدا گردد.

منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. طهرانى، محمد حسين، معاد، ج 4.

2. جوادى آملى، عبدالله، معاد در قرآن (تفسير موضوعى قرآن)، ج 4، ص 297 – 281.

3. طباطبائی، سید محمد حسین، حيات پس از مرگ، ترجمه، سيد مهدى نبوى و صادق لاريجانى، ص 62 – 48.


[1]. تفسير قمى؛ بحار، ج 7، ص 117 و 175؛ ج 24، ص 45.

[2]. حاكم حسكانى، شواهد التنزيل، ج1، ص 426؛ كافى، ج1، ص 185، ح 14.

[3]. ص، 82 و 83.

[4]. كافى، ج 2، ص 352، (حديث قرب نوافل).

[5]. ر.ک نمايه: فناى اشياى روى زمين (تفسير آيه‏ 26 سوره الرحمن)، س162.

[6]. فجر، 30 – 27.

[7]. بحارالانوار، ج 7، ص 117 و 175و ج 24، ص 45.

[8]. همان، ج 4، ص 7 – 5؛ ج 24، ص 116 – 114.

[9]. همان، ج 25، ص 4، ح 7.

[10]. همان، ج 23، ص 206.