Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

کرامات شیخ صدوق

شیخ صدوق از جمله عالمان و دانشمندان بزرگ شیعه اثنی عشری است که آرامگاهش در شهر ری زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مؤمنان است. بسیار اتفاق افتاده که افرادی بر مزار او حاضر شده و ضمن زیارت مرقدش، از وی درخواست وساطت برای برآورده شدن حاجت خود کرده اند. که عده زیادی از این گونه اشخاص، به حاجت خود رسیده و نتیجه مثبت گرفته اند، امّا یکی از کرامات برجسته شیخ صدوق؛ جریان مشهور و معروف ظاهر شدن جسد سالم او بعد از گذشت 857 سال از رحلت او است. جریان بیرون افتادن جنازه وی به این شرح است: «آرامگاه شیخ صدوق در گذر زمان به خاطر حمله مغول و جنگ های خوارزمشاهیان و تیموریان و همچنین به علت حوادث مختلف، چندین مرتبه خراب و ویران شده و سال ها در زیر توده های خاک پنهان شده بود؛ به‌گونه ای که در زمان فتحعلی شاه قاجار در سال 1238 هجری قمری روی آن را کشتزار و باغی فراخ به نام «باغ مستوفی» پوشانده بود. ولی در آن سال باران زیادی بارید که بر اثر آن، سیل عظیمی آمد و تمام زمین های کشاورزی و باغ های اطراف شهر ری را آب فرا گرفت و بعضی از مناطق را تخریب كرد.

بر اثر آن حادثه، اطراف مزار شیخ صدوق نیز فرو ریخت و شکافی عمیق در کنار آن پدید آمد. هنگامی که به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند، سردابی ظاهر شد که آب، قسمتی از آن را تخریب کرده بود. در پی این حادثه، واقعه عجیبی نیز اتفاق افتاد که بسیاری از بزرگان؛ مانند شیخ عباس قمی (در کتاب الفوائد الرضویة)، نقل كرده اند.

وقتی که برای بازرسی و جست وجو به آنجا وارد شدند، جسدی را مشاهده کردند که تمام اعضای بدنش سالم و تازه به نظر می ‌رسید و هیچ گونه عیب و نقصی در آن دیده نمی شد و با صورتی نیکو آرمیده بود و هنوز اثر حنا بر ناخن هایش مشهود بود. ناخن های یک دست را گرفته و ناخن دست دیگر را نگرفته بود. محاسنش روی سینه اش ریخته شده بود و بدن چنان سالم و تازه بود که چنین به نظر می آمد، تازه از حمام بیرون آمده‌ است. این خبر به سرعت در شهر ری و تهران پیچید تا آن که به گوش فتحعلی شاه رسید. وی دستور داد سرداب را نپوشانند تا او شخصا جسد را ببیند. شاه به همراه گروهی از علما و افراد سرشناس و صاحب نفوذ که در بین ایشان مرحوم حاج آقا محمد آل آقا کرمانشاهی، مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه «حکیم گرانمایه آن روزگار»، مرحوم  ملا محمد رستم آبادی و مرحوم علامه سید محمود مرعشی نجفی (پدر سید شهاب الدین مرعشی نجفی) حضور داشتند، برای بررسی وضعیت در منطقه حضور پیدا کرده، وارد سرداب شدند. ایشان پس از سالم یافتن پیکر و تأیید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، شروع به بررسی و جست وجو كردند.

با جست وجو و بررسی های انجام شده در سرداب، متوجه لوح و سنگ قبری شدند که روی آن چنین نوشته شده‌ بود:[1] «این قبر (آرامگاه) دانشمند کامل محدِّث، مورد اعتماد محدِّثين، صدوق طايفه شیعه؛ ابو جعفر محمد بن علی بن حسين بن موسی بن بابويه قمی است».

پس از بررسی های کامل و پیدا شدن این سنگ نوشته و تأیید علما و امینان مردم، در صحت و شناسایی جسد شیخ صدوق جای هیچ گونه تردیدی باقی نماند. پس فتحعلی شاه دستور داد سرداب را بازسازی کنند، در آن را ببندند، حفره پدید‌آمده را مرمّت کنند و بنایی مناسب بر آن بسازند و به بهترین وجه، تزیین و آینه کاری كنند.

مرحوم سید شهاب الدین مرعشی نجفی، در این باره می گوید: «مرحوم پدرم، علامه سید محمود مرعشی نجفی می فرمودند: من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم که تقریبا پس از حدود نهصد سال که از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان بسیار نرم و لطیف است».[2]



[1]. «هذا مرقد العالم الكامل المحدث، ثقة المحدثين، صدوق الطايفه، ابو جعفر محمد بن علی بن حسين بن موسی بن بابويه قمی».

[2]. قمى، شيخ عباس، الفوايد الرضوية فى احوال علماء المذهب الجعفرية‏، ج 2، ص 876.