Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

کرامات حسین بن روح نوبختی

مردان بزرگ الهی با تزکیه نفس و پاکی روح به کراماتی دست می‌یابند. یکی از آنان حسین بن روح نوبختی نائب سوم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که در منابع روایی، کراماتی از او نقل شده است.

در این گفتار به چند مورد از کراماتی که از وی و یا از جانب حضرت صاحب الامر (عليه السّلام) صادر شده و از طریق ایشان بوده، اشاره می‌شود:

  1. راوی می‌گوید: محمد بن متيل به ما گزارش داد: زنى بود به نام زينب از اهل آبه و همسر محمد بن عبديل آبى بود و سيصد اشرفى همراه داشت و نزد عمويم جعفر بن احمد بن متيل رفت و گفت من می‌خواهم اين مال با دست خودم به دست ابى القاسم بن روح برسانم. می‌گويد: مرا با او فرستاد تا مترجم او باشم؛ چون خدمت ابى القاسم (رضي الله عنه) رفتيم با زبان فصيح به او خوش آمد گفت و زينب به زبان آبه‌ای به او گفت: «زَيْنَبُ چونا خويذا كوابذا، چون هسته» و معنايش اين است كه حالت چطور است و چگونه هستى و دخترانت چطورند؟ می‌گويد من اين عبارت را ترجمه نكردم و مال را تحويل داد و برگشت.[1]
  2. شيخ طوسى در كتاب «غيبت» می‌نويسد: جماعتى از علماء از حسين بن على بن بابويه (برادر شيخ صدوق) نقل كرده‏‌اند كه گفت: گروهى از مردم شهر ما (قم) در سال 329 هجرى كه «قرامطه» عليه حجاج بيت‌اللَّه طغيان نمودند، براى من نقل كردند كه پدرم (رضى اللَّه عنه) نامه‏اى به شيخ ابو القاسم حسين بن روح (قدس اللَّه روحه) نوشت كه به پيشگاه امام زمان تقديم دارد و از حضرتش براى حج بيت‌اللَّه كسب اجازه نمايد. پاسخ ناحيه مقدسه اين بود: در اين سال به حج مرو. پدرم مكتوب ديگرى نوشت كه حج من نذر واجب‏ است، آيا جايز است خوددارى نمايم؟ جواب آمد: اگر ناگزير به رفتن هستى با كاروان آخرى حركت كن چون پدرم با كاروان آخرى حركت كرد، سالم ماند، ولى كاروان‌هائى كه پيش از آن رفته بودند همگى تلف شدند.[2]
  3. على بن بابويه قمى (پدر شيخ صدوق) نامه‏اى می‌نویسد و توسط على بن جعفر بن اسود براى حسين بن روح می‌فرستد و از وى می‌خواهد كه نامه او را به حضرت صاحب (عليه السّلام) برساند.

على بن بابويه در نامه خود از حضرت درخواست فرزندى كرده بود. حضرت در جواب مرقوم می‌فرمایند: ما در اين خصوص براى تو دعا كرديم و به‌زودی خداوند دو پسر نيكو به تو ارزانى می‌دارد. بعدها محمد (شيخ صدوق) و حسين از كنيزى به وى روزى شد. ابو عبد اللَّه حسين بن عبيد اللَّه (غضائرى) می‌گفت: از ابو جعفر شيخ صدوق شنيدم می‌گفت: من با دعاى حضرت صاحب الامر (عليه السّلام) متولد شده‏ام و به اين افتخار می‌كرد.[3]

[1]. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ج ‏2، ص 503؛ صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، ترجمه كمره‏اى، محمد باقر، ج ‏2، ص 181.

[2]. طوسی، محمد بن حسن، الغيبة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 322.

[3] . صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ج ‏2، ص 502‏.