Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

کرامات امام جواد (علیه السلام)

امام جواد (علیه السلام) مانند سایر امامان (علیهم السلام) دارای کرامات زیادی بودند که در ذیل به بعضی از آنها اشاره می‌شود:

الف)  يحيى بن ابى عمران گفت: گروهى از اهالى رى خدمت حضرت جواد (علیه السلام) رسيدند ميان آن‌ها مردى زيدى مذهب بود. آن‌ها مسائلى سؤال كردند حضرت به غلام خود فرمود: دست اين مرد را بگير و خارج كن مرد زيدى گفت: «اشهد ان لا اله الا اللَّه و ان محمّدا رسول اللَّه و انک حجة اللَّه».

ب) عمران بن محمّد گفت: برادرم زرهی داد كه به حضرت جواد (علیه السلام) بدهم با مقدارى اسباب آنها را آوردم، ولى زره را فراموش كردم. همين كه خواستم از خدمتش مرخص شوم فرمود: زره را هم بياور.

همچنین مادرم تقاضا كرده بود كه پيراهنى از آن جناب براى او بگيرم. فرمود: احتياجى ندارد خبر رسيد كه او بيست روز قبل فوت شده‌است.

ج) محمّد بن اورمه گفت: معتصم گروهى از وزيران خود را خواست به آنها دستور داد به دروغ گواهى دهند كه محمّد بن على بن موسى (علیهم السلام) تصميم خروج و قيام دارد بعد حضرت را خواست گفت تصميم دارى در دولت من قيام كنى. فرمود: به خدا قسم چنين تصميمى ندارم.

معتصم گفت: فلان كس و فلانى بر كار تو شهادت مي‌دهند آنها را حاضر كردند. گفتند: صحيح است ما اين نامه‏‌ها را از بعضى غلامان تو به دست آورده‏‌ايم.

حضرت جواد (علیه السلام) در اطاق جلو بود دست‌‏هاى خود را بلند كرده گفت: خدايا اگر دروغ مي‌گويند اينها را بگير. يک مرتبه ديدم اطاق جلو چنان به حركت در آمد مي‌رود و مى‏‌آيد هر كدام از ايشان تصميم حركت كردن مي‌­گيرد به زمين مى‌‏افتد. معتصم صدا زد يا ابن رسول اللَّه من از حرف خود توبه مي‌كنم از خدا به خواه كه اطاق از حركت بايستد. گفت خدايا اطاق را آرام فرما تو مي­دانى ايشان دشمن تو و من اند، اطاق آرام گرفت.[1]

 


[1]. مجلسی، محمد باقر، ‏زندگانى حضرت جواد و عسكريين (ع)، (ترجمه بحار الأنوار)، مترجم: خسروى، موسى، ص 33، ناشر، اسلاميه، تهران، چاپ دوم، 1364 ش‏.