searchicon

کپی شد

چیستی ملائکه (فرشتگان)

كلمۀ “ملائكه” جمع ملك- به فتحه لام- به معنای موجوداتى است که مخلوق و واسطۀ بين خدا و بين عالم مشهود هستند.[1]

مَلَك موجودى فراطبيعى است. راه اثبات وجود او يا مراجعه به متون وحى و تعبد است و يا تجربه امدادهاى اين موجود در زندگى ايمانى بندگان (مخلصين از انبياء  و اولياء).

فرشتگان موجودات بسیار شریف و لطیف هستند و دارای ویژگی های نیک فراوانی هستند -که در آیات قرآن بیان شده است- از جمله این که صفات و ویژگی های خاکی و حیوانی در وجود آنان راه ندارد و اساساً آنان هیچ گونه میل و قدرتی بر انجام گناه و معصیت ندارند و به همین دلیل است که از هر گونه گناه و معصیت پاک و مبرّا هستند.

اين موجود فراطبيعى جسم و جسمانى نيست تا از كمّ و كيف آن سخن به ميان آيد و يا قابل تصوير باشد. بله اين موجود گاهى مى تواند به شكل بشرى متمثّل شود و انسان او را به شكل بشر مى بيند در حالى كه واقعاً بشر نيست؛ مثل رؤيت روح توسط مريم (عليها السلام)[2] يا آمدن ملايك به صورت ميهمان بر ابراهيم (عليه السلام)[3] يا لوط[4] و نيز حاضر شدن جبرئيل خدمت رسول اللَّه (صلى الله عليه و آله) به شكل دحيه كلبى، اما همين قدر مى دانيم كه محدوديّت و تكثّر و تنوّع ميان اين ها  مى باشد، البته متناسب با نحوه وجودى خود اين ها، لذا برخى موكّل عذاب در دنيا و برخى موكّل عذاب در برزخ و برخى موكّل عذاب در قيامت هستند. برخى كاتب نامه عمل انسان اند و برخى مدبرات امراند و برخى نازلان وحى، برخى به قلوب الهام مى كنند و برخى حافظ و ياور و معين مؤمنان اند، برخى امیر و فرمانرواى برخى ديگرند و برخى مأمور و فرمانبردار مافوق خود، برخى موكل رزق اند و برخى موكل باران و برخى موكل گرفتن جان ها؛ در اين ميان گروهى هميشه در سجود هستند و گروهى هميشه در ركوع و برخى دايم در حال تسبيح و تحميد و برخى دگر در حول كعبه يا مشاهد مشرفه با مزار مؤمنين در طواف و زيارتند؛ برخى مشغول استغفار و شفاعت براى مؤمنان و شيعيان على (عليه السلام) هستند. و برخى در حال لعن و نفرين بر كفار و مشركان و منافقان و معاندان با آل اللَّه (عليهم السلام)، به گونه اى كه هر يك وظيفه و مقامى معلوم دارند و توان تخطى از وظيفه خود را ندارند و هر آنچه بديشان دستور رسد انجام مى دهند.



[1]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان في تفسیر القرآن، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 17 ، ص 5.

[2]. مريم، 19 – 16.

[3]. هود، 77 – 69.

[4]. هود، 81.