کپی شد
چگونگی پیدایش و رشد تثلیث
فقدان نص بر تثلیث و محدودیت و اجمال عبارات مربوط به الوهیت عیسی، مسیحیان را بر آن داشت كه اصطلاح «پسر خدا» را در مورد آن حضرت توسعه دهند و این اصطلاح را از معنای تشریفی به معنای حقیقی متحول كنند. البته آنان تا سه قرن در باب الوهیت عیسی اختلاف داشتند. هنگامی كه اوایل قرن چهارم اسقفی برجسته به نام آریوس بر ضد اعتقاد به الوهیت عیسی قیام كرد و مجادلات بالا گرفت، قریب 300 اسقف به دعوت قسطنطین، نخستین قیصر مسیحی، در شهر نیقیه آسیای صغیر به سال 325 م.شورایی تشكیل دادند.
در این شورا قول به الوهیت عیسی با اكثریت قاطع پذیرفته شد و نظر آریوس مردود اعلام گردید. در قطعنامه آن شورا كه به نام قانون نیقاوی معروف است، در مورد عیسی چنین میخوانیم: عیسی مسیح پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود كه از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، كه مولود است نه مخلوق، از یك ذات با پدر، … او به خاطر ما آدمیان و برای نجات ما نزول كرد و مجسم شده، انسان گردید … لعنت باد بر كسانی كه میگویند زمانی بود كه او وجود نداشت و یا این كه پیش از آن كه وجود یابد نبود، یا آن كه از نیستی به وجود آمد، و بر كسانی كه اقرار میكنند وی از ذات یا جنس دیگری است، و یا آن كه پسر خدا خلق شده یا قابل تغییر و تبدیل است.[1]
با این که بر اساس اعتقادنامه مزبور، اعتقاد به تثلیث از اصول راست کیشی مسیحی به شمار می رفت، ولی همواره، کسانی بوده اند که از اعتقاد به تثلیث سر باز زده اند. در سال 1600 مکتبی تحت عنوان “یونیتاریانیزم” ظاهر گردید که پیروان آن، اعتقاد به تثلیث را رد می کردند؛ زیرا معتقد بودند که اعتقاد به تثلیث، معلول تأثیر عقاید ناقص فلاسفه یونان در تدوین اعتقادنامه ها بوده است.[2] پیشوای نهضت یونیتاریانیسم، مردی اسپانیایی به نام میکائیل سروتوس بود که پس از مطالعه دقیق عهد جدید، به این نتیجه رسید که مسئله تثلیث، که براساس اعتقادنامه نیقیه برای عموم مسیحیان امری مسجل شده بود، در آن صحف وجود ندارد و معتقد شد که این عقیده، از ابداعات کلیسای کاتولیک و کفر محض و باطل است. وی در سال 1531 رساله ای به نام “درباره خطاهای تثلیث” منتشر ساخت.
وی سرانجام به جرم کفر و الحاد سوزانده شد. هر چند او از میان رفت، ولی جماعات مسیحی مخالف تثلیث به وجود آمدند که البته به شدت مورد حمله و تکفیر پروتستان ها و کاتولیک ها قرار گرفتند. پیروان این اعتقاد، هم چنان در عصر حاضر نیز وجود دارند.[3]
[1]. میلر،و.م.،تاریخ كلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ص 244، ترجمه علی نخستین، انتشارات حیات ابدی، تهران، 1981م.
[2]. هوردرن، ویلیام، راهنمای الهیات پروتستان، ص 34، ترجمه طاطهوس میکائیلیان،چاپ اول، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1368ش.
[3]. بی. ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ص 680-681، حکمت، علی اصغر، چاپ سیزدهم، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1382ش.