searchicon

کپی شد

چکیده مقاله فلسفه علم کلام

علم کلام؛ علمی است که عقاید دینی را تبیین کرده، با استفاده از روش های مختلف، آنها را اثبات می کند و با پاسخ گویی به پرسش ها، ایراد ها و شبهات، از آنها دفاع می کند. علم کلام، نام های متعدد دیگری نیز دارد که عبارتند از: علم اصول دین، علم توحید و صفات، فقه اکبر، علم نظر و استدلال و الهیات. برای علت این نام گذاری ها، وجوهی ذکر شده است.

موضوع علم کلام، ذات و صفات خداوند متعال است و همه بحث‌ های کلامی به نحوی به اعتقاد به وجود خداوند و صفات ذاتی و فعلی او (جل شأنه) باز می‌گردد.

علم کلام، دارای مبادی و پیش فرض های تصوری و تصدیقی است.

مسایل علم کلام به اصلی و فرعی تقسیم شده و قلمرو مسایل اصلی آن فقط در محدوده اصول دین نیست، بلکه فروع دین (بخش فلسفه و حکمت احکام) را نیز شامل می شود.

علم کلام از روش های متنوع و مختلفی برای اثبات مدعای خود استفاده می کند و این روش ها از نظر صورت استدلال، از نظر ماده و محتوای استدلال، و نسبت به اهداف و غایات علم کلام متفاوت است.

اهداف و غایات علم کلام در چهار محور: 1. اهداف علم کلام نسبت به خود متکلّم؛ 2. نسبت به انسان‌ های دیگر؛ 3. نسبت به عقاید دینی؛ 4. نسبت به علوم دینی دیگر، قابل بررسی است.

با توجه به فواید، اهداف و رسالت ‌های علم کلام، می توان به جایگاه و ضرورت آن پی برد. ارج نهادن به مقام متکلمان و تجلیل و تکریم آنان توسط امامان اهل بیت (علیهم السلام)، خود دلیل گویای دیگری بر جایگاه والای علم کلام و متکلمان است.

درباره تاریخ پیدایش علم كلام باید گفت: هرگاه مقصود از علم كلام اسلامی، «مطلق بحث و گفتگو درباره عقاید دینی جهت تبیین و اثبات آنها و پاسخ گویی به اشكالات درباره آنها باشد»، می توان گفت: تاریخ پیدایش علم كلام مقارن با تاریخ ظهور اسلام است و اگر مقصود، «طرح مباحثات كلامی در میان خود مسلمانان و پیدایش فرقه ‌های دینی و كلامی» است، تاریخ پیدایش علم كلام به پس از رحلت پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) باز می‌گردد و اگر مقصود از كلام اسلامی، «ظهور مذاهب كلامی دارای اصول و قواعد تعریف شده و روش معین كلامی» است، تاریخ و پیدایش آن به اوایل قرن دوم هجری باز می گردد.

سیر تحولات علم کلام را در قالب چند دوره می توان بیان نمود: عصر رسالت، پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا شهادت امام علی (علیه السلام)، عصر بنی امیه، عصر ترجمه و عصر کنونی.

متكلّمان بزرگی در ساخت و پرداخت اندیشه‏ ها، فرقه ها و مذاهب كلامى مسلمانان؛ اثرگذار بوده اند که نام آنها در تاریخ ذکر شده است. در طول حیات تفکر دینى اسلام، مذاهب و مکاتب کلامی ‌گوناگونى نیز رخ نُموده است که در یک تقسیم بندی به مذاهب کلامی شیعی و غیر شیعی تقسیم می شوند. مهم ترین مذاهب کلامی شیعی عبارتند از: شیعه امامیه، شیعه زیدیه، و شیعه اسماعیلیه. مهم ترین مذاهب کلامی غیر شیعی عبارتند از: اصحاب حدیث یا ظاهرگرایان، معتزله، اباضیه، اشاعره، ماتریدیه و وهابیت.

رابطه علم کلام با علوم دیگر را می توان به دو صورت کلی ترسیم کرد:

  1. علومی که از علم کلام کمک می گیرند؛ مانند تفسیر، فقه، اصول فقه، و اخلاق.
  2. علومی که در علم کلام تأثیر می گذارند؛ مانند منطق، معرفت شناسی، فلسفه و علوم تجربی.

یکی از اصطلاحاتی که امروزه در حوزه الهیات و کلام مطرح است، اصطلاح «کلام جدید» است. درباره ماهیت کلام جدید و نسبت آن با کلام قدیم، اقوال و آراء متفاوتی اظهار شده است، ولی واقع آن است که كلام جدید با كلام قدیم تفاوت ماهوی ندارد؛ زیرا تفاوت ماهوی در یک علم در گرو تغیّر در موضوع یا اغراض یا روش های كلّی آن است و این سه، در علم كلام ثابت و لایتغیرند. محورهای تجدد در علم كلام را می توان در موارد زیر جستجو كرد: تجدّد در مسایل، تجدّد در روش (هر چند روش های كلی و منطقی بحث و استدلال، ثابت و لایتغیرند، با این حال، تطبیق آن روش ها بر موارد خاص و كاربرد آنها در شرایط مختلف، متفاوت و متغیر است) و تجدد در زبان.

کلام جدید دارای مسائلی است، و این مسائل در جهان مسیحیت و جهان اسلام، مورد گفتگو و بحث، بوده و هست.