کپی شد
چکیده مقاله حکومت عثمانی
در میان آشفته بازار سیاسی قرن هفتم در ایران اسلامی و بیزانس مسیحی و طولانی شدن جنگهای صلیبی و از طرف دیگر یورش مغولان از شرق به ایران، گروهی از ترکان اوغوز به رهبری ارطغرل توانستند در سرحدّات مرزی ایران و بیزانی (روم شرقی)، به عنوان مرزدار از طرف سلجوقیان وارد جنگ با بیزانسیان شوند و پیروزیهای چشمگیری کسب کنند که به دلیل سرگرمبودن حکومت سلجوقیان، این پیروزیها به نام خود آنان به ثبت رسید تا جایی که عثمان، فرزند ارطغرل توانست خود را سلطان بنامد و یکی از همین سرزمینهای فتح شده را به عنوان پایتخت انتخاب کند.
ثبات سیاسی عثمانیان به فرزند عثمان؛ یعنی سلطان اورخان که پس از وی به تخت سلطنت نشست، میرسد به گونهای که او با شریک قراردادن برادر و فرزندانش در حکومت و انتخاب وزیر برای خود، توانست موجب ثبات داخلی عثمانیان شود و پس از آن با تدوین قوانین و همچنین ضرب سکه، حکومت را رسمیت بخشیده و مستحکمتر نماید و با تأسیس گروه نظامی ینیچری، لشکری دائم برای فتوحات خود داشته باشد و با همین لشکر فتوحات زیادی را انجام دهد.
فعالیتهای سلطان ارخان عثمانی باعث شد که ثبات سیاسی در حکومت عثمانیان ایجاد شود و وارث تاج و تخت او؛ یعنی فرزند دومش، سلطان مراد اول بتواند مسیر پدر را در راستای ایجاد حکومت عثمانی به پیش برد.
امپراتوری سلجوقی که با زندگی عشایری و تمایل ذاتی به کوچنشینی، دیگر قادر به اداره قلمرو وسیع خود نبود، به تدریج رو به ضعف نهاد. درگیری با جنگجویان صلیبی، که به منظور دستیابی به فلسطین، آناتولی را مورد تاخت و تاز خود قرار داده بودند، نیز بر سرعت انحطاط این قوم افزود. سرانجام در اواخر قرن سیزدهم میلادی به دنبال تهاجم اقوام مغول، این امپراطوری تجزیه و به کشورهای مستقلی تقسیم گردید. یکی از کوچکترین آنها مملکت ترکان عثمانی بود که در جوار مرز بقایای حکومت بیزانس در روم شرقی در شهر “Sogut ” و پیرامون آن استقرار یافته بودند.