Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

چکیده مقاله توابین

پس از ماجراى كربلا، شيعيان كوفه به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی خود را بيش از ديگران مستحق ملامت مى‌دانستند و از یاری نکردن امام حسین (علیه السلام) احساس گناه و شرمسارى شديدى مى‌كردند. آنان براى جبران اين خطاى بزرگ، در پى قيام و شورش برآمدند، تا بتوانند اين لكّه ننگ را از دامان خود شست‌وشو دهند.

مجموع جمعیت لشگر توابین از پنج هزار نفر تجاوز نمی‌کرد. فرماندهى لشكر توّابين به عهده سليمان بن صرد خزاعی بود و پس از شهادت وى، مسيّب بن نجبه و پس از كشته شدن او، عبدالله بن سعد بن نُفيل و پس از او، رفاعة بن شدّاد فرماندهى لشكر توّابين را بر عهده داشتند.

نهضت توّابین به دو دوره پنهانی و آشکار تقسیم می‌شود.

هنگامی که سپاه توابین به کربلا رسید، از اسب‌ها پیاده شدند و در حال گریه خود را به قبر امام حسین(علیه السلام) رسانده و اجتماع پرشوری را تشکیل دادند.

عدم پذیرش جنگ با قاتلان امام حسین (علیه السلام) در کوفه به دلیل ملاحظات قومی و قبیله ای، برخورد احساساتی و تفکر سطحی و عدم برنامه‌ریزی صحیح برای قیام و مهم‌تر از آن، دفاع مخالفان اهل بیت(علیهم السلام) از شیوه و روش قیام سلیمان و ترجیح او بر مختار (دفاع و تشویق آل زبیر نسبت به خروج سلیمان از کوفه و جنگ با شامیان و همچنین عدم حمایت صریح یا ضمنی امام سجاد (علیه السلام) از این قیام، از مهم‌ترین کاستی‌های این نهضت شیعی است؛ بنابراین نمی‌توان حرکت توابین را حرکتی کاملاً موفق و مورد تأیید ارزیابی کرد.

توجه به اعتراف صریح سران توابین به اشتباه خود در یاری نکردن امام و اظهار پشیمانی از ضعف عملکرد خود در جریان کربلا و دچار شدن به عذاب وجدان شدید در تنها گذاشتن امام که جز با کشته شدنشان از آن رهایی نمی‌یافتند و هم‌چنین سابقه‌ی عهدشکنی آن‌ها با امامان قبل، می‌توان به این نتیجه رسید که سلیمان و یارانش که خواص شیعه کوفه به شمار می‌آمدند، در یاری رساندن به امام کوتاهی کردند و امام خویش را تنها گذاشتند.

برای نخستين بار شعار «يا لَثاراتِ الْحُسَيْنِ» توسط توّابین طنین‌انداز شد.

توّابین در عین الورده فرود آمدند. نخست طلایه‌داران لشکر توّابین به فرماندهی مسیّب بن نجبه بر دشمن تاختند و غنایمی به‌چنگ آوردند.

عبیداللّه بن زیاد به‌سرعت بر این مشکل غلبه کرد و در سه نوبت لشکری بین بیست تا سی هزار تن برای جنگ با توّابین گسیل داشت.

عواملی مانند مرگ‌طلبی صِرف، شمار اندک ایشان در برابر سپاه اموی و تلاش‌های مزورانه زبیریان و اشراف کوفه در ناکامی نهضت توابین مؤثر بود.

امام سجاد (علیه‏السلام) نمى‏توانست موضع صریحى در حمایت از آن‌ها داشته باشد؛ ولو این‌که از لابه‏لاى سخنرانى‏هاى آنها مى‏شود فهمید که توّابین، امام سجاد (علیه‏السلام) را به عنوان رهبر دینى و امام قبول داشتند و مصممّ بودند قبل از پیروزى کامل، از ذکر نام او به عنوان امام و رهبر خویش خوددارى کنند؛ ولى در طول مبارزات، اشارات مبهم و مخصوصى به امامت آن حضرت مى‏نمودند.