کپی شد
چکیده مقاله ابودُ جانه
ابو دجانه (سماک یا سمال) انصاری، از فضلاء و بزرگان صحابی فرزند خرشه و حزمه، از قبیله خزرج جزء استقبالکنندگان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در هجرت به مدینه بود.
او از همسرش آمنه پسری داشت به نام خالد داشت. گفتهاند که دیده شده فرزندزادگان ابو دجانه در قرن سوم هجرى در مدينه و بغداد زندگی میکردند.
وی را به «ذو المشهرة»[1]، «ذو السيفين» (صاحب دو شمشیر) و در جنگها به عصابة حمراء (دستار قرمز) میشناختند.
وی از نخستین مسلمانان مدینه بود که در شکستن بتهای بنی ساعده شرکت داشت.
ابودجانه تا آخر عمر در بیعتش با رسول الله (صلی الله علیه و آله) باقی ماند و رشادتها و شجاعتهای کمنظیری به خرج داد. او تمام جنگهای پیامبر (صلی الله علیه و آله) از جمله جنگ بدر و أحد را درک کرد و در احد سخت جنگید، رسول الله (صلّى الله عليه و آله) در آن روز شمشیری به وی اعطاء نمود. وی سرش را با دستار قرمز میبست که برای او نشانه شجاعت بود. او در جنگ يمامه جنگید تا اینکه کشته شد.
او دارای فضایل اخلاقی بسیاری بود که آیاتی در شأن وی نازل شدهاست، کم سخن میگفت و از سخنان بیهوده پرهیز میکرد، در شجاعت و وفای به عهد کمنظیر بود، او در مقابل دشمن چنان محکم و استوار بود که گفتهاند در مقابل دشمن با تبختر و تکبر راه میرفت.
از جمله کسانی که پيشتر مردهاند و خداوند به هنگام ظهور امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) آنها باز میگرداند (رجعت میکنند) تا به ثواب ياری و كمک به آنحضرت برسند و حكومتش را ببينند، ابو دجانه است.
[1]. کسیکه همیشه شمشیرش از غلاف بیرون است، کنایه از اینکه همیشه آماده رزم است.