Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

چکیده مقاله ابن تیمیه

تقی الدین احمد پسر عبدالحلیم مشهور به ابن تیمیه و ملقب به شیخ‌الاسلام در سال ۶۶۱ قمری در منطقه حران در خانواده‌ای از مشایخ حنابله متولد شد. وی در شش‌سالگی همراه خانواده خود برای گریز از حمله مغولان به دمشق مهاجرت کرد.

پدر وی‌ عبدالحلیم در شهر دمشق‌ رئیس‌ دارالحدیث‌ السکریه‌ و در جامع‌ این‌ شهر صاحب‌ کرسی‌ بود.

ابن تیمیه بر خلاف سنت پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله)، هرگز ازدواج نكرد.

او پس از مهاجرت به دمشق به همراه خانواده‌اش، در محیط علمای‌ حنبلی‌ دمشق تحصیلاتش را زیر نظر ابن عساکر و دیگران تکمیل کرد.

وی پس از تصدی منصب شیخ‌الحنابله دمشق با تدوین آثاری، اعتراض‌هایی را در میان علما و مردم برانگیخت. درگیری‌ها و مناظرات او با فرقه‌های مختلف ادامه داشت و فتاوایش زمینه‌ساز جنبش‌های بنیادگرا و نیروهای جهادگرای سلفی نوظهور در جامعه اسلامی است و به دلیل آرای مخالف با مسلمانان چندین بار محاکمه و به زندان افتاد که در نهایت در زندان از دنیا رفت.

او در برابر مخالفان خود پرخاش می‌کرد. در بحث‌ گاهی‌ بسیار تند می‌شد، حتی به‌ مخاطب‌ اهانت‌ می‌کرد.

او در ناسزاگويى و بددهنى شهرت دارد و در مواردى موجب تنقيص [امام‏] على بن ابى‏طالب (علیهما‌السلام) مى‏شود.

ابن تیمیه معتقد به عقاید انحرافی و مخالف عقاید عموم مسلمانان؛ مانند تجسیم، حرمت زیارت قبور اؤلیاء الله، حرمت استغاثه به ارواح اؤلیای خدا، حرمت شفاعت و توسل بود.

او ‌به تبعیت از اهل حدیث، صفات خبری؛ مانند قرار داشتن خدا بر عرش یا دست و صورت داشتن خداوند سبحان را بر معانی لغوی و ظاهری آن حمل کرده و هرگونه تأویل، تعطیل، تبدیل، تشبیه و تمثیل را جایز نمی‌داند.

فلاسفه، جهمیه، باطنیه، اسماعیلیه، شیعه اثناعشری و قدریه از گروه‌هایی هستند که ابن تیمیه آن‌ها را تکفیر کرده است.

او با اعتبار دادن زیاد به احادیث محدثان، عقل‌گرایان را مورد انتقاد شدید قرار می‌داد.

وی پایه‌گذار شیعه را عبدالله سبأ یهودی و دیگر زنادقه خوانده در حالی که مبدأ تشیع، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل‌ بیت (علیهم السلام) هستند او شیعه را دروغ‌گوترین طائفه می‌داند. وی شیعیان را منشأ همه فتنه‌ها در جهان اسلام معرفی می‌کرد و جنگ با آن‌ها را از جنگ با خوارج و مغولان مهم‌تر می‌دانست.

او به‌دلیل صدور فتاوای شاذ و نادر مورد انتقاد بسیاری از علمای مذاهب اربعه و علمای شیعه قرار گرفت که شرح منهاج الكرامة في معرفة الإمامة تألیف آيت الله سيد على ميلانى‏، در تأیید منهاج الكرامة علامه حلی و رد منهاج‌السنه وی به نگارش درآمده است.