searchicon

کپی شد

چشم زخم از منظر قرآن

گزارش های تاریخی که از پیشینان در قرآن آمده، چشم زخم را تأیید می كنند. از جمله این گزارشات دو آیه از قرآن است که بسیاری از مفسران این آیات را مربوط به چشم زخم دانسته اند:

1. آیه 67 از سوره یوسف: خداوند در این آیه از قرآن می فرماید: «گفت ای پسران من، سفارش می کنم که چون به مصر رسیدید، همه از یک در وارد نشوید، بلکه از درهای مختلف در آیید و بدانید که از خدا چیزی شما را بی نیاز نتواند کرد که هیچ کس فرمانروای عالم جز خدا نیست. من بر او توکل می کنم و باید صاحبان مقام توکل هم بر او اعتماد کنند».[1]

یکی از احتمالاتی که در تفسیر این آیه گفته شده، «چشم زخم» است. از آن جا که برادران یوسف، نیکو روی و خوش قامت بودند و تعدادشان نیز بسیار بود پدرشان، حضرت یعقوب (ع) ترسید که مردم مصر آنها را چشم بزنند، از این رو به فرزندان خود سفارش کرد که از یک دروازه، وارد نشوند، بلکه پراکنده شده و از دروازه های متعدد وارد شوند، تا از چشم زخم در امان باشند.[2]

2. آیه 51 سوره قلم: این آیه در فرهنگ عمومی مردم به آیه «و اِن یَکاد» شهرت دارد. و پناه گاه آنان برای جلوگیری از چشم زخم است. خداوند در این آیه می فرماید: «ای رسول، نزدیک بود که کافران با چشمان بد، چشم زخمت زنند که چون آیات قرآن بشنوند، از شدت حسد گویند که همانا آن عجب دیوانه است».[3]

در شأن نزول این آیه در تفاسیر آمده است که گروهی از قریش، افرادی از قبیله بنی اسد را که به چشم زخم و شور چشمی شهرت داشتند، اجیر کردند تا با این وسیله به رسول خدا (ع) آسیبی برسانند. در وصف بد چشمی برخی از افراد بنی اسد آورده اند که برخی از آنان چنان بد چشم بودند، که آنها را زندانی کرده بودند، تا مبادا به دیگران آسیبی بزنند. همین افراد موقعی که پیامبر اکرم (ص) قرآن تلاوت می کرد، نزد پیامبر آمدند و گفتند: «این مرد چقدر فصیح است! و چقدر زیبا سخن می گوید!» ولی خداوند فرستاده خود را از گزند چشم زخم آنها محافظت کرد.[4]

علامه طباطبایی در تفسیر خود می فرماید: «بسیاری از مفسران «لیزلقونک بابصارهم» را به چشم زخم تفسیر کرده اند. و هیچ دلیل عقلی برای نفی چشم زخم وجود ندارد و چه بسا مواردی وجود دارد که بر چشم زخم قابل انطباق است».[5]



[1]. ترجمه قرآن، الهی قمشه ای، مهدی.

[2]. طبرسی، فضل بن حسن، ج 3، ص 248، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1379 ق.

[3]. ترجمه الهی قمشه ای.

[4]. کاشانی، فتح الله، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 9، ص 390، چاپ دوم، اسلامیه، تهران، 1344 ش؛ قمی، عباس، سفینة البحار، ج 6، ص 590، دار الاسوه، چاپ دوم، ایران، 1416 ق.

[5]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 50، چاپ پنجم، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1372 ش.