کپی شد
چشم برزخی
در عالم واقع و خارج، ما برای شناخت محیط اطراف خود و غیر محسوسات، نیاز به ابزارهایی داریم؛ مثلا اگر چشم یا گوش نداشته باشیم از داشتن برخی از علوم و فهم ها محروم هستیم. تعداد این ابزار بین همه دانشمندان اتفاقی نیست. افلاطون فقط عقل را ابزار شناخت می داند. در مقابل دانشمندان حسی اروپا؛ مانند “هیوم” نقش عقل را بسیار ضعیف می دانند و همۀ نقش ها را مربوط به حس می دانند.[1] در بین دانشمندان اسلامی چند ابزار برای شناخت مسلم است. اول حس؛ مانند حس بینایی، حس شنوایی و … . دوم؛ عقل و سوم؛ دل.
بنابراین، طبق این ابزار ها، ما دارای چند نوع شناخت هستیم:
1. شناخت حسی؛ همۀ علومی كه به وسیلۀ حس به دست می آید.
2. شناخت عقلی؛ مانند منطق و فلسفه.
3. شناخت شهودی؛ علومی كه از راه عرفان و شهود به دست می آیند.[2]،[3]
تمام راه های به دست آوردن علوم، از طریق كشفیات درونی و مكاشفات و چشم برزخی كه نوعی از انواع مكاشفات است، مربوط به شناخت شهودی است.
شناخت شهودی از مسلمات معارف اسلامی و قرآنی ما است. رسیدن به این مرحله فقط با تزكیۀ دل و تقوای الاهی و شدت ورع به دست می آید، به طوری كه ملاصدرا در تعریف علم مكاشفه می گوید: “علم مكاشفه، نوری است كه بعد از پاك كردن قلب و دل؛ از زنگار صفات ناپسند، در قلب انسان ظاهر می شود”.[4]
قرآن كریم در این باره می فرماید: “اى كسانى كه ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، براى شما وسیلهاى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مىدهد (روشنبینى خاصّى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت) و گناهانتان را مىپوشاند و شما را می آمرزد و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است!”.[5]
یا می فرماید: “و آنها كه در راه ما (با خلوص نیت) جهاد كنند، قطعاً به راههاى خود، هدایتشان خواهیم كرد و خداوند با نیكوكاران است”.[6] همان طور كه بیان شد تنها راه به دست آوردن این نو ع شناخت، فقط از راه تزكیۀ دل از ناپاكی ها به دست می آید، تا بعد از آن نور حقیقت بتواند در آن بتابد. ادلۀ اثبات این نوع شناخت فراوان و گسترده است. كه از حوصلۀ این مقال خارج است، ولی همین مقدار باید گفت كه در میان فلاسفۀ اروپایی هم كسانی؛ مانند “ویلیام جیمز” و عده زیاد دیگری، شناخت شهودی را قبول دارند.[7]
واردات (آنچه بر قلب انسان الهام می شود) قلبى و مكاشفات به چهار دسته تقسیم مى شوند:
1. وارداتى كه به علوم و معارف مربوط اند. این نوع واردات “ربانى” نامیده مى شوند.
2. وارداتى كه به خیرات و ملكات فاضله فرا مى خوانند. این دسته، “مَلَكى” خوانده مى شود.
3. وارداتى كه به لذّت هاى نفسانى دعوت مى كنند. این قسم، “نفسانى” نامیده مى شوند.
4. وارداتـى كه بـه تمرّد و عصیان از حق فرا مى خوانند. این نوع “شیطانى” خوانـده مـى شوند.[8]
با توجه به این مطالب، مشخص شد كه هر امر غیر حسی را نمی توان الهام ربانی دانست؛ زیرا در این مرحله، بسیار اتفاق می افتد كه واردات نفسانی و شیطانی بر عده ای با واردات ربانی اشتباه می شود.
برای شناخت صفات انسان های صاحب كرامت به سؤال 48 (سایت: 284) مراجعه كنید.
[1] مطهري، مرتضي، مسئله شناخت، ص48 و 49، انتشارات صدرا، تهران، 1376.
[2] مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، ص 36، انتشارات بين الملل، تهران، 1377.
[3] در این باره می توانید به نمایه: امکان شناخت خدا، سؤال 98مراجعه کنید.
[4] صدر المتالهين شيرازي، محمد بن ابراهيم، تفسير القران الكريم، ج 2، ص 69، نشر بيدار، قم، 1366.
[5] انفال، 29.
[6] عنكبوت، 69، اين مجاهده، مجاهدۀ نفساني را هم شامل مي شود. نك : مسئلۀ شناخت، ص 67 تا 72.
[7] نك: مسئلۀ شناخت، ص 66
[8] مقالۀ بررسى رابطه مكاشفه در عرفان اسلامی و تـجربه دینى در عرفان و فلسفه غـربى، محسن قمى و محمد حسین زاده. برگرفته از سايت تبيان.