کپی شد
پیکار شجاعانه حضرت عباس (علیه السّلام)
در باره شجاعت و نبرد شجاعانه حضرت عباس (علیهالسلام) گزارشهای زیادی در تاریخ وارد شده که در این مقال کوتاه به برخی از آنها اشاره میشود:
در نخستین ساعتهای جنگ، چهار تن از افراد سپاه امام حسین (علیهالسلام) به نامهای «عمرو بن خالد صیداوی»، «جابر بن حارث سلمانی»، «مجمع بن عبداللّه عائذی» و «سعد؛ غلام عمرو بن خالد» حملهای دسته جمعی به قلب لشکر کوفیان نمودند.
دشمن تصمیم گرفت آنان را محاصره نماید. حلقه محاصره به گونهای بسته شد که کاملاً ارتباط آنها با سپاه امام (علیهالسلام) قطع گردید. در این هنگام حضرت عباس (علیهالسلام) با دیدن به خطر افتادن آنها، یک تنه به سوی حلقه محاصره تاخت و موفق شد حلقه محاصره دشمن را شکسته و آن چهار تن را نجات دهد. آنان طوری در حلقه دشمن به محاصره درآمده بودند که وقتی از چنگ دشمن بیرون آمدند، تمام پیکرشان زخمی و خون آلود بود.[1]
در بخش دیگری از پیکار کربلا، حضرت با سه تن از جنگجویان دشمن روبهرو شد که نخستین آنان، «مارد بن صُدَیف» بود. او دو زره نفوذناپذیر پوشیده، کلاهخودی بزرگ بر سر نهاده و نیزهای بلند در دست گرفته بود. وقتی به میدان آمد، نیزهاش را به حمایل سینه حضرت فرو کرد. عباس (علیهالسلام) سرنیزه او را گرفت، پیچاند و نیزهاش را از دستش بیرون آورد و او را با نیزه خودش هلاک کرد.[2]
نفر دوم، «صَفوان بن ابطح» بود که در پرتاب سنگ و نیزه مهارت فراوان داشت. او پس از چند لحظه رویارویی، مجروح شد، ولی بخشش حضرت، زندگی دوباره به او بخشید.
سومین رزمآور «عبداللّه بن عقبه غَنَوی» بود. حضرت، پدر او را میشناخت و برای این که کشته نشود، مهرورزانه به او گفت: «تو نمیدانستی که در این جنگ با من روبهرو میشوی، به سبب احسانی که پدرم به پدرت کردهاست، از جنگ با من دست بردار و برگرد». خیرخواهی حضرت در او اثر نکرد و به جنگ پرداخت، اما زمان کوتاهی نگذشته بود که شکست خورد و مفتضحانه از میدان نبرد گریخت.[3]
[1]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 446.
[2]. آیتی قاینی (بیرجندی)، محمد باقر، کبریت الاحمر (فی شرائط المنبر)، ص 387.
[3]. همان.