searchicon

کپی شد

پیشینه هرمنوتیک

هرمنوتيك در اصطلاح عام ، در واقع از زمان پيدايش متون پديدار شده است و تاريخى به قدمت فرهنگ بشرى دارد.

امّا آنچه امروزه به نام “هرمنوتيك كلاسيك” مطرح شده و خود را به عنوان يك دانش مستقل نشان داده و در غرب نيز به همين نام شهرت يافته است، قدمت زيادى نداشته و در همين سده‏هاى اخير پيدا شده است.

شايان ذكر است كه گاهى واژۀ “هرمنوتيك” – به خصوص در فرهنگ امروزى ما – بر يک نحلۀ خاصّ تفسيرى اطلاق مى‏شود به گونه‏اى كه ساير نحله‏هاى تفسيرى را به عنوان هرمنوتيک معرفى نمى‏كنند.

خلاصۀ نتايج در اين نحله آن است كه يك متن در جريان فرهنگ‏ها و سنت‏ها نمودهاى مختلفى دارد و پيام‏هاى مناسب با آن فضاى فرهنگى را تحويل مخاطبان خود مى‏دهد؛ از اين رو، هر كس هر چه از متن فهميد، اگر متناسب با فضاى فرهنگى او باشد، درست خواهد بود. نقطۀ آغاز اين اصطلاح و بررسی موضوع «فهمیدن» به مثابه گونه ای از شناختن که باید تئوری و روش خود را داشته باشد، از اوايل قرن بيستم و اواخر قرن  نوزدهم آغاز شده است. تا قرن نوزدهم تنها از قاعده های تفسیر متون دینی، فلسفی و هنری و حقوقی سخن می گفتند و در این زمینه ها مباحث و سوابقی وجود داشت. اين نحله در آراى  گادامر به اوج خود رسيده و هم اكنون از طرفداران بسيارى در غرب برخوردار است.[1]



[1]. هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، ص121، مؤسسۀ فرهنگی خانۀ خرد، چاپ سوم، قم، 1385ش؛ بابک احمدی، ساختار و هرمنوتیک، ص 74.